به گزارش خبرنگار ایمنا، ایران سال را با سیل آغاز کرد، سیلی مهیب که لرستان و خوزستان را در بر گرفت و بسیاری را آواره و خانه خراب کرد. سیل جادهها را نابود و تقریباً تمام امکانات رسانهای و زیرساختی کشور را برای چند هفته درگیر خود ساخت. این بلای طبیعی خبر از سالی سخت برای کشور میداد، اما در همین زمانها مسئولان در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مشغول مرور آمارهای خود بودند.
آمارهای ورود گردشگران خارجی به کشور که امید داشتند با برنامه ریزی صورت گرفته و سرمایه گذاری روی بازارهای جدید از جمله چین و عمان افزایش یابد. با این حال اولین زنگ خطر برای صنعت گردشگری همان بلای طبیعی یعنی سیل بود که برای مدتی تمام رسانهها بر روی آن تمرکز داشتند. در همان ابتدای سال دونالد ترامپ با تحریمهای جدید اعمال کرد و رسانههای آمریکایی از هر فرصتی استفاده میکردند تا ایران را کشوری مشتاق جنگ و ناامن نشان دهند.
از همین رو تعداد پروازها از غرب کاهش یافت و تورهای ورودی ایران از مبدا اروپا به کمترین میزان در چند سال اخیر رسید. این مشکلات باعث نشد صنعت گردشگری ایران تسلیم شود، بلکه فعالان و مسئولان گردشگری تلاش کردند و با تمرکز بر بازارهای جدید راه ورود آسیاییها به ایران باز شد. در چند ماه سال گردشگران چینی و آسیایی در مراکز گردشگری دیده شدند و ذینفعان هم به نظر راضی از "ولخرجترین گردشگران دنیا" یعنی چینیها بودند.
در تابستان گرم بهارستان، تب تبدیل سازمان میراث فرهنگی به وزارت بالا گرفت و نمایندگان بالاخره تصمیم گرفتن که حیاط خلوت دولت را زیر نظر بگیرند. اما هیاهو مسئولان وزارت میراث فرهنگی جهت جمع کردن رأی اعتماد برای علیاصغر مونسان هم باعث نشد تا روند رو به رشد گردشگری کشور متوقف شود و بیش از پیش هویت این صنعت به عنوان یک صنعت غیردولتی، ولی وابسته به تصمیمات و سیاستهای دولت آشکار شود.
ماهها گذشت و حتی با سنگاندازی غربیها همه چیز آهسته و پیوسته به پیش میرفت تا اینکه یک شب عجیب فرا رسید. دولت به ناگهان در ساعات پایانی شد اعلام کرد که قیمت بنزین دو برابر خواهد شد و کل کشور تحت تأثیر این تصمیم قرار گرفت. مردم برای چند روز در شوک بودند و فعالان گردشگری، گردشگری داخلی را از دست رفته میدیدند. بحران اصلی یکی دو روز بعد رخ داد، مردم عصبانی از تصمیم دولت خودروهای خود را در خیابانها خاموش کردند و راهها بسته شد.
این اتفاقات در حالی رخ میداد که ایران در "های سیزن" (فصل شلوغ گردشگری) به سر میبرد. گردشگران گیج شدند، اعتراضها آغاز و خیابانها شلوغ شد. در برخی شهرها خبرهای عجیبی از درگیریهای مشکوک به گوش رسید و فارغ از برداشتهای سیاسی و جناحی از جنجالها در ایران، باز هم گردشگری در صف اول آسیب قرار گرفت. تصویر اغتشاش و اعتراض از ایران به جهان مخابره شد و تورها لغو شدند؛ حالا پس از بحران طبیعی (سیل) و بحران داخلی (تبدیل سازمان به وزارت) صنعت گردشگری ایران وارد بحران امنیتی شد.
ضربه نهایی به پیکر نیمه جان گردشگری را یک بحران بسیار مهم و اساسی دیگر به نام "قطعی اینترنت" زد. این قطعی که در برخی شهرها تا ۲۰ روز به طول انجامید باعث شد ارتباط ارائه دهندگان خدمات گردشگری با دنیا قطع شود و در نتیجه همه تورهای ورودی لغو شوند. حالا اخبار منفی از ایران سرتاسر دنیا را فراگرفته و راه ارتباطی با خارج از کشور هم قطع شده، این وضع تقریباً رؤیای ورود ۱۰ میلیون گردشگر تا پایان سال ۱۳۹۹ را از خواب بیرون نیاورد تا تعبیر آن غیر ممکن باشد.
پس از سیل بلا بر سر گردشگری بار دیگر برنامههای تبلیغاتی خصوصاً برای چینیها آغاز شد و کم و بیش شاهد ورود گردشگران به ایران بودیم. اما بلایا تمامی نداشت، ناگهان در نیمه شبی موشکی به هواپیمایی برخورد کرد و اینبار نه تنها رؤیای ۱۰ میلیون گردشگر در سال بلکه رویایی به نام گردشگری با خطایی انسانی در هوا منفجر شد.
سپس "کرونا" آمد و چینیها را خانه نشین کرد تا دفتر بازاریابی و تبلیغات معاونت گردشگری هرچه رشته کرد بود پنبه شود. در این روزها کرونا به جان صنعت نوپا گردشگری ایران افتاده و به نظر میرسد در ماههای آینده هم تن بیمار این صنعت را ضعیفتر کند. رؤیای ورود ۱۰ میلیون گردشگر خارجی در سال ۱۳۹۹، رؤیای شیرینی بود که در بین بحرانهای طبیعی، امنیتی، بهداشتی و سلامتی گم شد.
نظر شما