به گزارش خبرنگار ایمنا، شاخص کل بورس تهران در پایان معاملات هفته گذشته با حدود ۱۳ هزار واحد رشد به حوالی ۴۵۰ هزار واحد رسیده و بازدهی بیش از ۱۵۰ درصدی را از ابتدای سال جاری به ثبت رساند. ثبت این رکورد باعث شد تا بازار سهام در سال جاری همچنان به عنوان اولین و پیشروترین بازار کشور شناخته شود و همین امر بیش از پیش سیل نقدینگی موجود در جامعه را به این سمت روانه کند.
رکورد در بازارهای موازی مانند مسکن، طلا و ارز یا بازدهیهای اندک آنها در سال اخیر باعث شده است تا بازار سهام تقریباً در بازه یک ساله خود بدون رقیب درخور، همچنان در اولین ردیف بازارهای پربازده مالی قرار گیرد؛ رتبهای که با توجه به سیاستهای کلان کشور بعید به نظر میرسد تا مدتها تغییر کند.
در این میان رشدهای پیوسته شاخص کل که تاکنون فتح سه ابرکانال ۲۰۰، ۳۰۰ و ۴۰۰ هزار واحدی را در کارنامه فعالیت بورس تهران ثبت کرده است، اگرچه به نظر مثبت ارزیابی میشود اما میتواند هشداری را نیز با خود به یدک کشد؛ هشدار سقوط!
محبوبیت رو به رشد بورس
همانطور که بیان شد رکود در بازارهای طلا، ارز، مسکن و خودرو یا بازدهی ناچیز آنها در مقایسه با بازار سهام گوی رقابت را از آنان گرفته و بورس را یکهتاز میدان کرده است. همین یکهتازی بورس باعث شده تا افراد جدید به قصد کسب سود به این بازار وارد شوند و پیشینیان نیز با همین هدف در بازار بمانند. رشد پیوسته بازار بی توجه به ذات نوسانی آن و ریسکهای موجود، به همراه ورود نقدینگیهای تازه باعث شده تا تقریباً هر روز بر حجم و ارزش معاملات افزوده شود به گونهای که ارزش معاملات از حدود یکهزار میلیارد تومان در سالهای اخیر به حوالی چهار هزار میلیارد تومان در ماه جاری افزایش پیدا کرده است.
علاوه بر این، افزایش پیوسته شرکت کنندگان در عرضههای اولیه نیز نشان از تمایل بیشتر افراد به سرمایهگذاری در بازار سهام دارد. البته باید توجه داشت سودهای تقریباً تضمینی این سهام نیز در چنین امری نقش قابل توجهی داشته است؛ سودهایی که باعث میشود سرمایهگذاران تازه وارد رنج ماندن در کارگزاریهای شلوغ را به جان خریده و مدتها در انتظار بمانند تا بتوانند با دریافت کدهای معاملاتی به سرمایهگذاری اقدام کنند. بر اساس اطلاعات موجود در آخرین سهمی که برای اولین بار در بازار سرمایه عرضه شده است، حدود یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر شرکت کردهاند که در نوع خود رکورد تازهای محسوب میشود؛ رکوردی که تقریباً با هر عرضه اولیهای میشکند و به روز میشود.
همین دلایل نشان میدهد نه تنها محبوبیت بازار سرمایه در حال کاهش نیست بلکه به طور پیوسته نیز افزایش پیدا میکند. شاید در ابتدا این افزایش محبوبیت بد نباشد. افزایش ضریب نفوذ بازار سرمایه در میان افراد جامعه باعث میشود نقدینگی سرگردان که میتواند مانند بمبی ساعتی عمل کند و اقتصاد کشور را به ویرانی کشاند به سوی تولید یا همان بخش مولد نظام اقتصادی حرکت کند و در نهایت رونق تولید را به دنبال داشته باشد.
هجوم نقدینگی به بازار
اما ورود سیل نقدینگی به بازار بدون توجه به ارزش واقعی سهام میتواند با حبابی کردن آن زمینه را برای اصلاح سهم فراهم آورد. در این هنگام آخرین معاملهگری که بدون تحلیل، دانش و اطلاعات کافی به سهم وارد شده است بیشترین زیان را متحمل خواهد شد.
اگر چه در شرایط حاضر که کشور با تورمهای دو رقمی در حوالی ۴۰ درصد و رشد پر شتاب حجم نقدینگی دست و پنجه نرم میکند، افزایش ارزش واقعی قیمت سهام منطقی است اما بیتوجهی محض به عوامل بازدارنده و ریسکهای بازار میتواند حبابی را پدید آورد که هرچه بزرگتر میشود احتمال شکستن آن افزایش مییابد و اگر ترک برداشت و شکست، به مانند سیاهچالهای، سرمایه سهامداران را خواهد بلعید.
این افزایشهای چشمگیر در بازار سرمایه که بعضاً از دید کارشناسان بازار، دلایلی مانند عمق کم بازار، سهم اندک سهام شناور آزاد، اجازه ندادن به سهامدار عمده برای عرضه سهم در بازار و تعدیل قیمت، تنشهای بازار پایه را در پی دارد، بازاری تقریباً ناکارآمد را فراهم کرده است که هرچه بزرگتر میشود زنگ خطر سقوط را محکمتر از گذشته به صدا در میآورد.
سیاستهای اشتباه
اگرچه اتخاذ سیاستهای اشتباه در کشور تقریباً اپیدمی شده و به نظر نیز نمیرسد زمان پایان آن فرا رسیده باشد اما برخی سیاستها نمود بیشتری پیدا میکنند. یکی از این سیاستها تشویق به ورود و سرمایهگذاری مستقیم در بازار سهام است. با اینکه در ظاهر به شدت توسط مسئولان ذیربط به سرمایهگذاران توصیه میشود به صورت مستقیم در بازار سرمایهگذاری نکرده و از طریق صندوقهای سرمایهگذاری، نهادهای مالی و دیگر روشهای غیر مستقیم به سرمایهگذاری مبادرت ورزند اما در عمل این توصیه، تأثیر چندانی ندارد.
برای درک بهتر این موضوع بهتر است یادآور شد که هدف اشخاص از سرمایهگذاری کسب بازدهی مناسب است. بنابراین طبیعی است این افراد با تجربه کسب سودهای قابل توجه (بعضاً بیش از ۵۰۰ درصدی) و با هدف دستیابی مجدد به آنها بی توجه به سخنان مسئولان، مستقیماً به سرمایه گذاری در بازار اقدام میکنند؛ در این شرایط حتی نمیتوان از چنین افرادی انتظار عمل عکس داشت. چرا باید این افراد سودهای وسوسهانگیز چند صد درصدی را به امید کسب سود نهایتاً ۲۰۰ درصدی توسط صندوقهای سرمایهگذاری از دست بدهند آن هم در شرایطی که "ریسک" تقریباً به واژهای نام آشنا در فرهنگ لغات بازارهای مالی تبدیل شده است؟!
در نهایت باید توجه داشت رشدهای بی رویه قیمتی در بسیاری از نمادهای بازار سهام، میتواند زنگ خطری برای یک سقوط بزرگ را فراهم کند، هرچند وزیر امور اقتصادی و دارایی به تازگی وجود حباب در بازار را انکار کرده است.
یادداشت از: محمد رضایی فرد- خبرنگار سرویس اقتصاد ایمنا
نظر شما