به گزارش خبرنگار ایمنا، چندی پیش فیلمی از فوتبال بازی کردن چند جوان در میدان نقش جهان اصفهان پخش شد. این جوانان کاشیهای رنگارنگ و فیروزهای ورودی مسجد شیخ لطف الله را با تیرکها و تورهای دروازه اشتباه گرفته بودند و با هر ضربهای که آنها به توپ میزدند، کاشی به لرزه میافتاد. این ضربهها قلب مردم و دوستداران میراث فرهنگی را نیز لرزاند. آنچه که در میدان نقش جهان و در آن فیلم چند ثانیهای رخ داد اتفاقی بزرگ بود و نحوه برخورد گروهی را با میراث فرهنگی یک تمدن نشان میداد.
بسیاری از افراد با دیدن این ویدئو احتمالاً به یاد پدیده "وندالیسم" انداخت. پدیدهای که با عبارتهایی چون "تخریب کنترلنشدهٔ اشیا و آثار فرهنگی باارزش یا اموال عمومی که یک ناهنجاری اجتماعی به حساب میآید" تعریف میشود. وندالیسم یک بزهکاری اجتماعی است که روانشناسان آن را عکسالعملی خصمانه و واکنشی کینهتوزانه نسبت به برخی از فشارها، تحمیلها، ناملایمات، اجحافها و شکستها تحلیل میکنند.
وندالها و تخریبگران در اصفهان سابقه طولانی دارند، حتی میتوان گفت یکی از بزرگترین وندالهای تمدن ایران روزگاری بر اصفهان حکومت میکرده است. مسعود میرزا ظلالسطان در مدت حکومت ۳۴ ساله خود بر اصفهان نزدیک به ۵۰ اثر از جمله کاخ جهاننما، کاخ آئینه خانه، کاخ هفت دست، عمارت نمکدان، باغ هزارجریب، کاخ فرحآباد، آئینه کاریهای چهلستون و بخشهایی از چهارباغ را تخریب کرد.
ظلالسطان در دوران زمامداری خود برای دیکته قدرت بر عوام دست به تخریب گسترده آثار میزد. البته در آن زمانها رسم بر این بوده که هر زمامدار جدیدی که روی کار میآید، هرآنچه گذشتگان ساختهاند را تخریب کند تا شاید برای خود مقام و منزلتی به ارمغان آورد. اما پدیده وندالیسم کنونی به نظر نمیرسد برای دیکته قدرت حاکمان باشد، بلکه شاید حتی برعکس! تخریب گسترده اموال عمومی حس قدرت را در بین برخی افراد ایجاد میکند.
همین حس قدرت است که شاهکارهای هنری را خلق و سپس انگیزه لازم برای تخریب آنها را ایجاد میکند. با این حال برای یافتن انگیزه مردم در جهت تخریب میراث فرهنگی در دورههای معاصر باید به سراغ دلایل دیگری رفت. میراث فرهنگی ایران برای سالها با پدیده یادگاری نوشتن درگیر بود، پدیدهای که حتی اکنون نیز ادامه دارد. اما تخریب و واندالیسم پا را فراتر چند خراش و یادگاری گذاشته و تیشه را به ریشه میزند.
مردم اصفهان به خوبی با تخریب میراث فرهنگی آشنا هستند، در همین سالهای معاصر این مردم اتفاقاتی مانند ناپدید شدن یک شبه حمام خسروآقا و گذر مترو از زیر چهارباغ را دیدهاند. شهروندان اصفهانی حتی دیدهاند که چگونه برخی افراد و یا حتی نهادها در جهت منافع خود آب را به جان بناهای تاریخی انداخته و با این کلک یک بنا را تخریب میکنند. مردم اصفهان ریخته شدن خروارها خاک بر روی میراث فرهنگی شهر خود را تجربه کردند، اما فوتبال بازی کردن در ورودی مسجد شیخ لطف الله چیز جدیدی است.
چندی پیش طرفداران یک خواننده پر حاشیه به جان شهر افتادند و در هر کجا که میشد با اسپری رنگ و ذغال نام او را نوشتند. بارزترین محل تجمع این افراد نیز سی و سه پل بود وآجرهای این پل صفوی به چشم خود دیدند که چگونه وندالها به دهانههای این پل پیر رحم نمیکنند. با این حال علت وندالیسم را نمیتوان در عقیده یک خواننده و یا گروهی از مردم جستجو کرد.
پلیس را در حفاظت از میراث فرهنگی درگیر کنید
بازی فوتبال در دهانه ورودی مسجد شیخ لطف الله اتفاق بزرگی است، آنقدر بزرگ که در همان لحظات ابتدایی انتشار این ویدئو در فضای مجازی واکنشهای بسیار تندی نسبت به این عمل صورت گرفت. انجام چنین کاری درست در قلب میراث جهانی نصف جهان باید تلنگری به دستاندرکاران فرهنگی شهر و کشور در جهت فرهنگسازی بزند.
مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان اصفهان در اولین واکنش به به فیلم منتشر شده در فضای مجازی آن را مشکوک دانست و گفت: مشکوک هستم چون فیلم تصنعی به نظر میرسد و کارشناسان باید در این باره اظهارنظر کنند. اما این سوال پیش میآید وقتی رفتار زشتی در جایی در حال اتفاق افتادن است ما بهعنوان یک شهروند وظیفهمان تذکر دادن است یا فیلم گرفتن و انتشار در فضای مجازی است بالاخره باید تذکری به این هنجارشکنی و رفتار نادرست داده شود.
در پاسخ به این اظهارات باید گفت که اگرچه یکی از وظایف هر مسلمان امر به معروف و نهی از منکر است، اما تأثیر این فیلم و فضایی که پس از انتشار آن در مجامع فرهنگی کشور ایجاد شد در راستا انجام راهکارهای پیشگیرانه بسیار مؤثر خواهد بود.
فریدون الهیاری در بخش دیگری از صحبتهایش تاکید کرده بود "در محدوده مسجد شیخ لطفالله پلیس استقرار دارد و فکر میکنم موضوع قابل تأمل است. باید به فرهنگسازی حفظ و نگهداری آثار تاریخی روی بیاوریم که این اتفاقها دیگر رخ ندهد."
اینکه پلیس تحت عنوان گردشگری درست در مرکز میدان نقش جهان حضور دارند، اما در راستا حفاظت از میراث فرهنگی هیچ اقدامی انجام نمیشود بسیار قابل تأمل است. میراث فرهنگی و بالاتر از میراث جهانی متعلق به تمام مردم جهان است و ریشه تمدنی یک مملکت در آن نهفته. بنابراین وظیفه هر شهروندی حفاظت و یا تلاش در راستا حفاظت آن است. وزارت میراث فرهنگی باید تلاش کند تا پلیس را نیز در حفاظت از آثار تاریخی درگیر سازد.
آموزش و پرورش هم در این سهل انگاری سهیم است
همواره در طی شعارها گفته شده که اقدامات پیشگیرانه مهمتر از هر اقدام دیگری است. در مسئله میراث فرهنگی هم این سخن بسیار درست به نظر میرسد، اگر هر شهروند اهمیت، شکنندگی و حساسیت این میراث را درک کند دیگر هیچگاه پلها را نمیخراشد و کاشیهای صفوی را دروازه نمیکند. آموزش مهمترین اصل در پیشگیری است، آموزشی که باید از درجات پایین در مدارس آغاز شود.
تا زمانی که آموزش درباره میراث فرهنگی و یا هر موضوع دیگری در جامعه وجود نداشته باشد، تلاشهای پلیس و نیروهای یگان حفاظت میراث فرهنگی بیهوده خواهد بود. در رأس هرم آموزشی کشور آموزش و پرورش قرار دارد، ارگانی که باید از کلاسهای درس تاریخ و جغرافی درباره میراث فرهنگی به کودکان این مملکت آموزش دهد و آن را با بازدید از این بناها بپروراند تا دیگر وندالی در جامعه رشد نکند.
وندالیسم اگرچه به بزرگترین معضل برای مدیریت شهری و میراث فرهنگی تبدیل شده، اما راه درمان و پیشگیری از آن بسیار ساده است. مقصر اصلی این جریان پسر بچهای نیست که دهانه مسجد شیخ لطف الله را با دروازه اشتباه گرفته، بلکه آن جریان مدیریتی کشور است که نتوانسته اهمیت این مسجد و زیباییهای آن را به جامعه گوشزد کند.
نظر شما