به گزارش خبرنگار ایمنا، واژه محرومیت با تمام وسعت و حدتی که دارد را میتوان به گستره دومین استان پهناور کشور معنا کرد؛ سیستان و بلوچستان در روزهایی که به سبب بحران خطای انسانی، کمتر کسی در کشور به فکر بلایای طبیعی بود، محرومتر و مظلومتر از همیشه لبریز از سیل شد و طبق معمول تا رسیدن صدای این مظلومیت به گوش پایتختنشینان، چندین ساعت زمان طی شد.
البته توئیتر فارسی همیشه از این قاعده مستثنی بوده و هرجا که کاربری باشد، میتواند به وسعت تمام ایران صدای مردم باشد و این چند روز نیز کاربران توئیتر صدای مردم سیلزده بلوچستان شدند؛ سارا در رشته توئیتی درباره مختصات سیل نوشت "سیل سیستان و بلوچستان برای کسانی که میخوان بدونند تو سیستان و بلوچستان چه خبره مینویسم. لطفا قبل از هر چیز یک نقشه از استان رو جلوی خودتون باز کنید. از روستاها بالا دست که شروع سیل از اونجا بوده هیچ خبری نیست.(احتمالا تعداد این روستاها بیش از ۵۰۰ تاست) ُ
منطقه وسیعه و هر بخش دهها روستا داره. اینترنت و آنتن تلفن که هیچ مردم حتی برق هم ندارند. بنت شرق شهرستان نیکشهره. از روستاهای این منطقه(قریب به ۸۰ روستا) هیچ خبری شنیده نمیشه. از روستاهای فنوج خبری نیست. از روستاها بالا دست قصرقند (کاجو) خبری نیست.
پایین دست قصر قند جایی به اسم تلنگ، غرب فنوج بخش کتیج، توتان غرب بنت. چاهان جنوب غربی نیکشهر. هیچ خبری از این بخشها نیست. چانف آهوران و لاشار مناطق کوهستانی هستند که همیشه بارانهای سنگین دارند. اصل قضیه این است که تنها راه ارتباطی برای کمک رسانی به مردم هلیکوپتره. فقط و فقط.
مسیرهای جادهای خراب شده و نمیشه خبری از این مردم گرفت. حدس من اینه بیش از سه روز هیچ کمکی به این مناطق نرسیده و متاسفانه بعید نیست که گرسنگی، تشنگی و سرما هم کشته بده. مردم نیاز فوری به ملزومات اولیه زندگی دارن که باید با هلیکوپتر بهشون رسوند (پوشاک گرم، غذا، آب، وسایل گرمایشی)
چرا از این مناطق صدایی شنیده نمیشه؟ چون نه رسانهای دارند و نه فعال رسانهای. مردمی که شما حتی کوچکترین تصوری هم از سبک زندگیشون ندارید. شما با اونا غریبه اونا هم با شما. اما الان نیاز دارند کمکشون کنید و صداشون باشید. همین"
اگرچه طبق قاعده نانوشتهای هرچه دوری شهر و دیاری از مرکز کشور بیشتر باشد، بیتوجهی به آن نیز بیشتر است اما اینبار نیز سیلِ نامهربانی طبیعت با همدردی مردم ایران همراه بود و جماعت بسیاری برای کمک به مناطق سیلزده پیشگام شدند.
مردم بهواسطه شبکههای اجتماعی در تکاپوی جمعآوری کمکهای خود برای مناطق سیلزده هستند و میخواهند به یاد روزهایی که قلب بزرگ مردم بلوچستان، برای سیل لرستان و گلستان و زلزله کرمانشاه به درد آمد، با ارسال کمکهای خود به سیستان و بلوچستان، عادتِ نبودن دولتمردان را جبران کنند "یکی از شبهای سرد آذر ۹۶ دوهفته بعد از زلزله، داشتیم از سرپل ذهاب برمیگشتیم کرمانشاه، بین راه در گردنه پاطاق یک وانت خراب شده بود و یک نفر با لباس بلوچی سفید وایساده بود کنارش. بله با وانت کمکهای مردم را از سیستان و بلوچستان آورده بود تا سرپل ذهاب بلوچستان مظلوم ترین است به خدا؛ گفتم اینجا چه کار میکنی چه شده؟ گفت بیشتر از ۲۴ ساعت است در راهم. از نیکشهر تا اینجا رانندگی کردم. بارش وانتش برنج و روغن و خرما بود. هم آنجا گریهام گرفت هم الان که این را مینویسم. سیستان و بلوچستان که امروز اسیر سیل است، خوان محبت است به همان لباس سفیدشان میمانند سیستانی ها."
این روایتهای بر جای مانده از انسانیت و شرافت مردم سیستان و بلوچستان، بارها و بارها در توئیتر به اشتراک گذاشته میشود و اگر چنین نباشد هم همه میدانیم این شرافت و انسانیت را. در توئیتر یکی از نبود امکانات مینویسد "صدای ما به جایی نمیرسه، اگه کسی اینجا هست که صداش میرسه، به دولت بگه به ما ماشین آلات راه و بالگرد برسونه. مردم بنت کمک میخوان. ماشینآلات سنگین نیست: لودر، گریدر و غیره لازمه."
و دیگری از بیتدبیری در حل بحرانها "نکته تاسف بار اینه که استان های معین سیستان و بلوچستان خودشون محروم هستن."
سبحان آماده رفتن به مناطق سیلزده شده "از دوستان اگه کسی خواست بره سیستان و بلوچستان برای کمک ممنون میشم اگه نیرو (در هر سطحی) خواستن رو من حساب کنن، من چندین بار سیستان و بلوچستان و بشاگرد رفتم و همه مدل کاری هم بلدم، کلی بند ساختیم و کار آبخیزداری کردیم. از فلهگی تا مدیریت پروژه، هر جا لازم باشه کار میکنم. ممنون."
و یکی دیگر از کاربران از نابودی سرمایه مردم روستا نشین منطقه روایت میکند "بدبختی اینه که قبلا فقیر بودند و اگر دو سه تا گوسفند داشتند، اکنون آنها هم طعمه سیل شدند."
محمد نیز نوشت "مردم مظلوم سیستان و بلوچستان را دریابید. امروز که در روستاهای دشتیاری بودم همه غمگین از دست دادن دام و محصولات کشاورزی بودند. زمینهای گوجه و هندوانه و جو که با قرض و وام تازه داشت به ثمر میرسید در بیتدبیری مسئولین زیر آب رفت. همه دارایی و مالشان را از دست دادهاند."
تهدید تخت جمشید خشتی
زهرا کشوری، روزنامهنگار هم در این میان از تهدید سیل برای تخت جمشید خشتی مینویسد "سیل سیستان و بلوچستان به کوه خواجه و شهر سوخته هم آسیب زد! به گفته میراث فرهنگی،خسارت های وارده شده به کوه خواجه بیشتر از محوطه پنج هزار ساله شهرسوخته است. کوه خواجه (وشیدا) تنها بلندی دشت وسیع سیستان که در ادیان زرتشت، اسلام و مسیحیت مقدس است، عدهای معتقدند محل تولد سوشیانت اینجاست.
در اطراف این کوه تعداد زیادی آثار باستانی از دوران ساسانیان، اشکانیان و بقایای اماکن اسلامی و معبد بودایی باقیمانده که شامل آثار باستانی کوه رستم، مجموعه کاخها، قلعه کهک کهزاد، چهل دختر، سرسنگ، آرامگاه خواجه غلطان، ساختمان پیر گندم بریان، خانه شیطان و بناهای منفرد آرامگاهی است.
ارنست هرتسفلد در سالهای ۱۹۲۵ و ۱۹۲۹ میلادی با بررسی این مجموعه عنوان تخت جمشید خشتی را برای مجموعهٔ کاخها برگزید. برخی ادعا دارند که «رستم» هم در این خاک دفن شده است! دلیل آنها وجود آثار اشکانی در محدوده کوه خواجه است."
روایت حامد هادیان هم از آن توییتهای دلگرم کننده است؛ روایت گمنامی یک پهلوان در کمک به مردم سرزمینش "با رسول خادم(قهرمان سابق کشتی جهان) تو فرودگاه چابهار نشستیم. اومده بود کمکهای خیریهشون رو برسونه به مردم سیلزده. نمیشناسمش ولی دمش گرم بدون پیام و دوربین و دم دستگاه رسید."
با این حال اگرچه مردم مانند همیشه در صحنه بودهاند و گاهی مانند برخی چهرههای سرشناس در مناطق سیلزده حاضر میشوند اما مسئولان نیز وظیفهای جز همیاری مردم سیلزده ندارند. "دارایی ساکنان روستاها براثر سیل بلوچستان از بین رفته است. در این بین افراد زیادی شماره کارت منتشر و حتی چند بخشدار و فرماندار هم از مردم درخواست کمک کردند. بهترین کمک، وادار کردن دولت به انجام وظیفهاش در قبال مردم نیست؟ تا کی مردم کمک کنند و برخی مدیران نهادهای امدادی اختلاس؟"
گاندوها مردم را تهدید میکنند
از دیگر اتفاقات جالب این سیل، آمدن گاندوها به نزدیکی مناطق مسکونی بود؛ گروهی از این اتفاق ترسیده بودند "سیل اخیر باعث جابجایی تمساح های پوزه کوتاه یا گاندو از برکه ها شده و خطر حمله توسط گاندوها مردم رو تهدید میکنه."
دیگری نوشت "آقا سیل رو بیخیال یکی بیاد جلوی گاندوها رو بگیره که با بالا اومدن آب وارد شهر میشن!!"
این گوشهای از واکنش مردم درد کشیده این روزهای ایران است؛ مردمی که شاید کمتر میخندند اما راضی به اندوه هموطنان خود در مناطق جنوبی و شرقی کشور نیستند؛ اگرچه حال زندگی خودشان خوب نیست اما برای خوب ماندن سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان پساسیل، هرچه در توان دارند بکار خواهند گرفت.
نظر شما