عباس نصر در گفت و گو با خبرنگار ایمنا پیرامون حیات سیاسی آیتالله هاشمی رفسنجانی اظهار کرد: زندگی سیاسی هاشمی را از نظر موضوعی به چند شاخص میتوان تقسیم کرد. دوره اول گذار او زمانی است که قلم به دست گرفته بود و مشغول بیدار گری از طریق مجله، انتشار ترجمه کتاب های فلسطین و نگارش کتاب امیر کبیر بود. مطالب او چه از نظر علمی درست باشد یا نباشد اما بدون شک عملی ستودنی است. او روحانی روشنفکر و بیداری بود که می خواست وارد سیاست شود. مبارزات سیاسی او قبل از انقلاب و مباحثه با تشکل های سیاسی مبارز مانند مجاهدین خلق و گروههای چپ در زندان و بیرون از زندان که عموما دانشجویان بودند، او را در عمق مسائل سیاسی فرو برد و ریشههای سنت گرایی و تحجر را از او میزدود. پس از پیروزی انقلاب و در دوران امام(ره) نیز به موضوعات مهمی پرداخت.
وی افزود: گسترش شیوه تحزب گرایی در کنار شهید بهشتی، برای آن زمان که روحانیون اغلب غیر تشکیلاتی و نظم ناپذیر بودند کار تازهای بود که نه تنها خود در آن غرق شده بود بلکه روحانیون دیگر را نیز به آن دعوت میکرد. سیاست و عملکرد حزب جمهوری اسلامی در طی سالیانی که آیتالله هاشمی اداره آن را برعهده داشت و برای آن زحمت های زیادی میکشید، قابل قبول واقع نشده و موفقیتی کسب نکرد. تا جایی که در خاطرات آقای هاشمی آمده، اعضای حزب جمهوری به خصوص شاخه اصفهان آن، به حدی از تشکیلات سرکشی میکردند که هاشمی درجایی در خاطراتش میگوید "دیگر انگیزهای برای حضور در جلسات اصلی حزب را ندارم و خسته شدهام" و یا "هرچه به این بچههای اصفهان نصیحت میکنیم که بنای حزب را بر جذب بگذارید و آیت الله طاهری را طرد و ناراحت نکنید گوش نمی دهند." آقایان موسوی و اژهای و ۱۳ نفر دیگر از حضور در حزب استعفا دادند. این اتفاق به حدی نقاط ضعف حزب را برملا کرد که از حثیت حزب جمهوری اسلامی چیزی باقی نماند. آن نامه باید درس بزرگی برای همه احزاب امروزی باشد و به مسئولان احزاب توصیه میکنم آن نامه را بخوانند تا به تکرار همان اشتباهات دچار نشوند.
نخستین رئیس مجمع امور صنفی روزنامه نگاران اصفهان گفت: نظریات تئوریک مهمترین بخش از نظریات هاشمی در عرصه سیاسی بودند و عبارت بودند از مبارزه با رژیم صهیونیستی و براندازی آن؛ این موضوع در کتاب ترجمه شده توسط او به نام فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار و همین طور سخنرانیهای او آمده است که پس از انقلاب نیز آن را پیگیری کرد. عدالت اجتماعی دومین نظریه او بود که محصول خطبههای پی در پی در نمازهای جمعه اوایل انقلاب برای مدیریت کشور بود. این دو نظریه تاکنون محقق نشده اند اما می توان گفت قسمتی از فرهنگ سیاسی موجود در کشور متاثر از این دو شاخص و پیگیری های هاشمی است که در ادبیات سیاسی موجود ما جاری است.
نظر شما