به گزارش خبرنگار ایمنا، تشبیه صنعت گردشگری به آهو شاید درستترین مشابه سازی برای آن باشد. هر دو در برابر خطر بسیار حساس و گریزپا هستند، معروف است که آهو ساعات بسیار کمی میخوابد و با احساس کوچکترین ترس پا به فرار میگذارد. این در صنعت گردشگری هم صدق میکند و بروز کوچکترین تهدید یا احساس کوچکترین خطر، گردشگران را فراری میدهد.
توفان اتفاقات در چند روز گذشته باعث شوکه شدن بخش بزرگی از جامعه ایران و حتی جهان شد. از ترور سردار قاسم سلیمانی تا تجمعات و راهپیماییهای گسترده و جانباختن برخی هموطنان در جریان خاکسپاری پیکر شهید سلیمانی و از همه مهم تر فاجعه سقوط هواپیما خطوط هوایی اوکراین همه و همه باعث شد تا آینده صنعت گردشگری ایران در هالهای از غبار قرار گیرد.
صنعت گردشگری ایران نوپا و نوزاد است و دوران رشد خود را طی میکند. درآمد این صنعت در ایران همواره به عنوان جایگزینی برای فروش نفت مطرح بوده، اما هیچگاه به اندازه صنعت، به عنوان ناجی اقتصاد نفتی ایران به آن بها داده نشده است. با این حال گشایشهایی در صنعت گردشگری در چند سال گذشته رخ داد که حداقل در برخی مدیران رده بالا دغدغه توسعه آن ایجاد شد. همچنین برنامهریزیها و اقداماتی برای گشایش درهای رحمت گردشگری به ایران مانند لغو یکطرفه ویزا برای اتباع چینی و تبلیغات گسترده سفر به ایران در هدفهای جدید از بارزترین فعالیتهای ایران برای به دست آوردن سهم خود در کیک اقتصاد گردشگری بود.
برای هر کدام از اقدامهای تبلیغاتی از جمله تولید محتوا، برگزاری فمتور، دعوت از افراد تاثیرگذار، برپایی نمایشگاه و غیره منابع مالی بسیاری هزینه شده ضمن اینکه در موارد دیگر چون تسهیل سفر نیز ساعتها دیپلماتهای دو کشور به بحث و گفتگو پرداختند تا این ثمرات حاصل شد و شاهد رشد در ورود گردشگران به ایران بودیم. بر اساس آمار رسمی ورود گردشگران در شش ماهه نخست امسال حدود ۲۵ درصد افزایش داشته و وزارت گردشگری امیدوار بود تا تعداد گردشگران برای اولین بار از مرز ۱۰ میلیون نفر عبور کند. با توجه به اتفاقاتی که در هفته های اخیر در کشور رخ داده و ایران را بار دیگر با کلمات کلیدی چون ترور، جنگ و انتقام به سر خط شبکههای خبری دنیا برده، آهوی تیزپای گردشگری پا به فرار گذاشته و بسیاری هزینه های ایران در راه گردشگری بر باد رفت.
اقدام متقابل ایران یعنی پرتاب موشکهای نظامی به پایگاههای نظامی آمریکاییها در عراق بار دیگر باعث شد که کلمه جنگ، موشک و ناامنی درباره ایران بکار گرفته شود. این اقدام قطعا پاسخی محکم به عمل ناشایست آمریکا در حمله و ترور فرمانده سابق سپاه قدس بود، اما تبعات منفی آن نیز دامن صنعت گردشگری را گرفت. دولتمردان ایران همواره گفتهاند که ایران آغاز کننده جنگی نخواهد بود، با این حال جو منفی رسانهای علیه ایران بسیار سنگینتر و گذر از تبعات آن دشوار است.
در این بین اما تیر آخر به پیکر نیمه جان گردشگری را برخورد اشتباهی موشک به هواپیمای مسافربری خطوط هوایی اوکراین زد. فاجعهای که دستاویز برای جولان های رسانه ای علیه ایران شد و تبعات آن خیلی زود دامن صنعت گردشگری را گرفت ودر همان صبحی که سپاه پاسداران بیانیه خود را صادر و برخورد غیرعمد موشک با این هواپیما را تایید کرد، ۷۰ درصد از تورهای ورودی ایران لغو شد. ضمن اینکه بسیاری از شرکت های هواپیمایی بزرگ دنیا پروازهای خود از فراز آسمان ایران را لغو کردند و باعث شد گردشگری ایران دچار رکود بی سابقه ای شود.
در واکنش به این شوک بزرگ به صنعت گردشگری ایران علی اصغر مونسان، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی عنوان کرد که "با وجود چالش ها و اتفاقات اخیر صنعت گردشگری قابل ترمیم است و دوباره روند رو به رشد خود را ادامه خواهد داد." وی همچنین از "علم و دانش به روز برای تضمین آینده گردشگری ایران" نام برد و از اهمیت آموزش سخن گفت، در حالی که تا زمانی که گردشگری ورودی نداشته باشد علم آن بکار نمی آید.
محمد ابراهیم لاریجانی، مدیرکل دفتر بازاریابی و تبلغات معاونت گردشگری وزارت میراث فرهنگی که بار اصلی تبلیغات برای ترغیب سفر به ایران بر دوش این دفتر است نیز گفته که "وزارت گردشگری با کمک فعالان برگزار کننده تورهای ورودی، تدوین برنامه برای مدیریت این شرایط موجود بر صنعت گردشگری را در دستور کار قرار داده است." لاریجانی با بیان اینکه "اکنون در زمان پیک سفر (فصل شلوغ سفر) به ایران نیستیم" تاکید کرده که "باید برای فصل پیک سفر تدبیری اتخاذ کرد."
در بُعد دیگر، گردشگری و میراث فرهنگی به عواملی برای پیوستگی بین بشریت و رشد همنوع دوستی تبدیل شدهاند. گستره و کشش قوی این ارتباط به اندازهای بود که باعث شد مفهومی به نام دیپلماسی گردشگری و دیپلماسی فرهنگی به وجود آید. با توجه به ذهنیت منفی که از شرایط حکومتی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی ایران در بین مللهای دیگر به واسطه پروپاگاندای رسانهای غرب به وجود آمده، قطعا کارآمدترین سیاست همان دیپلماسی گردشگری است.
در دیپلماسی گردشگری ملتها با حضور خود واقعیتها را از نزدیک دیده و متوجه غنای فرهنگی و هنری جامعه میزبان میشوند. این رابطه گردشگران با جامعه میزبان باعث نزدیکی ملتها و در نهایت نزدیکی دولتها خواهد شد. گریز گردشگران از ایران به بهانههایی چون سایه جنگ و یا خطرات امنیتی این ابزار دیپلماسی را نیز از کشور خواهد گرفت.
تمام رخدادها در دنیای سیاسی، آهوی خوش خط و خال گردشگری را که به تازگی در دشت رنگارنگ و بزرگ ایران در حال پرسه بود را فراری داد. به نظر می رسد که تحقق حضور ۱۰ میلیون گردشگر در ایران بار دیگر خیالی خوش بود و رسیدن به آن آرزویی است که نیازبه برنامه ریزی مبتنی بر توسعه گردشگری دارد.
نظر شما