● مورخان؛ سالروز وقوع جنگ جمل بين امام علي (ع) و سپاه ناكثين (36 هجری قمری)، قتل عبدالله بن زبير از مدعيان خلافت در مكه (73 هجری قمری)، رحلت محمد بن حسن بن يوسف معروف به فخرالمحققين فرزند علامهی حلی؛ از اعاظم و بزرگان شيعه (771 هجری قمری) و رحلت آيتالله ميرزاابوالقاسم قمی؛ فقيه جليلالقدر و عالم بزرگ مسلمان (1353 هجری قمری) را در تاریخ پانزدهم جمادیالثانی ذکر نمودهاند.
● 15 جمادیالثانی 36 هجری:
جنگ جمل بين امام علي (ع) و سپاه ناكثين در چنين روزي از سال 36 هجري قمري رخ داد.
مدت كوتاهي پس از به خلافت رسيدن امام علي (ع) و بيعت مردم با آن حضرت، عملکرد ايشان در تقسيم بيتالمال و عزل و نصب فرمانداران، خشم عدهاي را برانگيخت. طلحه و زبير از ياران قديمي پيامبر اسلام (ص) که با علي (ع) بيعت کرده بودند، آرزوي فرمانداري بصره و کوفه را در سر داشتند، ولي علي (ع) با درخواست آنان موافقت نکرد. آنها نيز بيعت خود را شكستند و به بهانهي زيارت خانهي خدا، مدينه را به سوي مکه ترک کردند.
از طرف ديگر، بنياميه که در دوران عثمان، به گرفتن امتيازات ويژه خو کرده بودند، در حکومت امام علي (ع) دستشان از بيتالمال کوتاه شده بود. براي همين پس از غارت مقدار زيادي از بيتالمال در مکه گرد آمدند و همراه با طلحه و زبير عايشه، همسر رسول خدا (ص) را دوره کردند. آنگاه با استفاده از بيتالمالي که غارت کرده بودند، سپاهي تشکيل دادند و بصره را تصرف کردند.
امام علي (ع) براي سرکوب آنها رهسپار بصره شد و در نبردي که ميان دو سپاه در گرفت، امام (ع) پيروز شد. گروهي از سران ناکثين (ناکث به معناي کسي است که رشتهها را پنبه کند و بافتهها را از هم بگسلد. از اينرو به افراد پيمانشکن، ناکث ميگويند. از آنجا که بسياري از سرمداران جنگ جمل، اندکي پيش از آن، بيعت کرده بودند، حضرت علي (ع) آنان را ناکث نام نهاد.) از جمله طلحه و زبير کشته شدند، برخي نيز به اسارت درآمدند که امام (ع) آنان را بخشيد.
اميرالمؤمنين (ع) قبل از آغاز جنگ به ميان هر دو صف لشكر آمد و به نصيحت عايشه و طلحه و زبير پرداخت و عايشه را بهخاطر بيرون آمدن از حريم حرم و طلحه و زبير را براي شكستن بيعت ملامت فرمود. امام (ع) چون ديد كه صلح امكانپذير نيست، با آنان اتمام حجت كرد و از آن پس، آتش جنگ شعلهور گشت. سرانجام با كشته شدن طلحه و زبير و شانزده هزار نفر از ناكثين و شهادت بيش از هزار ياور علي (ع)، اين جنگ با پيروزي امام (ع) پايان پذيرفت.
در اين نبرد عايشه سوار بر شتر بود، سپاه ناکثين گرد شتر او جمع بودند و اين شتر حکم پرچم آنها را داشت. از اينرو اين جنگ به جنگ جمل (شتر نر) شهرت يافت. جنگ جمل در يکي از محلههاي بصره به نام حزيبه رخ داد و بيش از يک روز طول نکشيد.
● 15 جمادیالثانی 73 هجری:
عبدالله بن زبير از مدعيان خلافت در مكه و در چنين روزي از سال 73 هجري قمري به قتل رسيد.
از کساني که تن به بيعت با يزيد نداد، عبدالله بن زبير بود. وي شبانه به مکه گريخت و در آنجا همواره در کنار کعبه به نماز و طواف مشغول شد. با ورود امام حسين (ع) به مکه، عبدالله هر روز يا دو روز در ميان يکبار به زيارت آن امام ميرفت ولي در اضطراب بهسر ميبرد، زيرا بهخوبي ميدانست مادامي که امام حسين (ع) در مکه هست کسي با وي بيعت نخواهد کرد.
هدف از تظاهر عبدالله بن زبير به عبادت به دام انداختن افراد بود؛ چرا که حضرت اميرالمؤمنين (ع) دربارهي او فرموده بود: «بهنام دين دام ميگستراند تا دنيا را بهدست آورد.»
پس از شهادت امام حسين (ع)، عبدالله بن زبير كه در اين هنگام كارش در مكه بالا گرفته بود و ادعاي خلافت داشت، توسط سپاهيان يزيد تحت محاصره واقع شد. ولي با مرگ يزيد، اين محاصره از هم گسست و عبدالله بن زبير در سال 68ق كوفه را نيز تسخير نمود.
هنگامي كه عبدالملك بن مروان به خلافت اموي رسيد جنگ با عبدالله را آغاز كرد و در 71ق كوفه را از دست ابن زبير خارج ساخت. در سال 72ق، عبدالملك بن مروان، حجاج بن يوسف ثقفي ـ يكي از سرداران سفاك و ستمگر خود را كه نمونهي كاملي از بيرحمي و آدمكشي بود ـ براي دفع عبدالله روانهي مكه نمود. حجاج، مكه را محاصره كرد و خانهي كعبه را به ضرب سنگهايي كه از منجنيق پرتاب ميشد ويران ساخت. حجاج در اين حمله، سرانجام عبدالله بن زبير را به دام انداخت و كشت.
بدون ترديد عبدالله بن زبير در مبارزه با حکومت اموي هدفش الهي نبود، بلکه در انديشهي بهدست آوردن قدرت و زمامداري بهسر ميبرد و اين حقيقت را عبدالله بن عمر هنگامي روشن کرد که همسرش اصرار داشت با عبدالله بن زبير بيعت کند و براي او از طاعت و تقواي عبدالله بن زبير سخن گفت. وي در پاسخ همسرش گفت: «آيا مرکبهايي را که معاويه در ايام حج بر آنها سوار بود، مشاهده نکردي؟ من بر اين باورم که ابن زبير، هدفي جز دستيابي به آن شکوه و جلال ندارد و عبادت و طاعت خدا را در اين مسير بهکار گرفته است.»
● 15 جمادیالثانی 771 هجری:
فخرالمحققين محمد بن حسن حلي در چنين روزي از سال 771 هجري قمري درگذشت.
محمد بن حسن بن يوسف معروف به فخرالمحققين فرزند علامهي حلي، ملقب به فخرالاسلام، فخرالدين و رأسالمدققين از اعاظم و بزرگان شيعه و داراي جلالت علمي بسياري بود. وي در نوجواني به اجتهاد دست يافت. فخرالمحققين مورد تأييد و توجه خاص پدر بزرگوار خود علامهي حلي بود تا آنجا كه علامه، اتمام مصنفات خود را پس از مرگ به فخر سپرد. ايضاحالفوائد، تحصيلالنجاة و منبعالاسرار از جملهي آثار اوست.
• حله، سرزمين فقيهان پارسايي است كه خدمات ارزندهشان به جهان تشيع، فراموش نميشود. اميرمؤمنان علي (ع) دربارهي شهر حله فرمودند: "يظهر بها قوم اخيار" از آنجا، نيكمرداني ظهور خواهند كرد.
خاندان حلي، از جملهي آن نيكمرداني هستند كه همچون مهتابي در شب ظلماني ميدرخشند. در ميان آنان، فرزانگان بسياري پا به عرصهي وجود گذاشتهاند كه علامه فخرالمحققين، يكي از آنان ميباشد. محمد بن شيخ جمالالدين بن مطهر حلي، معروف به فخرالمحققين، در نيمهشب بيستم جماديالاولي، سال 682 ه.ق در شهر حله، در خانهي يكي از بزرگترين دانشمندان شيعه، علامهي حلي متولد شد، نام او را «محمد» گذاشتند.
همت عالي و تلاشهاي دلسوزانهي پدر دانشمند از يك سو و استعداد و ذوق و هوش خدادادي فرزند از سوي ديگر، سبب شد كه محمد در ده سالگي به درجهي اجتهاد نائل آيد. او همانند پدر بزرگوارش، پيش از اينكه به حد بلوغ برسد، از تحصيل نزد استاد بينياز شد و به مرتبهاي از كمالات رسيد كه در ميان دانشمندان عصر خويش و در محافل علمي به «فخرالمحققين» لقب يافت. گاهي هم از او به نامهاي فخرالدين و فخرالاسلام ياد ميشود.
اساتيد علامهي بزرگوار عبارتند از: علامه حلي پدر علامه ـ که فخرالمحققين، بيشتر دروس و فنون را نزد پدرش فرا گرفت ـ و رضيالدين علي بن يوسف مطهر حلي که عموي وي و صاحب كتاب «العددالقويه» است؛ فخرالمحققين، تعدادي از دروس را نيز در محضر عمويش فرا گرفت.
علامه فخرالمحققين، تأليفات فراواني دارد كه از جمله ميتوان به موارد ذيل اشاره كرد:
1- ايضاحالفوائد؛ (اين كتاب، شرح «قواعد» است كه اين شخصيت بزرگوار، آن را به دستور پدرش تصنيف كرد. بنا به گفتهي شيخ بهايي، نظير آن در فقه استدلالي، تأليف نشده است. آراي فخرالمحققين در كتاب «ايضاحالفوائد» مورد توجه فقهاست).
2- تحصيلالنجاة (دربارهي اصول دين).
3- شرح كتاب نهجالمسترشدين علامه حلي (در موضوع علم كلام).
و کتابهاي غايةالسئول، رسالهي پرسش و پاسخ، رسالهي فخريد، جامعالفوائد، الكافيةالوافية، ثبات الفوائد في شرح اشكالات القواعد، حاشيه بر ارشادالاذهان علامه، واجبات الصلوة الثمانيه، شرح مبادي الاصول، المسائلالمظاهريه، منبعالاسرار و مناسك حج.
يكي از كارهاي مهم فخرالمحققين در عرصهي فرهنگي، صدور اجازات متعدد به بزرگان علم و دانش بود. در ايام گذشته و در ميان علما، رسم بر اين بود كه دانشوران و پژوهشگران، هنگامي كه خود را داراي رتبهاي در علم و دانش ميديدند، به يكي از اساتيد و بزرگان عصر خويش رجوع و دانش خود را عرضه ميكردند. سپس آن استاد، هنگامي كه از معلومات و استعداد و تقواي او مطمئن ميشد، براي وي اجازهاي صادر ميكرد كه در بخشي از آنها، علاوه بر اينكه به سطح معلومات و مراتب تقواي اجازهگيرنده، اشاره ميشد، به او اجازه ميدادند كتابهاي استاد اجازهدهنده و كتابها و روايات سلسلهي اساتيد او را نيز نقل كند.
اين اجازات، علاوه بر اينكه نوعي مدرك علمي و ارزيابي معلومات وي محسوب ميشد، به عظمت شخصيت اجازهدهنده هم دلالت ميكرد. گاهي ميشد كه آنان براي همديگر، اجازات متقابل صادر ميكردند؛ چنانكه شيخ حر عاملي و علامه مجلسي از همديگر اجازهنامه دريافت كردند.
بر اين اساس، فخرالمحققين، يكي از اساتيد و شيخ اجازه محسوب ميشد كه دانشمندان برجسته به او رجوع كرده و اجازهي نقل روايت و كتاب، دريافت كردهاند. از اجازهاي كه ايشان به شمسالدين بن محمد وابوالفتوح احمد آوي در سال 705 داده است معلوم ميشود، فخرالمحققين در سال 23 سالگي شايستگي مقام صدور اجازه دريافت كرده است.
فخرالمحققين، علامه بر تأليف كتاب و تكميل تأليفات پدر بزرگوارش در پرورش شاگردان نيز موفق بود برخي از آنان عبارتند از:
1. محمدبن مكي عاملي جزيني (معروف به شهيد اول).
2. شيخ جمالالدين احمد بن متوج بحراني (نويسندهي آياتالاحكام موسوم به منهاجالهداية).
3. سيدحيدر آملي (نويسندهي كتابهاي كشكول و منبعالاسرار).
4. سيد تاجالدين ابن معيد حسيني (كه شهيد اول از او بهعنوان اعجوبهي زمان ياد كرده است).
5. فاضل مقداد بن عبدالله سيوري (نويسندهي كتابهاي كنزالعرفان، شرح باب حادي عشر، اللوامعالالهيه).
شهيد اول كه سرآمد شاگردان فخرالمحققين است، از فخرالمحققين چنين ياد ميكند: «بزرگمرد و پيشواي اماميه، طلايهدار دانشمندان شيعه، برگزيدهي انسانهاي كامل و هوشمند، خاتم مجتهدين و افتخار ملت و دين، ابوطالب محمد فرزند شيخ جمالالدين بن مطهر حلي كه خداوند، عمر گرانبهاي او را دراز گرداند و از پيشامدهاي سوء زمانه نگه دارد».
شيخ حر عاملي نويسندهي وسائلالشيعه دربارهي فخرالمحققين مينويسد: «او عالمي برجسته، فقيهي محقق و بزرگمردي مورد اطمينان بود». وي در ادامه، از قول يكي از دانشمندان آورده است: «فخرالمحققين از چهرههاي درخشان و مورد اطمينان طايفهي اماميه است. او مجتهدي جليلالقدر، والامقام و بزرگمرتبه ميباشد».
متفكر شهيد قاضي نورالله شوشتري نويسندهي كتاب احقاق الحق ميگويد: «شيخ فخرالدين محمدبن شيخ جمالالدين بن مطهر حلي، افتخار آل مطهر و خال جمال پدر دانشور بود. در علوم عقلي و نقلي محققي زبردست و در علو فهم و فطرت، مرققي بينظير بود».
حافظ ابرو دانشمند شافعيمذهب و نويسندهي كتاب مجمعالتواريخ ميگويد: «او هنگامي كه با پدر خود، خدمت سلطان محمد خدابنده به مركز حكومت وي در سلطانيهي قزوين آمد، دانشمندي جوان، عاليمقام، بااستعداد، نيكواخلاق و پسنديدهخصال بود».
علامه حلي در هر فرصتي از پسرش تجليل ميكرد؛ زيرا وي از نظر ادب و اخلاق نيز شخصيتي ممتاز و سرآمد جوانان روزگار بهشمار ميرفت. علامه در كتاب قواعد در ستايش فخرالمحققين ميگويد: «اين كتاب را به خواهش محبوبترين خلق در پيش من و عزيزترين آنان، يعني پسر عزيزم محمد مينويسم. من، خالصترين دعاي خود را براي خوشبختي و سعادت او اختصاص خواهم داد. او هميشه، يار و ياور و مطيع من بوده است».
در جاي ديگر ميگويد: «خداوند به او عمر طولاني همراه با سعادت و خوشبختي عنايت كند و از حوادث تلخ، او را نگه داشته و مرا فداي او گرداند». بر اثر دعاي پدر، فخرالمحققين حدود 89 سال عمر موفق و بابركت، همراه با خدمات مهم علمي و فرهنگي در طول تاريخ داشت.
سرانجام فخرالمحققين بعد از سالها زندگي بابركت و تلاش و كوشش در راه ترويج معارف اهل بيت (ع) در سال 771 هجري قمري نداي حق را لبيك گفت و به سراي باقي شتافت.
پيكر پاك آن عالم فرزانه و دانشمند گرانمايه از شهر حله به نجف، منتقل شد و در كنار قبر علامه حلي به خاك سپرده شد. قبر مطهر او در كنار بارگاه امير مؤمنان (ع) سالهاي متمادي، محل تجمع عاشقان علم و معرفت و محل رفت و آمد دانشمندان و فقيهان بوده است.
● 15 جمادیالثانی 1353 هجری:
فقيه جليلالقدر آيتالله ميرزاابوالقاسم قمي عالم بزرگ مسلمان در چنين روزي از سال 1353 هجري قمري درگذشت.
شيخابوالقاسم كبير قمي در سال 1280 قمري متولد گرديد و در قم از محضر شيخ محمدحسن نادي و ملامحمدجواد قمي استفاده كرد. وي در نجف اشرف از آيات عظام: ميرزاخليل تهراني نجفي، حاجآقا رضا همداني، آخوند ملامحمدكاظم خراساني و سيدمحمد كاظم يزدي و در تهران از محضر ميرزا محمدحسن آشتياني بهرههاي وافر يافت.
آيتالله قمي از نظر علمي در مرتبهاي قرار داشت كه برخي وي را بر آيتالله العظمي حائري يزدي، مؤسس حوزهي علميهي قم ترجيح ميدادند. با اين حال نقل شده است كه وي فداكاري عجيبي نسبت به آيتالله حائري از خود نشان ميداد، بهگونهاي كه ميفرمود: نظر به منزل ايشان ثواب دارد.
شخصيتهاي برجستهاي همچون آيات عظام: حضرت امام خميني (ره)، سيدمحمدرضا گلپايگاني، آخون ملاعلي همداني، سيدمصطفي صفايي خوانساري و دهها عالم فاضل ديگر از محضر وي بهره گرفتند. آيتالله كبير قمي در سن 73 سالگي درگذشت و در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه (س) مدفون گرديد.
خبرگزاری ایمنا: محمد بن حسن بن يوسف معروف به فخرالمحققين در چنین روزی از سال 771 هجری قمری دار فانی را وداع گفت. وی در نوجوانی به اجتهاد دست يافت و مورد تأييد و توجه خاص پدر بزرگوار خود علامهی حلی بود تا آنجا كه علامه، اتمام مصنفات خود را پس از مرگ به فخر سپرد. "ايضاحالفوائد"، "تحصيلالنجاة" و "منبعالاسرار" از جملهی آثار اوست.
کد خبر 40457
نظر شما