به گزارش خبرنگار ایمنا، بهرام پارسایی در صفحه توییتر خود نوشت: هشدار درباره بیتفاوتی و سکوت در مقابل بدعتی خطرناک، شبیه به نظارت استصوابی هیات های اجرایی: هشدار درباره بیتفاوتی و سکوت در مقابل بدعتی خطرناک، شبیه به نظارت استصوابی هیئت های اجرایی: همزمان که با دوستان همفکر در اردیبهشت ۹۶ درگیر انتخابات ریاست جمهوری بودیم، با چند نفر از همکاران مسئولیت هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات شوراها را نیز برعهده داشتیم که تایید صلاحیت حداکثری کاندیداهای دارای شرایط قانونی آن انتخابات که در نوع خود نظیر نداشت محصول کار این هیئت بود.
در روزها و شبهای آخر که مقابل فشارهای طاقت فرسا برای رد صلاحیت سلیقه ای تعداد چشمگیری از نامزدها در هر شهر و استان کشورمان مقاومت کردم، می دانستم که هزینه این کار را میپردازم.
روزی که بدون هیچ سند و مدرک قانونی در هیئت اجرایی (که با وجود تذکرات داده شده، در کمال سهل انگاری عجیب و بی سابقه وزارت کشور شکل گرفته بود) تنها بر اساس رایگیری و اظهارنظر کاملا سلیقهای و سیاسی رد صلاحیتم کردند، کمی تعجب کردم اما ناراحت نشدم.
من آگاهانه نخواستم بهای تایید صلاحیتم، ردصلاحیت غیرقانونی جمعی از نامزدهای شورای شهر و گرفتن حق انتخاب از مردم باشد.
اما در این میان دو نکته بسیار تلخ و گزنده وجود دارد: یکی بیتفاوتی وزارت کشور در چینش هیئت اجرایی و تن دادن به رویهای خطرناک و دیگر بیتفاوتی فراکسیون امید که همواره در دفاع از عملکرد خود، تایید صلاحیت کاندیداهای شوراهای شهر را تقریبا در صدر پاسخ ها دارد.
برخلاف دوستان و مسؤلینی که به محض رسانه ای شدن رد صلاحیتم، تماس، پیگیری و یا موضعگیری داشتند، رئیس و اکثر اعضای هیئت رئیسه فراکسیونی که دوسال هم سخنگوی آن بودم، نه تنها به صورت رسمی یا غیر رسمی تماس و توجهی نداشتند، بلکه در هفته حضور در صحن مجلس هم به روی خد نیاوردند، گویی که نه اتفاقی افتاده و نه اصلا مرا میشناسند که مبادا بابت معاشرت با اینجانب، گردی بر دامن مبارک صلاحیت هایشان بنشیند. متاسفانه این فراکسیون سیاسی با سکوت خود رسما از رد صلاحیت تعدادی از چهره های اصلاح طلب وهمسو عبور کرد.
اینکه در انتخابات شورای شهر از حق نامزدها دفاع کردیم، برای پای بندی به قانون و سوگند نمایندگی بود و در قبالش انتظاری از کسی نداریم جز شوراهای شهر که به سوگند خود در قبال مردم و شهر وفادار باشند و البته به زودی در نقد عملکرد شوراها به ویژه شورای اسلامی پایتخت خواهم گفت.
اما اینکه هنوز هم مهمترین دستاورد مورد ادعای آقایان، حقی است که من به سهم خود هزینهاش را پذیرفته ام اما در هنگام هزینه دادن، نه در دفاع از شخص که در دفاع از قانون و جلوگیری از بدعتی اسف بار نمیخواهند خود را درگیر ماجرا کنند، به دور از عدالت و انتظار بود و باعث شد تا در این ماههای پایانی مجلس دهم، بیشتر متوجه برخی از حقایق تلخ بازار کثیف سیاست شوم. این روزها که به دوران وکالت ملت بزرگ ایران و همراهی با فراکسیون امید، حمایت از دولت منتخب مردم و آرمانهایی که در دل داشتم فکر می کنم، می بینم به یاد داستانی میافتم که درباره «سام بارترام» دروازه بان تیم چارلتون انگلیس خوانده بودم:
میگویند در سال ۱۹۳۷، مسابقه تیمهای چلسی و چارلتون به علت مِه غلیظ در دقیقه ۶۰ متوقف شد. اما «سام بارترام» دروازبان چارلتون ۱۵ دقیقه پس از توقف بازی همچنان درون دروازه بود، زیرا به علت شلوغی پشت دروازه اش سوت داور را نشنیده بود
او با دست هایی گشاده و با حواس جمع در دروازه مانده و با دقت به جلو نگاه میکرد تا به گمانخودش در برابر شوت های حریف غافلگیر نشود. وقتی ۱۵ دقیقه بعد پلیس ورزشگاه به او نزدیک شد و خبر لغو مسابقه را به او داد، سام بارترام با اندوهی عمیق گفت: چه غم انگیز است که دوستانم مرا فراموش کردند در حالی که من داشتم از دروازه آنها حراست می کردم و فکر می کردم تیم ما در حال حمله است و به تیم رقیب مجال نزدیک شدن به دروازه ما را نداده.
در میدان زندگی چه بسیار بازیکنانی هستند که از دروازه آنها با غیرت و حمیت حراست کردیم اما با مهآلود شدن شرایط، میدان را خالی کرده و ما را تنها گذاشتند.
البته درباره فعالیت های مبتنی بر قانون در دفاع از حقوق ملت که زمینه ساز این رد صلاحیت شد، به تفصیل با مردم سخن خواهم گفت، اما تجربه برخورد برخی همراهان مرا به این فکر فرو برد که شاید به قول حضرت حافظ: بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
نظر شما