به گزارش ایمنا، اعلام نتایج بررسی صلاحیت کاندیداهای انتخابات مجلس، با اخبار ردصلاحیت اصلاحطلبان در هیئتهای اجرایی همراه شد و ردصلاحیت اصلاحطلبان جلوتر از شورای نگهبان از هیئتهای اجرایی آغاز شد، نکتهای که قطعا نمیتواند برای اصلاحطلبها آغاز خوبی باشد. اما عباس عبدی تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب معتقد است که هیئتهای اجرایی اهمینی ندارد و «بر اساس تفسیری که شورای نگهبان از اختیارات خود دارد، این هیئتها بیشتر صوری هستند و اثری در اصل ماجرا ندارند».
این چهره اصلاحطلب البته نگاه متفاوتی به حضور اصلاحطلبان در عرصه رقابتهای انتخاباتی دارد. او میگوید: مسئله انتخابات برای اصلاحطلبان تمام شده است و اگر در انتخابات شرکت کنند برای آن است که به هرحال حضوری داشته باشند و بگویند ما بودهایم.
عبدی همچنین میگوید: انتخابات با شرایط موجود به معنای واقعی برای اصلاح طلبان تمام شده است و تأیید صلاحیتها تأثیر چندانی بر عملکرد بعدی آنان نخواهد داشت.
مشروح گفتگوی عباس عبدی را در ادامه بخوانید:
با اعلام نتایج بررسی صلاحیت کاندیداها، اخبار ردصلاحیت برخی کاندیداهای اصلاحطلب در تهران و شهرستانها منتشر شده است که شامل برخی چهرههای شاخص هم میشود. به نظر شما اگر این روند ادامه پیدا کند و چهرههای شاخص اصلاحطلبان بعد از اعتراض هم تائید نشود، واکنش اصلاحطلبان به این اتفاق باید چه طور باشد و آنان باید چه تصمیمی درباره انتخابات مجلس یازدهم بگیرند؟
اخبار ردصلاحیتها را دقیق پیگیری نکردم، اما کلیاتی را شنیدهام. ضمن اینکه تصمیمات هیئت اجرایی فاقد اهمیت شدهاند. بر اساس تفسیری که شورای نگهبان از اختیارات خود دارد، این هیئتها بیشتر صوری هستند و اثری در اصل ماجرا ندارند، چه تأیید صلاحیت کنند و چه ردصلاحیت، این هیئتهای نظارت هستند که کار خودشان را انجام میدهند؛ بنابراین این مرحله اهمیت چندانی ندارد و به نظرم هم نمیآید که خیلی رد صلاحیت جدی انجام شود، چرا که اصلا نیازی به این کار نیست، زیرا خود اصلاحطلبان و سایر نیروهای سیاسی و اجتماعی از ثبتنام استقبال نکردهاند که بخواهند رد صلاحیت شوند یا نشوند.
منظورم از اینکه میگویم نیامدهاند، این نیست که هیچکس نیامده است، بلکه منظورم این است که متناسب با اقبالشان در جامعه نیامدهاند، زیرا بعید است که دیگر نیروهایی که ثبت نام کردهاند بیش از ۱۵ تا ۲۰ درصد جامعه را نمایندگی کنند. به هر حال ممکن است یک جابهجاییهایی در حوزه انتخابی نامزدها صورت بگیرد. با وجود این گمان میکنم مسئله انتخابات برای اصلاحطلبان تمام شده است و اگر در انتخابات شرکت کنند برای آن است که به هرحال حضوری داشته باشند و بگویند ما بودهایم.
در این صورت مسئله این نیست که چه کسی هست یا نیست یا تأیید میشود یا رد میشود، مسئله این است که اعتبار انتخابات در ایران از نظر بخش قابل توجهی از مردم به خصوص در شهرهای بزرگی مانند تهران با ابهام مواجه شده است. یعنی مردم از خود میپرسند که میتوانند نامزد داشته باشند یا نه؟ و نیز آیا کاندیداها در صورت پیروزی میتوانند کار مناسبی انجام دهند و آیا دستشان برای نظارت موثر و قانون گذاری باز است یا اینکه مانند سالهای گذشته خواهد بود؟ بنابراین به نظرم میآید که انتخابات با شرایط موجود به معنای واقعی برای اصلاح طلبان تمام شده است و تأیید صلاحیتها تأثیر چندانی بر عملکرد بعدی آنان نخواهد داشت.
شما بهترین راهبرد را برای اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم چه میدانید؟
بهترین راهبرد برای اصلاحطلبان از انتخابات شروع نمیشود، از مردم آغاز میشود. مثلا بهترین راهبرد برای اینکه یک کالایی را وارد کنید، در درجه اول این است که ببینید آن کالا تقاضا دارد یا خیر؟ اگر تقاضای موثر نداشته باشد این دیگر مهم نیست که شما از کجا و با چه قیمتی آن کالا را وارد کنید. به نظرم مسئله اصلی اصلاحطلبان مردمی هستند که کلا فاقد اعتماد و نگاه مثبت به جریان انتخابات شدهاند و این رقم بالایی را به ویژه در سطح شهر تهران تشکیل میدهد.
نظرتان درباره اینکه برخی چهرههای اصلاحطلب گفتهاند ممکن است اصلاحطلبان لیستی برای انتخابات ارائه ندهند، چیست؟ آیا این کار کمکی به آنها میکند؟
فکر نمیکنم لیست دادن و ندادن تفاوتی در ماجرا ایجاد کند. نیروی چندانی پای کار نمیآید که بخواهد لیست را تبلیغ کند. توجه داشته باشید که لیست دادن در انتخابات نسبت به اصل حضور انتخاباتی یک مسئله فرعی است.
زمانی که یک حزب میخواهد در انتخابات شرکت کند باید ایده، برنامه و فعالیت گسترده داشته باشد و بعد یک لیست بدهد، سپس فعالیت کند و تا لحظه آخر انتظار بکشد که نتایج چه میشود. هیچ کدام از این موارد وجود ندارد. اینکه لیست را در یک کانال تلگرامی بگذارند که فایده ندارد.
اصولگرایان تاکید دارند که اقبال به اصلاحطلبان بسیار کم شده است و این بار نتیجه انتخابات ۳۰ به هیچ به نفع آنها خواهد بود. اولا این تحلیل را قبول دارید و ثانیا اینکه اگر این چنین باشد، انگیزه اصلاحطلبان برای شرکت در انتخابات چه میتواند باشد؟
در انتخابات آینده اصلا نباید فکر کنید که اصولگرایان رقیب اصلاح طلبان هستند. این دو گروه اصلا رقیب هم نیستند، برای اینکه این دو گروه، دو کهکشان متفاوتی هستند که مخاطبهای خاص خودشان را دارند. هیچ وقت اصلاحطلبان و اصولگرایان با هم رقابت نکردهاند و نمیکنند.
رقابت اصلی اصلاحطلبان با جامعه است، اینکه چقدر بتوانند با آنها همراه شوند، به عنوان مثال مردمی که به نامزدهای اصلاحطلب رای میدهند، به اصولگراها رأی نمیدهند، بنابراین اگر رغبت جامعه به اصلاحطلبان کم شده است به معنای این است که بازی انتخابات برایشان تمام شده است. ۳۰ نفر که هیچ، اگر اصولگرایان ۳۰۰ گزینه هم بدهند، اصلا اهمیت ندارد و هر کدام میتوانند برنده شوند و برای خودشان پیش بروند. به نظرم اصلا برای اصلاحطلبان این موضوع اهمیتی ندارد. نه اینکه اصولگرایان مهم نیستند، آنها جایگاه خودشان را دارند، ولی مسئله اصلاحطلبان رقابت با اصولگرایان نیست، مسئله اصلاحطلبان این است که چطور میتوانند مردم را به خودشان جذب کنند. بنده معتقدم که اصلاحطلبان تا به حال نتوانستهاند مردم را قانع کنند که ما یک انتخابات جدی پیشرو داریم.
گذشته از بحث برنده و بازنده، عدهای بر این باورند که مشارکت مردم در انتخابات اسفند ماه پایین خواهد بود. شما این تحلیل را قبول دارید و اینکه دلیل اصلی عدم مشارکت مردم را چه میدانید؟
آمار، اطلاعات، نظرسنجیها و شواهدی که هر شخصی در اطرافش مشاهده میکند، همه این را تأیید میکنند که یک نگاه منفی و تندی در مورد این مشارکت انتخاباتی وجود دارد، اینکه دلیل اصلی چیست؟ باید بگویم محقق نشدن همان دلیلی است که مردم بر اساس آن در انتخابات شرکت میکردند و الان، چون آن خواستهها محقق نمیشود، مشارکت هم کم میشود.
شما وقتی میروید رستوران غذای خوبی بخورید، اگر غذا خوب باشد و به قیمتش میارزد، دفعات بعد هم آن رستوران را انتخاب میکنید، اما اگر هر بار قیمت بالاتر برود و کیفیت هم پایین بیاید، دیگر شما به آن رستوران نمیروید. در واقع به خاطر عکس آن دلیلی که شما به آن رستوران میرفتید، دیگر علاقهای به رفتن ندارید.
به نظر میآید که مردم دیگر امیدی ندارند. مجلسی که اول انقلاب با آن قدرت و اقتدار وجود داشت، در حال حاضر کارش به جایی رسیده است که برای مصوباتش چند نفر در مجمع تشخیص مصلحت نظام نشستهاند و در مورد درستی یا غلطی مصوبه مجلس تصمیم میگیرند.
از سوی دیگر عدم نظارت مردم و نهادهای مدنی به مجلس و فقدان یک نگاه کلان از سوی نمایندگان موجب شده است تا اعتبار مجلس -مانند همان مثال رستوران که بیان کردم- از بین رفته است. در واقع با توجه به هزینهای که صرف مجلس میشود، دیگر آن اعتبار و منزلت وجود ندارد و برونداد مفیدی ندارد و مردم با خودشان میگویند به صرفه نیست که برای انتخاب چنین مجلسی رای دهند. البته این برای همه نیست، زمانی ممکن است که برای برخی هنوز مقرون به صرفه باشد و آنقدر غذای رستوران ارزان باشد که برخی حاضر باشند همان غذای بیمزه را بخورند یا شاید هم وقتی این افراد به رستوران میروند برای آنها غذای ویژه میآورند؛ بنابراین ممکن است یک عدهای هنوز امید داشته باشند، اما گمان میکنم که اکثریت قاطع این امید را ندارند. دادهها در تهران حدود ۲۰ درصد مشارکت قطعی را میگویند.
پیشبینیتان از ترکیب مجلس آینده چیست؟ آیا ممکن است شاهد حضور جریان سوم و رادیکال در مجلس باشیم؟ شما نگران جریان تندرو هستید یا اینکه فکر میکنید که تندروها شانسی ندارند؟
برای ترکیب مجلس با این نکاتی که گفتم، باید انتظار یک ترکیب غیراصلاحطلبی داشت. اما اینکه جریان سوم، رادیکال یا غیررادیکال شکل بگیرد، قابل پیشبینی دقیق نیست، چون این افراد در یک میدان شفاف و منضبط رفتار نکردهاند که قابل قیاس باشند. مجلس بعدی یک مدت علیه دولت حرف میزنند و چوب لای چرخ دولت میگذارند و تنش ایجاد میکنند و بعد هم دولت بعد از تابستان سال آینده در سرازیری میافتد، تا به انتخابات ۱۴۰۰ برسیم فقط در سراشیبی احتضار قرار میگیرد.
اینکه تندروهای اصولگرا هم شانس دارند یا ندارند، نمیتوانم پیشبینی دقیقی کنم، اما ممکن است برای برخی از آنان پروندههای جدی فساد ایجاد شود، یا اینکه پروندههای انحرافی دیگری برای آنان ایجاد شود و واقعا نمیدانم آنها تائید یا ردصلاحیت میشوند. چون از سیاست رسمی در این باره اطلاع ندارم. هیچ پیشبینی درستی نمیشود کرد که آینده چه خواهد شد.
در ایران مسائل چه در ساختار رسمی و چه در ساختار احزاب و گروهها شفاف نیست و مردم هم به دلیل اینکه در یک شرایط مناسبی نیستند، ممکن است رفتاری انجام بدهند که هیچکس نتواند آن را پیشبینی کند. بنابرین از پیشبینی چنین چیزی عاجز هستم.
منبع: خبرآنلاین
نظر شما