به گزارش ایمنا، ابراهیم فیاض در تحلیل ریشههای وقایع اخیر با اشاره به انقلاب اسلامی، گفت: انقلاب سال ۵۷، انقلابی اجتماعی و بر محور عدالتطلبی بود. ساختاری هم که امام خمینی و دکتر شریعتی روی آن تاکید میکردند، بر همین مبنا بود. اما بعدها انقلاب اجتماعی تبدیل به انقلابی فرهنگی شد. به نحوی که تندرویهای عدهای از جمله گروههای چپ نظیر [منافقین] مجاهدین خلق، فرقان و... باعث شد تا جریان راست سنتی بازار که عملا در انقلاب حضور نداشت، از فرصت سوءاستفاده کرده و انقلاب اجتماعی را تبدیل به انقلابی فرهنگی کند.
بازسازی پس از جنگ بر اساس یک رانت ساختاری انجام شد
وی افزود: اخیراً دیدیم یکی از بزرگان شهر مشهد گفته «حتی در ذهنتان هم حق نقد به رهبری ندارید». این درحالی است که ما در ساختار اسلامی تعبیر«النصیحة لائمة المسلمین» داریم که حق امت بر امام را بیان میکند. ائمه به طور تمام و کمال این کار را انجام دادند. متأسفانه ما حتی دیگر به دو آیه «وشاورهم فی الامر» و« أَمْرُهُمْ شُوری بَیْنَهُمْ» هم کاری نداریم. از سوی دیگر، پس از عرفانیگری در انقلاب، طیف لیبرال نیز متحد با این جریان شد و «اشرافیگری» رواج پیدا کرد.
این جامعه شناس اصولگرا گفت: طیف لیبرال پس از دوره جنگ، توسط حامیان عرفانگرایی در کشور ایجاد شد. یعنی بعد از دولت میرحسین موسوی و رحلت امام، بازسازی پس از جنگ بر اساس یک رانت ساختاری انجام شد. چگونه؟ با به هم رسیدن قدرت و ثروت در کشور. به نحوی که قدرت و ثروت در کشور با هم ترکیب شدند و در نتیجه اش ثروت از دست مردم خارج شد. بعد از آن بود که قشر عظیمی از مردم دچار فقر شدند و ضریبهای آماری به روشنی این مسأله را نشان میدهد. همین جریان ثروت و قدرت بود که در دوره آقای خاتمی «اشرافیت» را به وجود آورد.
جبهه پایداری کاری به عدالت ندارد
فیاض افزود: در دوره بعدی به ویژه چهارسال دوم احمدی نژاد، این اشرافیت با دین و مذهب ادغام شد و «اشرافیت مذهبی» را تشکیل داد. به همین دلیل آنچه امروز شاهدیم «اشرافیت خانوادگی مذهبی» است که موضوعاتی چون «مداحی» را در کشور به وجود آورده است. برخی مداحانی که دستمزد آنها چندین میلیارد تومان برای تنها ۱۰ شب نوحه خوانی است. در همین راستاست که مسابقهای میان بعضی مداحان ایجاد شده تا ببینند چه کسی بیشتر پول میدهد. لذا به نظر می رسد که دوره «اسلام عقلانی عدالتورز» در کشور تمام شده و قرائتی از اسلام که احساسی و ضدّ عقل و عدالت است، در جامعه حکم فرما شده است.
وی ادامه داد: امروز همان روند اشتباه گذشته در راستای اشرافیگری دنبال میشود. این مجموعه ها کاری به عدالت ندارند و در تلاشند تا همان اشرافیت خانوادگی مذهبی را دنبال کنند. از اینرو، مثلا جبهه پایداری ها نمیتوانند رهبری مستضعفین جامعه را بر عهده گیرند چون مردم به آنها اعتقادی ندارند.
مرجعیتهای سیاسی مردمی در ایران از بین رفته است
وی با بیان اینکه جنبشی که امروز در جامعه ایجاد شده، کور است ولی تبدیل به تئوری خواهد شد، گفت: اعتراضات دو هفته اخیرآنقدر قوی بود که ۷۵۰ بانک در آن به آتش کشیده شد. حالا ممکن است یک عده به کنشگری پرداخته و بگویند که سازمانهای جاسوسی نقش داشتند. بله این مسأله نه تنها در ایران بلکه در هنگ کنگ یا هر جای دیگر دنیا هم هست. اول انقلاب هم بود و جوانان عدالت طلب به همین خاطر سفارت آمریکا را گرفتند. اما بحثی که من در رابطه با وقایع اخیر دارم، بحث کنشی نیست و بسیار ساختاری است.
این جامعه شناس اصولگرا تصریح کرد: معتقدم امروز دیگر مرجعیت های سیاسی مردمی در ایران از بین رفته است. یعنی نه اصلاح طلبی می تواند مرجع سیاسی باشد نه اصولگرایی. ما اگر نتوانیم در این مقطع یک نوع تکنوکراسی بومی را خلق کنیم، چنانکه در عراق و لبنان نیز همین خواسته وجود دارد، قادر نخواهیم بود به روند فعلی ادامه دهیم. این مدلی است که مقتدی صدر نیز به آن اشاره می کند و نشان می دهد که ساختار اجتماعی جهان چنین چیزی می خواهد و دیگر ایدئولوژی های سیاسی از بین رفته است.
فیاض با ابراز نگرانی از وضع موجود گفت: امروز نگران تشکیل گروههای کوچک ترور در کشور هستم. احساس میکنم که به سال ۵۱ برگشتیم. زمانی که گروههایی نظیر فدائیان و پیکار و... تشکیل شدند و کُشت و کشتارها شروع شد. معتقدم جنبش کوری که ایجاد شد و به جایی نرسید، میتواند بُعد تئوریک پیدا کند و به جایی برسد که در میان نخبگان، دانشجویان و حتی طلبهها نفوذ پیدا کرده و گروههای خطرناک تشکیل دهد. این موضوعی بسیار مهم بوده و یک عده میتوانند در این ماجرا نقش خوارج را بازی کنند.
دلیل تخریب بانکها میتواند این باشد که مردم آنها را مراکز اصلی رباخواری تلقی میکنند
وی گفت: آن چه در هفتههای اخیر رخ داده همینطوری به وجود نیامده، بلکه روندی را طی کرده که به موجب آن مردم در مقابل ساختارها قرار گرفتهاند. این مقطع آغاز تحولاتی خواهد بود که نه تنها در ایران، بلکه در عراق و لبنان هم حاکم است.
این جامعه شناس اصولگرا خاطر نشان کرد: در اتفاقات اخیر بیشترین جاهایی که به آتش کشیده شد، بانکها بودند. بعد هم فروشگاههای زنجیرهای بزرگ بود. دلیل این تخریبها میتواند این باشد که مردم بانکها را مراکز اصلی رباخواری تلقی میکنند. من افرادی را میشناسم که عمری در بازار با شرافت زندگی کردند ولی این بانکها آنها را به روز سیاه نشانده و امروز دیگر خانه و سرمایه ندارند. در این میان روحانیت باید تکلیف خود را روشن کند. یعنی یا عدالتطلب و مردمی باشد یا همراه با دین اشرافی و عرفانی بماند.
منبع: جماران
نظر شما