به گزارش ایمنا، شاهعباس نقشه شهر را تغییر داد و درواقع بخشهایی را به محدوده شهری افزود؛ محور حیاتی اصفهان صفوی که محلات تازه را به بافت کهن دوره پیشاصفوی متصل میکرد خیابان وسیع چهارباغ بود. محور چهارباغ درواقع شهر را به طرف جنوب زایندهرود توسعه داد.
صفویان در شهرهای بزرگ قلمرو خود خیابانهای مرکزی پهنی ایجاد میکردند که غالبا در دوسویشان ردیفهایی از درختان کاشته میشد. این خیابانها هم برای آبیاری درختان و هم برای تلطیف فضای شهر نیاز به جویهای دایمی آب داشت و این جویها بخش مهمی از آب مصرفی شهر را به خود اختصاص میدهد. در حقیقت ایجاد خیابان و میدان در شهرها، مهمترین بخش مداخله شهری در دولت صفوی را شکل میداد. در اصفهان، ساختن گردشگاه چهارباغ در نقش ایجاد معبری زیبا برای پایتخت بود، که به دستور شاه، باغهایی نیز در دو طرف آن ساخته شد. ساخت خیابان چهارباغ در سال ۱۰۰۶ ه.ق آغاز شد؛ این خیابان در تاریخ ۱۰۱۱ ه.ق و بناهای دو طرف آن تا تاریخ ۱۰۲۵ه.ق به اتمام رسیدند. باغها و کاخها در دو جبهه خیابان قرار داشتند: جبهه شرقی شامل باغ خرگاه، باغ بلبل، مدرسه چهارباغ، باغ توت، مهمانخانه درویشان نعمتالهی و شیرخانه بوده و جبهه غربی شامل باغ هشتگوش، باغ تخت، باغ مو، مهمانخانه درویشان حیدری و قفسخانه. به طور کلی خیابان چهارباغ را میتوان یک «باغ ایرانی» در مقیاس شهر دانست؛ با سه عنصر اصلی آب، گیاه و بنا.
درباره وجهتسمیه خیابان چهارباغ نظرات متفاوتی ارائه شده است: ژان شاردن، سیاح فرانسوی، وجه تسمیه آن را وجود چهار باغ مو و انگلبرت کمپفر آن را به علت تقاطع با زایندهرود و تقسیم آن به چهار قسمت میداند. جابری انصاری در اینباره مینویسد نامگذاری یک خیابان به نام محل قبلی و آثاری که در آن بوده امری معمول است، که نظر شاردن میتواند بر این اساس بوده باشد. اما با توجه به اسناد، باغ مو جزء باغهای خیابان چهارباغ بوده و قبل از احداث این خیابان چنین باغی وجود نداشته است. آندره گدار معتقد است چهارباغ بیشتر برای اینکه باغ باشد ساخته شد نه خیابان؛ چرا که این اسلوب خیابانسازی برای عبور و مرور در آن زمان احتیاج نبوده است و از حیث هیبت و ترکیب طوری است که بیشتر برای محل گردش و تفرج بوده تا برای رفت و آمد شهر. بهعلاوه این خیابان ابتدا در خارج شهر و در وسط باغها طرح شده بود و نام چهارباغ خود شاهد این معنی است.
جهانگردانی که در دوره صفوی از اصفهان دیدن کردهاند، با شگفتی از گردشگاه چهارباغ یاد میکنند؛ پیترو دلاواله چهارباغ را خارج از شهر و اندازه آن را دو برابر «پونت موله» در رم میداند. وی مینویسد در کنار خیابان، دیوارهای یکسان و منظمی وجود دارد که در داخل آنها باغهای سلطنتی واقع شده و ورود به آنها برای تفرج مردم آزاد است. در مورد استفاده عموم از باغها آدام اولئاریوس هم اشاره میکند که هر کس چهار سکه پول مسی بدهد میتواند وارد شده و هر قدر که بخواهد از میوههای باغ بخورد، ولی میوهها را نمیتواند خارج کرده و با خود ببرد. ژان شاردن نیز در اینباره مینویسد چهارباغ که میتوان آن را گردشگاه عمومی اصفهان نامید زیباترین معبری است که من تاکنون دیده و یا شنیدهام.
در دوره صفوی مجموعهای از جشنهای مذهبی و ملی در ساختار شهری زنده میشوند؛ خیابان چهارباغ یکی از فضاهایی است که بستری بینظیر برای برگزاری این مراسمها فراهم میکند. برای مثال اسکندربیک منشی برگزاری جشن آبپاشان در اصفهان را توصیف میکند: «... در آن روز زیاده از صدهزار نفس از طبقات خلایق و وضیع و شریف در خیابان چهارباغ جمع آمده به یکدیگر آب میپاشیدند.»
در دوره قاجار شکوه اصفهان رو به افول نهاد؛ در زمان حکمرانی فتحعلیشاه، توسط صدراعظم باتدبیر وی حاج محمدحسین خان اصفهانی، ساخت و سازهای جدیدی صورت گرفت که از آن جمله میتوان به چهارباغ صدری (چهارباغ خواجو) منطبق بر نقشه چهارباغ صفوی اشاره کرد. در این دوره محور چهارباغ صفوی تا حدودی با کاربری اولیه به حیات خود ادامه میدهد. این امر با مطالعه اشارات تاریخی این دوره قابل پیگیری است.
در دوره پهلوی و با تغییر ساختار و هویت شهر، میتوان گفت چهارباغ به عنوان یک محور اقتصادی نقشآفرینی میکند؛ درواقع ساختارهای معماری ایجاد شده برای کاربریهای اداری و تجاری جایگزین باغهای فرحانگیز دو سوی چهارباغ شدهاند و میتوان گفت در این دوره این محور نه یک گردشگاه عمومی، که در نقش معبری برای عبور و مرور و فعالیتهای روزمره ایفای نقش میکند.
در عصر حاضر با تغییر رویکرد طراحان شهری اصفهان، تلاشهایی در جهت باززندهسازی هویت چهارباغ صفوی صورت گرفته است؛ از جمله این تلاشها میتوان به پروژه کفسازی خیابان، برگزاری جشنها و فستیوالهای دورهای و.. اشاره کرد. هرچند با توجه به قرارگیری محور چهارباغ در مرکز بافت شهری در عصر حاضر و احاطه شدن آن توسط مراکز تجاری، به جای باغهای اطراف خیابان صفوی، بازسازی آن گردشگاه عمومی حاشیه شهر با کاربری اولیه تا حدود زیادی ممکن نخواهد بود، اما وجود و نمایش ساختارهایی چون بقایای کاخ جهاننمای صفوی به این مجموعه روح بیشتری بخشیده است. امید است که حفظ ساختارهای مکشوفه از بافت صفوی در آینده نیز به پیشبرد این هدف یاریرسان باشد.
**دکترای باستانشناسی، پژوهشگر مطالعات صفوی
نظر شما