به گزارش خبرنگار ایمنا، دهههای متوالی بافتهای فرسوده و حاشیهای یکی از معضلات جدی شهرها بوده و انتخاب روشی مناسب برای برخورد با اینگونه از بافتها همواره از دغدغههای مدیریت شهری بوده است.
بافت فرسوده، بافتی است که کارکرد مناسب را از دست داده و توان تامین نیازهای افراد ساکن در خود را ندارند، بافتهای حاشیهای، زاغه نشین و کپر نشین همینطور بافتهای فرسوده مرکز شهرها از جمله این بافتها هستند، به علاوه بنا بر آخرین تعاریف شهری چنانچه بخشی از بافت شهر شامل یک محله یا منطقه عملکرد مناسبی نداشته باشد و نتواند رضایت خاطر شهروندان را فراهم کند نیز جزو بافت فرسوده محسوب میشود حتی اگر در بافتهای جدید شهر قرار داشته باشد.
بی کیفیتی کالبد ساختمانها و واحدهای مسکونی بخشی از مسائل این نوع از بافتهای شهری است، بخش مهم مشکل مربوط به ساکنان این محلات و برنامهریزان و مدیرانی است که در طی این چند دهه نتوانستهاند این نقاط از شهر را همگام با سایر بخشها توسعه دهند.
ساکنان این مناطق از شهر برای مشارکت در بهسازی و نوسازی محله خود نیازمند کمک و حمایت هستند، این افراد باید توسط سازمانهای مردم نهاد حمایت معنوی و مالی شوند تا بافت کالبدی و اجتماعی محل زندگی آنان با مشارکت خود آنان احیا شود.
بافت فرسوده همزاد فقر شهری است
«مهدی ابراهیمی»، یک دکترای برنامهریزی شهری در این باره به ایمنا میگوید: مسئله رسیدگی به مشکلات بافتهای فرسوده، حاشیهای، زاغه نشین و بافتهای توانخواه از قرن بیستم به بعد مطرح شد، در این برهه زمانی جمعیت شهرها به شدت افزایش پیدا کرد و این جمعیت نتوانست جذب بازار کار شود.
با بیان اینکه بافت فرسوده همزاد فقر شهری است، خاطرنشان میکند: وجود فقر در هر سکونتگاهی از جمله روستایی موجب شکلگیری بافتهای بی کیفیت و فرسوده و بروز مشکلاتی میشود، با نمایان شدن پدیدههایی مثل آلونکنشینی، حاشیهنشینی و اسکان غیررسمی در چهره شهرها راه حلهای متفاوتی برای رفع مشکلات این بافتها مطرح شد.
وی میافزاید: در آغاز تصور بر این بود که صرفا با در اختیار داشتن علم و ابزارهای مورد نیاز مدیریتی در اختیار دولتها، منابع مالی و تخریب بافتهای فرسوده و جایگزینی بافتهای جدید مشکل رفع میشود و شهروندان در بافتهای مدرن و با کیفیت زندگی میکنند، از این رویکرد تحت عنوان رویکرد سنتی یاد میشود که از اواسط قرن بیستم در انگلستان و سپس در کشورهای دیگر آغاز شد.
این دکترای برنامهریزی شهری تصریح میکند: در این رویکرد یک دولت اقتدارگرا وظیفه کیفی سازی بافتهای شهری را بر عهده دارد، اما این رویکرد موفقیت آمیز نبوده و پس از گذشت چند دهه نه تنها همچنان معضلات اساسی در زمینه سکونت و ارتقا کیفیت زندگی وجود داشت بلکه فرسودگی از یک شهر به چند شهر و از چند شهر به شهرهای متعدد سرایت کرد.
ابراهیمی ادامه میدهد: پس از بکارگیری این رویکرد، تعدادی از اندیشمندان به این نتیجه رسیدند که دولت به تنهایی نمیتواند مسائل شهری را رفع کند و شهروندان و ارگانهای مختلف نیز باید وارد میدان شوند تا تمامی امکانات برای رفع مشکلات به کار گرفته شود در حالی که در دیدگاه قبلی نقش مردم بسیار ناچیز بود و دولت درصدد بود تا همه اقدامات و برنامهها در خصوص بافتهای فرسوده را برعهده بگیرد.
وی عنوان میکند: این رویکرد تحت عنوان توانمندسازی در دنیا و سپس در ایران مطرح شد تا با حمایت قانونی لازم قوای مختلف برای رفع مشکلات شهرها از جمله بافتهای فرسوده به کار گرفه شود، در قالب این رویکرد دولت نقش محوری ندارد و نقش محوری به مردم واگذار شده است.
این دکترای برنامهریزی شهری تاکید میکند: توانمندسازی ساکنان ناتوان بافتهای فرسوده به ویژه در حوزه آگاهی بخشی و آموزش مهارتها در این رویکرد مدنظر است تا ساکنان با همکاری و مشارکت محل زندگی خود را از فقر مطلق خارج و به فقر نسبی برسانند تا بخشی از امکانات، خدمات و نیازها تامین شود.
ابراهیمی میگوید: در رویکرد توانمندسازی، بر خلاف گذشته پاکسازی محلات مطرح نیست بلکه عمدتا بهسازی، نوسازی و بهبود عملکردها مدنظر است تا ساکنان با دریافت آموزش مورد نیاز به کسب مهارتها بپردازند، شغلی به دست بیاورند، درآمدی کسب کنند و با هدایت و کمک دستگاههای عمومی و دولتی محله خود را به نحوی بهتری اداره کنند تا از وارد شدن خسارت بیشتر، تعمیق و گسترش مشکلات جلوگیری شود.
وی ادامه میدهد: در این رویکرد بسیاری از امکانات و خدمات از جمله نظافت محله، تعریض و احداث معابر با بهایی بسیار ارزان توسط سمنها و با مشارکت مردم برای ساکنان محلات تامین میشود در رویکرد توانمندسازی دولت و نهادهای عمومی موضعگیری یک جانبه نمیکنند و اجازه اقدام موثر به ساکنان بافتهای فرسوده داده میشود.
لزوم بکارگیری تمامی منابع و امکانات برای تحقق اهداف
این دکترای برنامهریزی شهری عنوان میکند: به منظورتحقق اهداف یک برنامه با رویکردی مشخص نیاز است تا سازمانهای مردم نهاد و سمنها مدیریت امور و سازماندهی و توجیه مردم را بر عهده بگیرند تا برنامههای مورد نظر نهادهای عمومی محقق شود.
وی با بیان اینکه اجرای هر برنامه با موانعی روبه رو است، میافزاید: برای تحقق اهدف یک برنامه باید تمامی منابع و امکانات فراهم شود، مشکلات اقتصادی نه تنها بر روی برنامهها در سطح ملی اثرگذار است بلکه برنامههای شهرداری در سطح محلات را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
ابراهیمی ادامه میدهد: زمانی که مردم از لحاظ اقتصادی دچار مشکل هستند، انگیزهای برای آموزش و همیاری نداشته و نهادهای محلی نیز درآمد و بودجه چندانی برای احیای این بافتها ندارند در حالی که همکاری بسیاری از این نهادها و موسسات مردمی و غیر مردمی برای تحقق اهدف برنامههای مربوط به بافت فرسوده لازم است.
وی تصریح میکند: مشکلات اقتصادی سالهای اخیر، از دست رفتن اعتماد عمومی در پی فسادها، وجود مشکلات مدیریتی در نهادهای عمومی و دولتی و کاهش سرمایه اجتماعی مسئولان نیز در تحقق نیافتن اهداف برنامهها بی تاثیر نبوده است.
این دکترای برنامهریزی شهری با بیان اینکه سرنوشت یک محله از شهر درگرو سرنوشت یک کشور است، تاکید میکند: مشکلات اجتماعی، اقتصادی و اعمال تحریمها، همینطور ضعف نهادهای محلی در پی بروز مشکلات اقتصادی و صرف حداقل هزینهها برای آموزش و آگاهی بخشی به مردم موجب شده تا برنامهها به کندی پیش برود و در برخی موارد اهداف مورد نظر محقق نشود.
وی میافزاید: تغییرات کالبدی از جمله احداث یا تعریض خیابان یا ایجاد فضای سبز همگی بر کیفیت زندگی ساکنان این بافتها اثرگذار است اما مردم این مناطق از شهر نهایتا ۲۰ تا ۳۰ درصد میتوانند مشارکت مالی داشته باشند، نهادهای دولتی نیز طی سالهای اخیر در پرداخت حق الزحمه و حقوق کارگران، عوامل و کارمندان خود دچار مشکل بودهاند و آنچنان که باید توجهی به این نقاط از شهر نشده است.
ابراهیمی میگوید: افرادی که در سازمانها و نهادهای دولتی و عمومی سمتی بر عهده دارند، آنطور که باید از عهده مسئولیتهای تعیین شده برنمیآیند و کارایی لازم را ندارند که این عامل نیز در محقق نشدن برنامهها موثر است.
به گزارش ایمنا، رفع همه جانبه معضل بافتهای فرسوده نیازمند عزمی جدی و اقدامی همه جانبه است، البته تجربیات موفقی نیز در زمینه بافت فرسوده به واسطه وجود برخی از شخصیتهای مورد اعتماد و به کارگیری روشهای درست وجود دارد که از آن جمله میتوان به محله اسکان شهر یزد اشاره کرد، اما واقعیت این است که درصد قابل ملاحظهای از این بافتها همچنان دچار مشکل است و تا زمانی که اعتمادسازی انجام و برنامه مدونی برای احیا و بازسازی آنها به کار گرفته نشود، نه تنها مشکلات این نقاط از شهر کاهش پیدا نمیکند بلکه هر روز نیز بیشتر میشود.
نظر شما