به گزارش خبرنگار ایمنا، مسعود جعفری نژاد در نشست علمی و تخصصی با محوریت عملیاتی کردن گام دوم انقلاب اسلامی اظهار کرد: برای ورود به این بحث، در قدم اول باید مبانی و همچنین ارتباط را با سه مؤلفه مهم انسان، خدا و هستی مشخص کرد. در قدم دوم باید به مبانی غرب و جایگاه سلطه توجه کرد. تحولی به نام انقلاب اسلامی که در سال ۵۷ اتفاق افتاد، تمامی الگوهای توسعه که قرار بود انسان را به سعادت برساند، به چالش کشید؛ الگوهایی که نهتنها تاکنون موفق نشدهاند سعادتی را برای انسان به ارمغان بیاورند بلکه ماهیت وجودی آنها نیز در حال از دست رفتن است.
وی ادامه داد: تمامی اندیشههای غرب که امروز مورد مطالعه قرار میگیرند همه بر اساس مبانی سلطه قابل تبیین است که تحت عنوان استکبار، امپریالیسم، استعمار و حتی مباحثی مانند جهانیشدن و غربی سازی جهان از آن یاد میشود. اگر سلطه تاریخی را مورد بررسی و مبانی آنها را مورد مطالعه قرار دهیم، متوجه میشوید که سلطه با استفاده از خمیرمایه تمدن فرهنگی یونان باستان وارد رم شد و سپس در نوزایی اروپا تجدید حیات پیدا کرد و در آمریکا تحت عنوان حقوق بشر پا به جهان گذاشت.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد شهرضا افزود: با مورد مطالعه قرار دادن جریان غرب میتوان فهمید این جریان، جریانی بیریشه است. تاریخ، اسطوره، افکار، اوهام و هر چیزی را که در حوزه غرب و امپریالیسم مورد مطالعه قرار دهیم، این حقیقت را تصدیق میکند. بنابراین سلطه غرب، دهها جریان فکری و عملی مخالف هم را به وجود آورده است. در جایی عقلگرایی و درجایی دیگر در قرن ۲۰ عقل ستیزی را توصیه میکند. از نهیلیسم و اگزیستانسیالیسم و ناسیونالیسم گرفته تا توتالیتاریسمی که به نفی بشر منجر میشود و انسان را به خرد گریزی توصیه میکند.
جعفری نژاد افزود: این جریانات در آغاز پیدایش و در سیر حرکتیشان از یک ناهنجاری اصلی و اساسی رنج میبرند و این ناهنجاری این است: "سلطه به دنبال این است تا خود را در پهنه هستی توجیه کند." این توجیه میتواند از چندین منظر قابل تبیین باشد. در حقیقت سلطه به دنبال شرک است. جوهر حاکم بر اندیشه سلطه و غرب، از آغاز تاریخ مدون تاکنون وجود دارد. کاملا مشخص است متفکرین یونانی خلقت را جز آنچه دریافتهاند، نمیدانند. سلطه جریان خود را با نفی خالق شروع کرده و این جریان تا امروز ادامه دارد.
وی خاطرنشان کرد: مقام معظم رهبری مصداق سلطه را در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی تبیین میکنند و آن را آمریکا میدانند. رهبر انقلاب همچنین در این بیانیه اشاره میکنند بعد از خودسازی و جامعه سازی باید به تمدن نوین اسلامی دست پیدا کرد. غرب میخواهد تمدن غربی را در قالب لیبرال دموکراسی به ما تحمیل کند. مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم جوانان را کارگزار پیادهسازی این تمدن نوین اسلامی میدانند و عمدتاً جوانان را مخاطب قرار میدهند.
عضو هیئتعلمی گروه علوم سیاسی یادآور شد: پس از نفی خالق، انسانمحوری دومین عنصری است که سلطه تاریخی را شکل میدهد؛ آن این موضع را مطرح می کند که با ناامیدی از خدا، چشم امید بشر برای نجات به انسان است. در انسانمحوری یا اومانیسم، انسان خود را نه خلیفه خدا، بلکه مدیر جهان خلقت میداند. انسانمحوری نتیجه نفی خالق است. میتوان گفت مبنای اصلی سلطه در خدا ناباوری خلاصه میشود. خدا ناباوری در اومانیسم، اگزیستانسیالیسم، لیبرالیسم و سوسیالیسم به چشم میخورد.
جعفری نژاد بیان کرد: دکترین اصلی لیبرالیسم، منفعتگرایی است. در لیبرالیسم دو چیز جلب توجه میکند؛ یکی جلب سود و دیگری دفع ضرر. درواقع سلطه به دنبال این است ارتباط انسان را بهطور کامل با ماورا قطع کند و از او انسانی صرفا زمینی بسازد. زمانی که انسان به تنهایی در پهنه هستی رها شود، چیزی برای از دست دادن نخواهد داشت و در این حالت مستعد پذیرش هر نوع ایدئولوژی خواهد بود.
وی افزود: سومین عنصر شکلدهنده سلطه، دنیاباوری است. دنیاباوری اینگونه مطرح میشود که انسان در جهانی دیگر پاسخگوی اعمال خود نیست و زندگی تنها در این دنیا خلاصه می شود. این سه عنصر مبانی سلطه غرب است و در بررسی مباحث مرتبط با غرب باید آنها را مورد توجه قرار داد.
در ادامه این نشست بشیر اسماعیلی گفت: تصوری که بهصورت رایج در مورد انقلاب اسلامی در بین مردم وجود دارد بیشتر سطحی و معیشتی است. اگر بخواهیم انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار دهیم باید بهصورت مبنایی و عمیق آن را مورد مباحثه قرار داد. سئوال اساسی که مطرح میشود این است " گام دوم انقلاب چیست؟" هر ۴۰ سال یکبار تمدنها گامی جدید برمیدارند. انسانها نیز در زندگی خود به همین شکل عمل می کنند.
عضو هیئتعلمی دانشگاه آزاد شهرضا اظهار کرد: برای انقلاب اسلامی میتوان پنج مرحله متصور شد؛ اولین مرحله خود انقلاب اسلامی است که در سال ۵۷ شکل گرفته است. دومین مرحله تشکیل نظام اسلامی است که این نیز کموبیش شکل گرفته است. سومین مرحله استقرار دولت اسلامی است که در حاصل شدن یا نشدن این مرحله شک وجود دارد اما بههرحال گامهایی برداشته شده است. مرحله چهارم تشکیل جامعه اسلامی است که این مورد هنوز شکل نگرفته است. مرحله پنجم استقرار یک تمدن نوین اسلامی است.
اسماعیلی ادامه داد: اگر مرحله پنجم صورت نگیرد مجبوریم زیرمجموعه یک تمدن دیگر قرار بگیریم. این تمدن در حال حاضر همان تمدن غربی است که مبانی فکری متفاوتی با مبانی ایرانی-اسلامی دارد. کشورهایی که تمدن تاریخی ندارند ممکن است به راحتی زیر مجموعه لیبرال دموکراسی قرار بگیرند اما در رابطه با ایران که ۳۰۰۰ سال تمدن دارد، مقاومت در برابر سلطه فکری بسیار حائز اهمیت است.
وی افزود: انقلاب اسلامی حرکتی ضد انقیاد تمدنی است. فوکویاما معتقد است چنین چیزی امکانپذیر نیست و تمامی کشورها و تمدنها به سمت لیبرالیزه شدن حرکت میکنند. حال اگر این گام در مرحله دوم انقلاب اسلامی برداشته نشود، همان چیزی که فوکویاما به آن معتقد است اتفاق خواهد افتاد. انقلاب اسلامی نظام فکری در حال تکوین است که در آن یک گام برداشته شده و طی این گام، دو مرحله از پنج مرحله نیز عملیاتی شده است اما همچنان سه مرحله مهم از آن باقی مانده است.
عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه شهرضا یادآور شد: یکی از ویژگیهای بیانیه گام دوم واقعگرایی خوشبینانه آن است. از این جهت واقعگرایانه است که همه نقاط مثبت و منفی در آن لحاظ شده است اما توأم با خوشبینی است. چنین چیزی در نظریهپردازی ایرانی بهخصوص در روشنفکری به ندرت دیده می شود. در مقابله با مشکلات دو حالت دارد؛ یا در پی پیاده کردن مدلی خارجی برای حل مشکلات است و یا به بنبست میرسد.
اسماعیلی افزود: در بیانیه گام دوم انقلاب به دستاوردهای مهم گام اول انقلاب اشاره شده است. دو مورد از این موارد که بسیار حائز اهمیت است، حفظ تمامیت ارضی و امنیت ملی و همچنین ایستادگی در برابر نظام سلطه است. کشور ایران با ۱۵ کشور همسایه است. هرچه تعداد همسایگان بیشتر باشد، ژئوپلیتیک منطقه را بیشتر به خطر میاندازد. چین و روسیه همسایگان بیشتری نسبت به ایران دارند و ما از لحاظ تعداد همسایگان رتبه سوم دنیا را در اختیار داریم. از طرف دیگر مرکز انتقال انرژی تنگه هرمز است و این شرایط را سختتر و خطرناکتر میسازد. همچنین مبدأ بسیاری از ایدئولوژیها و تمدنهای دینی منطقه بینالنهرین است که این عامل نیز به حساسیت منطقه میافزاید.
وی تصریح کرد: حفظ تمامیت ارضی کشوری با این اوصاف بسیار مشکل است. از ۲۰۰ سال گذشته تا زمان انقلاب اسلامی، ایران در حال تجزیه شدن بوده است. در زمان نادرشاه مساحت قلمرو ایران حدود پنج میلیون مترمربع بود در حالیکه در حال حاضر حدود یکمیلیون و ششصد و چهل هزار کیلومتر مربع است. آخرین مورد در دوران پهلوی است که ما بحرین مهمترین نقطه استراتژیک در خلیجفارس را از دست دادیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهرضا خاطرنشان کرد: در زمان رضاشاه اوضاع از این نیز بدتر بوده است. اکثر مردم در جریان این ماجرا نیستند. بخشی از سیستان و بلوچستان در این زمان از ایران جدا شد. همچنین اروند رود تحت فشار انگلیس به عراق واگذار شد و از همه مهمتر منطقهای در نزدیکی نخجوان در قبال اهدای اراضی حاصلخیزی در کردستان، به ترکیه واگذار شد. مجلس باید هرگونه تغییر ارضی را به تصویب برساند اما رضاشاه مجلس را نیز بلااثر کرده بود.
اسماعیلی اظهار کرد: اکنون پس از انقلاب اسلامی ما در یمن، مدیترانه، لبنان، سوریه و عراق حوزه نفوذ پیدا کردهایم. چنین نفوذ منطقهای را ما تنها در زمان ساسانیان داشتهایم اما اکنون پس از انقلاب اسلامی دوباره این نفوذ به وجود آمده است. این دستاوردها اکنون دیده نمیشود. در شرایطی که آمریکا در تمام کشورهای اطراف ایران و همچنین در بیشتر مناطق دنیا پایگاه نظامی دارد، ایران توانسته تمامیت ارضی خود را حفظ کند. این شرایط، شرایط خاصی است که مردم از آن بیاطلاعاند و تنها راه، تبیین این مسئله در بین مردم است.
وی خاطر نشان کرد: جامعه هدف بیانیه گام دوم، جوانان هستند. جوانان باید این بیانیه را اجرایی کنند و گام دوم را بردارند. مسئله حائز اهمیت این است، الگوهایی که پیش از این برای توسعه وجود داشته یا لیبرالی و یا کمونیستی بوده است. در بیانیه گام دوم الگویی برای جامعه بر اساس مقتضیات ایرانی-اسلامی ارائه شده است. مسئله دیگری که باید مورد بررسی قرار بگیرد ویژگیهای دولتی انقلابی و کارآمد در بیانیه گام دوم است که در اولین پایاننامه با موضوع بیانیه گام دوم در دانشگاه آزاد مورد دفاع قرار گرفت.
نظر شما