به گزارش خبرنگار ایمنا، حاجحسن محزونی با بیش از هفتاد سال سابقه، از آخرین بازماندگان نسل قدیم تعزیه استان و یکی از بهترین نسخهنویسان این هنر آیینی در سطح کشور است. به معنی واقعی کلمه عاشق تعزیه است و این را وقتی می توان فهمید که می گوید: «هر جا تعزیه را درست بخوانند، شک نکنید که اهلبیت(ع) هم میآیند. به احترام امامحسین از حنجرهتان مایه بگذارید، کاری نداشته باشید مستمع دارید یا نه. هر طور در میدان میخوانید، در خلوت هم همانجور بخوانید.»
حاج حسین در سالهای ابتدای کودکی پدر کشاورزش را از دست داده و هنوز نوجوانی را تجربه نکرده بود که در یک تصادف، دست چپاش قطع میشود. با سختی زیاد دوران کودکی را پشت سر میگذارد و شش کلاس درس میخواند؛ درس و سوادی که بعدها خیلی زیاد در تعزیه به کارش میآید.
وقتی رضاخان بر خلاف ظاهرسازیهای سالهای اول حکومتش، از حوالی سال ۱۳۰۴ شروع به محدود کردن مرحله به مرحله مراسم مذهبی از جمله تعزیه میکند، به تدریج بخشی از تعزیهخوانان مطرح پایتخت به نقاط دیگر مهاجرت کرده و این مراسم به نوعی در سراسر کشور شناختهتر میشود.
در این میان علاقه زیاد پدر حاجحسن به تعزیه باعث شده بود در هر فرصتی از تعزیهخوانهای دورهگرد ساکن دهق، دعوت کند و چندین شب در منزل شخصیاش تعزیه برپا کند. همین رفت و آمدها عشق به تعزیه را در فرزندانش زنده کرد ولی از همه جدیتر، حسن بود که این مراسم آیینی را دنبال کرد.
تعزیه با فشار عوامل محلی حکومت پهلوی اول به تدریج محدود و محدودتر و در نهایت در سال ۱۳۱۶ به طور کامل ممنوع شد. در این شرایط حدود ۴۰ نفر از علاقهمندان تعزیه در نجفآباد، شروع به برگزاری جلسات منظم هفتگی در سطح منازل میکنند تا هنر مورد علاقهشان را به هر شکلی زنده نگه دارند.
جلساتی که در اوج سادگی ولی در نهایت خلوص و معنویت با اجرای مجالس مختلف تعزیه برگزار میشد و همچنان نیز ادامه پیدا کرده است. علاقه به برگزاری این جلسات به حدی بود که گاهی تا ۲۰ جلسه بعد نیز میزبان مشخص بود.
ورود به تعزیه در اوج اختناق رضاخانی
حاج حسین نیز در همین فضای خفقان و ممنوعیت هنر تعزیه به آن روی آورده است او در خصوص ورودش به این عرصه میگوید: «نوجوان بودم که تعدادی از علاقهمندان تعزیه در نجفآباد تصمیم گرفتند حتی به قیمت کشتهشدن، صبح عاشورا در خیابان تعزیه بگیرند. از چند هفته قبل جلسات تمرین و هماهنگی در حسینیه چهارسوق نجفآباد که امکانات تعزیهاش از همه جا کاملتر بود، برگزار شد و تمام عوامل از شام تاسوعا در حسینه مستقر شدند.»
وی ادامه میدهد: «صبح عاشورا، مثل روال همیشه امنیهها تمام مساجد و حسینیههای مهم شهر را بستند و خیابانهای اصلی شهر را قرق کردند. خیلی از طلوع آفتاب نگذشته بود که جمع تعزیهخوانها در حسینیه را از داخل شکستیم و رفتیم وسط خیابان. امنیهها که دستور تیر هم داشتند، خیلی تهدیدمان کردند ولی به هر شکلی بود، تعزیه را اجرا و بلافاصله فرار کردیم.»
محزونی از همان زمان همراه با دوست نزدیکش «علی شریفی» که هنوز نیز با هم در ارتباط هستند، به جمع تعزیهخوانهای نجفآباد راه پیدا میکند و بعد از چندین سال کسب تجربه در اجرای نقشهای مختلف به ویژه «نقابخوانی» شخصیتهایی مانند حضرتزینب، به لطف سواد و دستخط زیبایش به عرصه «نسخهنویسی» وارد میشود.
در آن سالها بیشتر نسخههای تعزیهخوانهای نجفآباد را مرحوم «حاجحسن میردامادی» مینوشت ولی خط او برای بیشتر بازیگران ناخوانا بود و تنها با بازنویسی حاجحسن محزونی، امکان استفاده از آنها وجود داشت. محزونی به تدریج شروع به تکمیل نسخههای میردامادی و نوشتن نسخههای جدید کرد؛ نسخههایی که بیشتر در عصرهای ماه رمضان نوشته میشد و برخلاف برخی نسخههای متداول آن روزها، دارای تاریخ و امضا بودند.
تعزیه اصیل، به دل مردم مینشست
وقتی از حاجحسن محزونی، درباره وضعیت و جایگاه امروز تعزیه میپرسیم، میگوید: تعزیههای قدیم بسیار مخلصانه و ساده بود و به همین دلیل به دل مردم مینشست و پای آن ساعت ها گریه می کردند. امثال من به عنوان عوامل اصلی برگزاری تعزیه، نه تنها هیچ مبلغی به عنوان دستمزد نمیگرفتند، بلکه طی جلسات هفتگی طول سال مبالغی را برای مخارج مراسم کنار میگذاشتند تا با آن تجهیزات و لباس تهیه شود یا به تعزیهخوانهای حرفهای که از شهرهای اطراف دعوت میشدند، به عنوان هدیه داده شود.
این پیشکسوت تعزیه از خودنمایی و مردمآزاری به عنوان دیگر آفات برخی تعزیههای امروزی یاد کرده و ادامه میدهد: در زمان قدیم، تماشاچیان نیز بر حسب تواناییشان به بازیگران تعزیه انعام میدادند که مجموع این مبالغ گاهی به هزار تومان هم میرسید و بخشی از آن صرف امور خیر میشد.
محزونی خاطرنشان می کند: مردم بهترین قاضی برای تشخیص تعزیه اصیل هستند و اگر با نیت خالص به میدان نیایید، به سرعت متوجه این موضوع میشوند. هنوز هم اگر فرصت و توانی داشته باشم، به برخی مجالس تعزیه میروم ولی اگر چیزی را در اجرا اشتباه و نامربوط ببینم، ترک مجلس کرده یا بلافاصله تذکر میدهم.
کار سخت نسخهنویسی
نسخههای اصیل و دستنویس مجالس مختلف تعزیه، از ارزشمندترین داراییهای یک تعزیهخوان اصیل به شمار میآیند. نسخههایی که نوشتن و حتی خواندنشان کار هر کسی نیست و به سالها تجربه نیاز دارد.
حاجحسن که بازنشسته نظام پزشکی است و هنوز چند ساعت از روز را در محل کار سابقش حاضر میشود، نسخههای تعزیه را علیرغم نداشتن یک دست، با دقت و وسواس بسیار زیادی مینوشته است.
او که صدای رسا و دلنشیناش را حفظ کرده، می گوید: دست و چشمم را روی نوشتن این نسخهها گذاشتم و همه را طبق اصول و مطابق با روایتهای معتبر تنظیم کردهام. هر کدام از این نسخهها مطابق با دستگاه خاصی تنظیم شدهاند که باید مطابق با آن خوانده شوند.
حال در خانه حاج حسین که سال ها محل عبور و مرور تعزیه خوان ها بوده است و جلسات مختلفی را به خود دیده است او از خانم خانه قدر دانی می کند و معتقد است که زندگی با یک تعزیه خوان بسیار سخت است چرا که خانه یک تعزیهخوان قدیمی در طول سال میزبان جلسات مختلف و عوامل اجرایی دعوت شده از دیگر شهرها است و همین موضوع زحمات زیادی را متوجه همسر چنین افرادی میکند.
نظر شما