به گزارش خبرنگار ایمنا، آغاز سده بیستم با تغییرات گسترده در زندگی بشر همراه بود؛ در حالی که دانشمندانی چون "جان میناردگینس" و "میلتون فریدمن" عقیده داشتند این سده، عصر رونق اقتصادی است، اما تحولات گسترده این قرن به حوزه اقتصاد محدود نماند و تا آنجا پیش رفت که به عقیده "چالز بیرد"، زندگی بشر باید به دو دوره قبل و بعد از سده بیستم تقسیم شود.
یکی از دگرگونیهای اساسی ایجاد شده در این سده که از اواخر ۱۹۶۰ میلادی شروع و تاکنون ادامه یافته است، رشد شتابان شهرنشینی بود. این پدیده اجتماعی در اندک زمانی منجر به شکلگیری مگالاپلیسها و متروپلیسها شد.
چنین رویدادی نتایج زیادی به دنبال داشت که یکی از آنها چندبافتی شدن شهرها بود که در این میان بافت تاریخی و کهن با بافت جدید دارای وجوه تمایز محسوستری است. عالمان علم شهرسازی با درک اهمیت شهرنشینی به عنوان پدیده غالب اجتماعات انسانی به دنبال شناخت و رفع معضلات این حوزه برآمدند. یکی از وجوه تمرکز این دانشمندان، کشف اصالت بافت تاریخی، شناخت آسیبهای آن و ارایه راهکارهای مناسب بود. این مسئله در شهرهای کشورهای با سابقه تمدنی کهن مانند ایران از اهمیت بیشتری برخوردار است.
بافت تاریخی شهری فرصت است از آن جهت که پیوند گذشته، حال و آینده شهروندان را برقرار، بستری مناسبی برای حفظ و احیای آداب و رسوم کهن و رونق گردشگری را ایجاد میکند و تهدید است از آن جهت که فرسودگی ابنیه آن جان ساکنان را تهدید میکند و تبدیل اماکن آن به انبار کالا و متروکه شدن آنها آسیبها و مخاطرات اجتماعی را افزایش میدهد.
برای آگاهی بیشتر از اهمیت و کاربری بافت تاریخی شهری، آسیبها و فرصتهای مترتب بر آن و راهکارهای موثر برای کاستن از مشکلات این مناطق با "دکتر علی آذر"، عضو هیئت علمی گروه معماری و شهرسازی دانشگاه آزاد گفتوگویی را انجام دادیم که در ادامه میخوانید:
اصولا از منظر علم شهرشناسی، طرحهای اجرایی در بافتهای تاریخی و قدیمی باید با چه رویکردی باشد؟
هر گونه مداخله در بافتهای قدیم و تاریخی و حتی بافتهای فرسوده حاشیهنشین نیز بر اساس اتخاذ رویکر فرهنگی و احترام به ساکنان آن بافت باشد و ساماندهی و بهسازی بافت باید با مشارکت خود اهالی و ساکنان همان بافت صورت بگیرد؛ در واقع باید رویکرد تصمیمگیری به تصمیمسازی تغییر کند در غیر این صورت، ساکنان اصلی محلات قدیمی بعد از طرحهای احیا و بهسازی و نوسازی از داخل بافت قدیمی به سایر مناطق شهر تغییر مکان خواهند داد و این همان چیزی است که در پروژه نواب شهر تهران اتفاق افتاد و متاسفانه هیچ یک از ساکنان در برجهای ساخته شده نواب ساکن نشدند.
چه چیز اجرای طرهای بازآفرینی بافت تاریخی را توجیه میکند؟
امروزه ۳۰ درصد از جمعیت شهرها در بافتهای فرسوده و قدیمی زندگی میکنند. در ۵۴۳ شهر کشور بافتهای مسالهدار و فرسوده مشاهده میشود و مساحتی برابر ۱۴۰ هزار و ۹۰۲ هکتار از مساحت کل شهرها را تشکیل میدهد.
علاوه بر گستردگی سطوح بافتهای قدیمی، بحران ایمنی در کشور نیز، ضرورت مداخله و افزایش ایمنی بافتهای ناکارآمد را توجیه میکند؛ بهطوریکه بیش از ۹۰ درصد از جمعیت کشور در معرض یکی از بحرانهای مشاهده شده در کشور مانند سیل و زلزله قرار دارند.
در این میان رویکر بازآفرینی شهری (رِجنریشن) که در سالهای اخیر به ادبیات احیاء و بهسازی بافتهای تاریخی اضافه شده است میتواند در ارتقاء کیفیت زندگی و زیستپذیری بافتهای قدیم شهر مفید واقع شود.
چه طرحهای عمرانی و خدماتی برای اجرا در بافت تاریخی مناسب است؟
در پروژهای احیا و نوسازی در بافتهای قدیم، نباید اهداف و منافع اقتصادی را دنبال کرد؛ البته این بدان معنا نیست که کلا از سودآوری پروژهها غافل شویم، نه؛منظور این است که قانون «برنده-برنده» میان سرمایهگذار و ساکنان بافتها برقرار باشد. یکی دیگر از دلایل ناکامی طرحهای احیا و نوسازی در بافتهای تاریخی، صرفا نگاه اقتصادی بود که خوشبختانه با حمایتهای قانونی دولت و شهرداریها این امر به نفع شهروندان در حال اصلاح است.
تجمیع قطعات و طراحی مشترک قطعات میتواند سرعت اجرای پروژههای نوسازیی را در بافتهای قدیمی را بیشتر کند و تراکم و مساحت ساختمانها معقولتر باشد وگرنه اکثر قطعات در بافتهای قدیمی زیر ۱۰۰ متر است و اگر قرار باشد که خانههای ۱۰۰ متری هر کدام جداگانه ساخته شود، بیشتر از دو تا سه طبقه مجوز احداث داده نمیشود، یعنی از نظر تراکم هیچ تفاوتی با سابق نخواهند داشت و مالکان نیازی برای نوسازی املاک خود نخواهند دید. در صورت تجمیع قطعات تراکم و زیر بناها و تعداد طبقات نیز میتواند افزایش یابد.
اقدام دیگری که باید در طرحهای بافتهای قدیمی و تاریخی انجام شود این است که ترکیب ساختمانها و بناها باید بر اساس زمینهگرایی و تبعیت از فرم و حجم دیگر بناهای اطراف باشد و نباید هر ساختمان ساز خود را بزند.
چگونه میتوان از تبدیل بافت تاریخی به انبار ضایعات یا اماکن متروکه جلوگیری کرد؟
تزریق کاربریهای معاصر شهری و ساماندهی و اصالتبخشی محلات مسکونی و هماهنگی ادارات دولتی و غیردولتی در اجرای مقاصد بازآفرینی شهری -نه در شعار بلکه در عمل- گسترش پروژههای بهسازی و ساماندهی در دل محلات نه صرفا در بدنه خیابانها میتواند ضمن افزایش ارزش زندگی و تعلق مکانی، باعث ارتقاء کیفیات محیطی شده و سکونت را در بافتهای قدیم شهری بهویژه محلات اطراف بازارهای تاریخی، تشویق کند؛ ضمن اینکه شهرداریها هم باید در این میان از هرگونه تغییر کاربری از مسکونی به انبار یا کارگاهی جلوگیری کنند و موارد را به سازمانها مربوطه از جمله اداره بیمه و مالیات گزارش کنند.
نظر شما