به گزارش خبرنگار ایمنا، دنیای هزار رنگ امروز از هر راهی پا پیش میگذارد تا بر قامت کودکان، جامهای رنگین بپوشاند و قواره آن را همچون قالبی مشخص با دستان خانواده به پهنای تربیت همین کودکان اندازه کند.
اما در این میان مادران و پدرانی هستند که با تمام محدودیتها و محرومیتها، بال تربیت فرزند خود را به سرچشمه نور گره میزنند تا هرگاه خواست نفسی در میانِ آدمیانِ عصر خودخواهی تازه کند، پای از زمین بردارد و چشم بسته و لب گشاده با معبود خود سخن بگوید؛ همچون مادر و پدر روستازادهای که راه قرآن را برای زندگی فرزندان خود انتخاب کردهاند.
خانوادهای روستایی با دو نخبه قرآنی
خانواده نظری صاحب سه فرزند است و زاده یکی از روستاهای فریدونشهر اصفهان؛ پدر و مادر هردو به یک میزان تحصیل کردهاند و تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخواندهاند، اما با این حال به یُمن نیت خیر خود، دو گوهر ارزشمند را به جامعه شیعی تقدیم کردند تا این خانواده پنج نفره صاحب دو نخبه قرآنی باشد.
حدیث ۱۲ ساله و ثنا سه و نیم ساله، هردو حافظ کل قرآن هستند، بدون آنکه استاد داشته باشند و حتی اجباری بالای سر آنها باشد. حدیث تا پنج سالگی قرآن را روخوانی میکرده و بعد از آن ۲۰ ماه طول کشید تا کل قرآن را حفظ کند و حالا به برکت قرآن به زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی، فارسی و عربی مسلط است و تا میانه راهِ حفظ این کتاب آسمانی به هرکدام از این چهار پیش رفته است "خانوادهام لغتنامه انگلیسی و قرآن انگلیسی گرفتند و کلمه به کلمه از روی آن آیات را پیدا میکردم میگذاشتم کنار هم تا اینکه انگلیسی را یاد گرفتم و الآن هم دارم حفظ قرآن به این زبان را تمام میکنم، حفظ قرآن به زبان ترکی استانبولی را هم با قلم قرآنی شروع کردهام."
حافظ کل قرآن بدون استاد
او معتقد است حفظ کردن قرآن باعث شده همیشه شاگرد اول کلاس باشد "کلاس سوم را جهشی خواندم و الآن هفتم هستم؛ تسلط به قرآن و فراگیری تفاسیر آن باعث شد کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث هم بگیرم و همه اینها در شرایطی بود که هیچ امکانات قرآنی و استادی نداشتم و خودم همه را حفظ میکردم."
حدیث حفظ نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه را نیز آغاز کرده و قرآن را هرطور که از او بخواهند میتواند از حفظ بخواند، با خواندن هر آیه از قرآن آیات اول و آخر صفحه را تلاوت میکند و حتی میتواند تمام آن آیات را برعکس و با معنی بخواند اما با اینحال از آموزشوپرورش که با او برای رفتن به مسابقات کشوری همکاری نکردند، گلایه میکند.
این نخبه قرآنی از خطبه دیباج کلام امیرالمومنین(ع) نیز سخن میگوید، آنجا که حضرت میفرماید: "قرآن را بیاموزید که بهترین گفتار است و آن را نیک بفهمید که بهار دلهاست. از نور آن شفا و بهبودی خواهید که شفای سینههای بیمار است و آن را نیکو تلاوت کنید که سود بخشترین داستانهاست."
آنچه حدیث را امروز گل سرسبد محافل قرآنی کرده، شاید حمایتهای خانوادهاش بوده، خانوادهای که وقتی علاقه او را به حفظ و فراگیری قرآن شاهد بودند، با تمام محدودیتهای خود از هیچ تلاشی دریغ نکردند: "پدر و مادرم علاقه من به قرآن را همراهی کردند، بدون هیچ اجباری مدام من را به فراگیری قرآن تشویق میکردند به طوری که وقتی چهار سال داشتم میتوانستم خودم قرآن را بنویسم."
کارمان قرآن خواندن است
خانوادهای که حدیث از آن سخن میگوید، نمونه شایستهای از پروراندن استعداد فرزندان در همان راهی است که خستگی و تکرار به همراه نمیآورد. مادر خانواده از راه پر فراز و نشیبی که حدیث برای حافظ کل قرآن شدن، باهم طی کردهاند اینگونه روایت میکند: "اوایل که شروع کرد به حفظ قرآن همه میگفتند مگر میشود که بچهای در این سن قرآن را حفظ کند؟! سه سال و دو ماهش بود شروع کرد و بعد وقتی تلاشهایش نتیجه داد همه کسانی که میگفتند مگر میشود، اینبار میگفتند وقتی بچهای با این سن میتواند قرآن را حفظ کند، پس ما که بزرگتر هستیم هم میتوانیم. با این کارش حتی دیگران را تشویق به حفظ قرآن کرد."
مادر با تمام سختیهای این مسیر، همواره همراه حدیث بوده و هیچگاه دست از حمایتش برنداشته است: "ما روستا بودیم و چون وضع مالی خوبی نداشتیم، مجبور بودم قالی ببافم و وقت نداشتم که حروف را یاد دخترم بدهم برای همین قرآن را موقع بافت قالی میگذاشتم روی دامنم و یک قرآن دیگر هم دست حدیث بود؛ جزء ۳۰ را بخش بخش میخواندم و به او میگفتم من هر بخشی را که خواندم تو دست بگذار روی صفحه قرآن و دنبال من بخوان؛ حدود یک ماه و نیم جزء ۳۰ را روزی سه چهار بار برایش میخواندم با اینکه نه از تجوید و وقف و ابتدا چیزی میدانستم نه آیه چندانی از قرآن حفظ بودم فقط روخوانی ساده بلد بودم چون من و پدر دخترها، هردو تا سوم راهنمایی درس خواندهایم."
مادر حدیث میگوید: "دخترم کم کم عادت کرد به خواندن قرآن. روزها میخواند و شبها حفظ میکرد. مسلط که شد حدود ۴۰ روز، روزی ۱۰ جزء برایم خواند و حتی بعضی روزها تا ۱۴ جزء را از حفظ میخواند یعنی بعضی وقتها ۴۵ دقیقه یک جزء را میخواند، یک ربع هردو استراحت میکنیم یا اگر کاری داریم انجام میدهیم و دوباره تا عقربه ساعت روی ۱۲ میآید هردویمان نشستهایم تا حدیث جزء بعدی را از حفظ بخواند، بعضی روزها تا غروب کارمان همین است."
حدیث الگویی برای ثنا
مادر که فرزند دختر دیگری نیز دارد، راه قرآنی را پیش پای دختر کوچکتر خود نیز گذاشتهاست. او از حکایت حدیث پل میزند به قرآن آموزی ثنا، دختر سه و نیم سالهاش که آنقدرها هنوز تسلط برای ادای کامل کلمات ندارد، اما با اینحال حافظ کل قرآن است"من از حدیث قرآن را مرتب میپرسم ولی از ثنا نه چون کوچک است و نمیخواهم خسته شود، همین که بازی میکند لابلای آن قلم را روشن میکند و شروع به گوش دادن و خواندن قرآن و نهجالبلاغه میکند. البته میدانم که کل قرآن را حفظ است اما هیچوقت کل آیات را از او نمیپرسم چون نمیخواهم از همین اول کار از خواندن و حفظ کردن قرآن خسته شود."
او به نمایندگی از دختر کوچک خجالتیاش میگوید: "ثنا برعکس حدیث که از طریق بینایی خوب حفظ میکرد، با شنیدن آیات قرآن را حفظ میکند، مدام در حال جنبوجوش است و طاقت پشت سر هم خواندن آیات را ندارد. بعضی وقتها میان بازی به عروسکهایش هم قرآن یاد میدهد."
مادر ثنا معتقد است باید بچهها را عاشق چیزی کنی و بعد رهایشان کنی "یک زمانی ثنا اینقدر که مثل الآن قرآن حفظ شده، شخصیتهای کارتونها را حفظ بود از بس تلویزیون میدید؛ بعد یک مدت سیم تلویزیون را برداشتم و گفتم تلویزیون سوخته و نه ما میتوانیم تلویزیون ببینیم نه تو. یک هفته گذشت، انگار چیزی گم کرده بود تا آخر کار گفت من هم میخواهم هرکاری حدیث میکند انجام بدهم. این شد که تا خواهر و برادرش به مدرسه میرفتند، چون تنها بود شروع به حفظ قرآن کرد. قلم را میدادم دستش تا حفظ کند و شش بار که هر آیهای را گوش میداد، حفظ میشد."
ثنا، نماینده تمام کودکان با استعداد شهرها و روستاها است که شاید توانایی آنان با بی همتی مدرها و مادرهایشان برای آموزش و تربیت قرآنی قربانی میشود، او اما قرآن را خوراک روح خود کرده و صبحها قبل از صبحانه قرآن میخواند و بازی تفریحش، هم صحبتی با این کلام آسمانی شده است، باشد که حدیثها و ثناها در میان دختران این سرزمین تکثیر شوند.
نظر شما