به گزارش خبرنگار ایمنا، هنر تعزیه ترکیبی نمایشی و عجیب است از سوگ، شادی، هجو و سخره، موسیقی و ... که در پی هدفی واحد باهم می آمیزند و تماشاگران را تا آخر با خود همراه می سازند. در این که تعزیه خوانی از کی پدید آمده و چگونه شکل گرفته نظرات مختلفی مطرح است. گفته می شود پس از واقعه کربلا یزید به سپاهیان خود که در واقعه کربلا حضور داشتند، گفت: "تمایل دارم واقعه طف را مشاهده کنم. " آنان هم فرمانش را اطاعت کردند و این واقعه اسفناک را برایش به نمایش درآوردند. اگر چنین ادعایی صحت داشته باشد، این برنامه یک نمایش تعزیه به حساب میآید.
کریمسکی در کتاب "تئاتر ایران" که در سال ۱۹۲۵ میلادی تألیف شده اجرای این نمایش را مربوط به دوران زندیه میداند. اما قدیمیترین مدرک مستند که درباره تعزیه خوانی وجود دارد، سفرنامه ویلیام فرانکلین است که سفرش طی سالهای ۱۲۰۱_۱۲۰۲هـ. ق. به شیراز صورت گرفته است. او چند مجلس تعزیه از جمله میانجیگری سفیر فرنگی دربار یزید، آب فرات و عروسی قاسم را مشاهده کرده است. نصرالله فلسفی از قول یک نسخه خطی اجرای نمایش تعزیه را به عصر کریمخان زند میرساند و حسن مشحون این ادعا را تأیید میکند.
بر اساس گفته دکتر محمدجعفر محجوب، "برخی اخبار شفاهی حاکی از آن است که از زمان کریم خان زند چندین تعزیه نامه در فارس وجود داشته اند، اما از آنجا که کاغذ آنها پوسیده و در حال ازبینرفتن بود از متنهایشان نسخهبرداری شد و دستنویسها را بهدلیل آنکه نام خداوند و معصومین روی آنها نگاشته شده بود با آب شستشو دادند. " اما این که آن تعزیهها در آن زمان کامل و از حیث ترکیب مطالب و تلفیق مضامین، متن اشعار و نحوه توالی صحنهها و رویدادها خالی از هرگونه اشکالی بوده یا خیر _گرچه این نسخهها در اختیار نبوده تا با بررسی آنها بتوان قضاوت کرد_ اما برحسب قرائن باید گفت چون گامهای اولیه را پشت سر مینهاده و برحسب نوشتههای ویلیام فرانکلین و هانری ماسه در این متون نظم و نثر درآمیخته با یکدیگر بودهاند که بعدها راه تکامل را پیموده و با استعانت از ذوق سرایندگان تعزیه و قریحه شاعران معروف و عاشق خاندان عصمت و طهارت(ع) به نمودهای مذهبی و آئینی خوبی دست یافتهاند.
قریب به دو و نیم قرن دستههای عزاداری محرم و مجالس روضه خوانی در کنار هم بودند تا این که در این زمان (عصر زندیه) هریک پیچیدهتر و در عین حال پیراستهتر به عنوان منبع الهام تعزیه سرایان قرار گرفتند و به این ترتیب شکل نمایشی جدیدی به نام تعزیه بوجود آمد. از همان آغاز پیدایش مخالفخوانها به گونهای نمایشی نقشهای خود را با صدای بلند اجرا می کردند. در حالی که موافقخوانها اشعار خویش را موزون و به آرامی و سوزناک سر میدادند. در نخستین دهههای پیدایش نسخه های تعزیه، مضمون اصلی آنها ماجرای کربلا بود و با تکیه بر تنی چند از قهرمانان نینوا مجالس مزبور را تنظیم میکردند، که رفته رفته شهدای پیش از واقعه کربلا و پس از آن ماجرا به مجالس تعزیهها اضافه شدند.
پس از صفویه این هنر به مرور رو به افول نهاد تا اینکه در دوره قاجار دوباره به رونق و بالندگی رسید. متاسفانه اقبال بیش از حد مردم به این هنر سبب شد که آسیبهایی متوجه تعزیه شود که بعضا برای مذهب تشیع نیز مناسب نبود. رسوخ وهن و اغراقهای دور از ذهن در وصف عاشورا و شیوع اشعار ضعیف و نازل در تعزیهنامهها از مهمترین این آسیبها و آفتها بود. در شکلگیری نسخی که امروز در تعزیهها خوانده و شنیده میشود اسامی هزاران نفر از شاعران و تعزیهخوانان به چشم میخورد که در این گزارش مجال نام بردن از همه آنان نیست. در ادامه این مطلب با یکی از کارگردان فعال در حوزه تئاتر مذهبی در رابطه با نسخههای موجود در تعزیههای کنونی و ویژگیهای آنان گفتگو کردهایم. ابراهیم سرشوق، کارشناس سینما و کارگردان تئاتر و تعزیه در گفتگو با ایمنا از چگونگی نسخهها و تعزیههای امروزی برای ما می گوید:
نسخههایی که در حال حاضر در دسترس هستند و در تعزیهها خوانده میشوند از کدام شاعران و مربوط به چه زمانی هستند؟
رسمی ترین نسخه ای که در حال حاضر وجود دارد از زمان تکیه دولت در دست ما است، نسخههایی که معمولا از زمینه کاشی و از نوشتههای میرعزای کاشانی است. این نسخهها رسمیترین نسخههایی است که در تکیه دولت بوده اجرا شده است. به طبع این میرعزای کاشانی و نسخه هایش روی دیگر شاعران تاثیر گذاشت و شاعران به تقلید از میرعزا دست به نسخه نویسی بردند و زمینههای دیگری نیز ایجاد کردند به عنوان مثال در اراک نسخه هایی داریم که مربوط به میرانجم است. در زفره، رجا زفره ای نسخه می گوید. رضوانی در قزوین در مجالسی دارد که به زبان ترکی است. به طبع به این دلیل که ترک زبان هستند، نسخه هایی که موجود بود را به ترکی دوبارهنویسی کردند یا خودشان دوباره مجلس نوشته اند. همه این افراد، شاعرانی تاثیرگذار بودند.
از آنجا که ناصرالدینشاه قاجار خودش طبع شعر داشت و به تئاتر علاقهمند و همچنین انسان نکتهبینی بود، نوشتههای میرعزا چنگ بیشتری به دل میزند. به این دلیل که میرعزا میدانست با ادم نکتهسنجی روبروست. البته باید به این نکته اشاره کنم که اگر به زمان تکیه دولت و این دوره خاص اشاره دارم به این دلیل است که دوران اوج تعزیه در این دوره زمانی خاص بوده است زمانی تعزیه به اوج خود میرسد که ناصرالدین شاه به اروپا سفر می کند و سالنهای تئاتر و اپراها را می بیند و هوس می کند که تئاتر را به ایران بیاورد اما با وجود تندروها و افراطیون و مخالفت با موسیقی به تعزیه رو آوردند، اما قبل و بعد از آن نیز این فعالیتهای تعزیه و شعرا وجود داشته است. مثلا در صفویه نیز ما تعزیه داشتهایم. اما اغلب تغزیه به صورت تکنفره بوده است. در زمان صفویه تا اویل دوره قاجار نوع روایت در نسخهها از اول شخص به سوم شخص تغییر میکند. به این صورت که در دوران صفوی با "او می گفت" داستان روایت می شود، اما در دوران قاجار راوی با ضمیر من، " من می گویم" داستان را روایت می کند. قطعا این اتفاق در همه شعرا تاثیر داشته و شعرها هم از سوم شخص به اول شخص تغییر میکنند.
چه تفاوتی میان زمینههای مختلف وجود دارد؟ آیا تنها شاعر آنها متفاوت است؟
اصولا تعزیه خوانها می گویند امروز میخواهیم زمینه کاشی یا زمینه اصفهان بخوانیم. نام شاعر بسیاری از نسخه هایی که خوانده می شود ناشناس است. تنها بزرگان حدسهایی می زنند که این نسخه از چه کسی است. اگر بخواهیم تفاوتی قائل شویم و از تفاوت میان نسخهها و زمینهها صحبت کنیم باید از تفاوت ریتم اشعار صحبت کنیم. میرعزا به لحاظ ساختار نسبت به باقی نسخهها اشعاری ساختارمند و به اصطلاح پختهتری دارد. به عنوان مثال در مجلس حضرت قاسم ترکیببندی بسیار قوی دارد: وقتی حضرت قاسم (ع) به امام حسین (ع) میرسند، میگوید: "ای که از رفعت تو چرخ مقرنس شده مات/ گل رخسار تو آیینهی اخیار صفات" مصرع اول این بیت چیز کمی نیست، خودمانی بگویم این مصرع شوخی نیست! اما به این معنا نیست که دیگر شعرا چنین هنری نداشته باشند یا شعر آنها از ارزش کمتری برخوردار باشد اما میرعزا قدرت بیشتری در این کار داشته است. او نزدیک به ۱۰۰ مجلس نوشته است، در حالی که شاید نسخههایی که از دیگر شعرا در دست داریم به ۲۰ مجلس برسد.
البته این نکته را نباید فراموش کنیم که ناصرالدین شاه به تعزیه علاقه داشت و دوست داشت هرزمانی تعزیه ببیند و البته مجلس هم تکراری نباشد، به همین دلیل حتی در روایتی داریم که به اندازه ۳۶۵ روز سال، ۳۶۵ مجلس تعزیه داشته اند که الان ما ۱۰۰ مجلس آن را در دست داریم.
اصطلاحی در تعزیه داریم که به آن درآمد میگوییم، به عنوان مثال اگر حضرت عباس(ع) درآمد را اینگونه گفت که : "ای زلاجلال به حال پریشان نظاره کن"، قافیه در "نظاره کن" است. پنج یا شش بیت در این قافیه خوانده می شود. بعد نوبت به عباس میرسد، او ادامه میدهد: "ای آسمان به ماه دو مشرق نظاره کن/ از هر نظاره جامه به تن پاره پاره کن، نوبت به علی اکبر می رسد و میخواند: ای آسمان ز بی کسی شاه کربلا/ نیلی قبای خویش به تن پاره پاره کن"، همینطور ذاکرین تا انتها بر همین قافیه یعنی "الف و ره" ادامه میدهند. شاعر یک قافیه را مشخص میکند و همه بر روی همان قافیه میخوانند به عنوان مثال زمینه میرعزا اینگونه است و به نوعی رد پا یا امضای شاعر در نسخه اش بوده است، میرعزا یک قافیه مشخص می کند و نسخه همه از اولیا و اشقیا بر همین وزن پیش میرود. شعرای دیگر نیز تحث تاثیر این سبک قرار گرفتهاند.
آیا همه مجالسی که در نسخهها روایت می شود، مرجع تاریخی دارند یا خیر، با وجود این همه نسخه و داستان بسیاری از آنها صرفا خلاقیت شاعر است؟
اصولا از اولین مقتل رسمی شیعه که از ملاحسین واعظ کاشفی است به اسم روضه الشهدا، آن را منبع قرار دادهاند، داستانها را خواندند و در قالب قصیده و غزل و بیشتر مثنوی و برای اجرای تعزیه به شعر درآوردند. منابع اصلی روضهالشهدا و روایتهایی بوده است که راویان حدیث بر منبر نقل میکردند و نسخهنویسان بر اساس آن برای مجلسها نسخه می نوشتهاند.
یک جاهایی شاعر برای قشنگی تعزیه، بدون اینکه سواد نمایشی داشته باشد، به قول امروزیها دراماتورژی انجام داده است. به عنوان مثال اسب و در کنار آن چیزهایی دیگر چیده و قصه ای روایت کرده است. البته این کار فقط در راستای نمایانتر کردن آن داستان است و به پیکره اصلی تعزیه ضربهای نزده و فقط آن را شنیدنیتر کرده است. در گذشته نیز علما با این موضوع مشکل داشتند که تعزیه باید عین واقعه باشد. اما میرعزا که چنین کاری انجام داده است، به روایت محض اکتفا نکرده است، به این دلیل که شرح واقعه قابل قبولتر و ملموستر باشد چیزهایی به آن اضافه کرده است که صدمه به روایت واقعه نمیزند.
یکی از دلایلی که تعزیه به عنوان هنر ایرانی عرضه به جهان میشود، همین کاری است که میرعزا کرده است. این شکل از برخورد با وقایع همیشه مورد توجه دنیا بوده است و کاگردانان بزرگی درمورد روال داستانی مثلا در مورد تعزیه قاسم گفته شده که شاعر از طنز استفاده میکند درحالی که یک تراژدی را روایت میکند. از آنجا که مثلا تعزیه قاسم(ع) پر از عزا، عثرت و خون است، شاعر طنز را آورده است که به مانند آنتراک در سینما یا میانپردهها در تئاتر است، تا تماشاگر را قدری از آن فضا دور کند و موجب خستگی و دلزدگی او نباشد. هنر تعزیه هنر بسیار جالبی است، تنها هنری است که در آن ما با استفاده از زبان شعر از شخصیتهای بد، توصیف خوبیهای شخصیتهای مثبت داستان را می شنویم! در هیچ هنری در جهان چنین اتفاقی نمیافتد. و این موضوع نشاندهنده این است که شاعر بدون آنکه دانش تخصصی داشته باشد در حال ایجاد فاصله گذاری است.
چه دلیلی دارد که شاعر در نسخهها چنین رفتاری را برای شخصیتها تعریف میکند!؟
شاعر تعزیه نگاهی در شعر گفتن دارد. این نگاه به این صورت است که ما در تعزیه نه آدمهای بدی هستیم به اندازه ای که بتوانیم از اشقیا باشیم، و نه به آن اندازه انسانهای خوبی هستیم که بتوانیم در جایگاه اولیا قرار گیریم. این نوع از نگاه است که فاصله گذاری را ایجاد میکند. یعنی من آنقدر آدم بدی نسیتم که حتی بتوانم از زبان شمر برای امام حسین بد بگویم. در نتیجه نقطه نظرهای خودم را در بطن شعر قرار میدهم به عنوان مثال در جایی شمر به امام حسین(ع) میگوید: "ای قبه خرگاه تو سر سوده به کیوان" یعنی ای که بیرق خیمه تو از آسمان به زمین آمده! خب قطعا این باور شمر نبوده است که اگر بود چه دلیلی دارد اصلا با او وارد جنگ شود.
پیش واقعهها چه هستند و چه تفاوتی با مجلس دارند در سبک شعر و محتوا و موسیقی دارند؟
می توان گفت پیش واقعهها فشرده مجلسها هستند. پیش واقعهها را نیز تعزیهخوانان از روی نسخه می خوانند. پیش واقعهها کمی به لحاظ تخصصی در حیطه موسیقی قرار میگیرند و اصولا ریتمیکاند، به طور مثال دو چهار، شش چهار یا ... بوده اند. در بحث پیشواقعه به طور جدی وارد بحث موسیقی میشویم. اما در مورد این سوال که شعرشان چگونه بوده است، شعر پیش واقعهها بسیار سختتر از اشعار مجلس بوده است، چرا که قرار بوده به آهنگساز بگوید چطور باید برای این مجلس آهنگسازی انجام شود. درست است که هیچوقت شعر و موسیقی از هم جدا نمیشوند و اشعار مجلس نیز آهنگین هستند اما در مورد شعر پیشواقعه این موضوع اهمیت بسیار بیشتری دارد.
به علاوه باید بدانیم که کسی که شعر می سروده، به روانشناسی موسیقی نیز آشنا بوده به این جهت که اگر این شعر را از زبان عباس(ع) می خوانیم، باید شعری باشد که بتوان آن در دستگاه ماهور خواند. شاعر تعزیه تنها شاعر محض نیست، او هم موسیقی دان است و هم شاعر، و باید بداند که به عنوان مثال عباسِ پشت خیمه را باید در این سبک بخوانم چرا که در دستگاه ماهور خوانده می شود یا وقتی در شعر میگوید: "از چپ و راست ندانم که مرا خواند به نام/ حیرت افزود مرا، صاحب آواز کدام/ نام من خوانَد و زین نام نجوید جز ننگ/ ننگ خود جوید و زین ننگ نجوید او نام/ یا رب از دُور نیُفتد ز چه این وارون چرخ/ که عزیزند لعینان و ذلیلند گِرام/ خیز از جا که پُر از فتنه شده روی زمین/ قَد برافراز قیامت بنگر پشت خیام. " در دو مصرع آخر که میخواند "خیز از جا"، این مصرع را به گونه ای نوشته است که به گوشه دلکش خوانده می شود. که البته رعایت این موارد در تعزیهخوانیهای جدید نمیبینید.
چه اهمیتی دارد که نسخه نویس در هنگام نوشتن خود موسیقی را مشخص میکرده است و آهنگساز باید براساس تصمیم شاعر آهنگسازی را انجام میدهد؟
نسخه نویس به هنگام نوشتن این نکته را در نظر داشته است که این شعر در چه دستگاهی و در چه گوشهای باید خوانده شود، هدف دیگر از این کار شاعر این بوده است که موسیقی را از فراموشی نجات دهد. چون در برهه ای از زمان موسیقی مورد تاخت و تاز افراطیها قرار میگیرد. این اشخاص موسیقی را در محرمیت تعزیه برای آنها میخوانند و با عبور تعزیه از این تنگنا به دلیل قالب مذهبی و قدسیت آن، موسیقی را نیز با خود همراه میآورد. نسلهای بعدی که در مقابل این تندوریان ایستادند، موسیقی را از تعزیه گرفتند، و از پیش واقعهها تصنیف را بیرون آورند، آهنگسازی کردند و گوشههای نایاب و ردیف را بازنویسی کردند. اگر بخواهیم در مورد شعر تعزیه صحبت کنیم هرگز نمیتوانیم موسیقی را از آن جدا کنیم. در حقیقت از آنجا که نمیتوانستند تئاتر و موسیقی را به دلیل وجود تندروها به آن شکل مرسوم در اروپا دنبال کنند، دیالوگها در شعر نمایان شدند و شعر با خود موسیقی داشت.
پیش واقعهها ریتمیک تر هستند و موظف اند در کوتاه ترین زمان توسط همه ذاکرین خوانده و مجلس امروز معرفی شود. تماشاگر برای تماشای تعزیه میآید و به عنوان مثال چنین شعری در پیش واقعه توسط ذاکر خوانده میشود: "گلستان بلبلم، علی تاج سرم" به مجرد اینکه علی تاج سرم خوانده شود تماشاگر متوجه میشود که امروز تعزیه علیاکبر(ع) را خواهد دید.
تمام تعزیهها و مجالس پیش واقعه دارند؟
برای بیشتر مجالس تعزیه، به خصوص برای شهدای کربلا پیش واقعه داریم ولی برای تعزیههای گوشه، اینطور نیست. تعزیه گوشه یا مجلس غریب مجلسی است که کمتر خوانده میشود و اصولا در دهه محرم خوانده نمیشود و برای طول سال نوشته شده است. این مجالس داستانهایی دارند که شاعر آنها را به طریقی به واقعه کربلا مربوط میسازد. مانند تعزیه بلقیس، تعزیه حبیب بن مظاهر یا نبرد صفین، دیر راهب و ... از این تعزیهها شاید ما در طول سال ۲۰ مجلس میخوانیم، ۸۰ تای باقیمانده کمتر در طول سال خوانده میشود، و معمولا بانیها و مقامهای خاص خودش را دارد. این تعزیهها به گوش بسیاری بیگانه هستند در حالی که هم داستانهایی بسیار شنیدنی دارند و هم تاریخی هستند که به زبان شعر درآمده است و اتفاقا در پایان همه آنها گریزی به کربلا و اتفاقات عاشورا وجود دارد. این شگرد شاعر است که پایان همه مجالس تعزیه نام حسین (ع) باید ذکر شود. چون اساس شعر آیینی تعزیه، حسین(ع) است. پس باید از او نام برده شود بدون آنکه تکراری باشد و بدون استفاده از کلیشهها باید صد داستان مختلف را از صد راه مختلف به کربلا مرتبط سازند آن هم با زبان شعر!
در برخی از اشعار اصطلاحات و تشابهاتی وجود دارد که در ادبیات فارسی سدههای پیشین و در آثار شاعران بزرگ هم وجود دارند، شاعران تعزیه چه توجیهی در استفاده عینی از بعضی ابیات و حتی استفاده از اسطورههای ایرانی در شعر تعزیه دارند؟
یکی از دلایلی که شعرهای تعزیه به گوش مردم آشنا هستند همین استفاده از شعر شعرای نامی مانند حافظ، سعدی است، به عنوان مثال این مصرع که میگوید " ای که به ذات تو عقل راه ندارد" از شعر شاعران بزرگ گرفته شده است و این کار تنها به جهت تاثیرگذاری شعر در مخاطب است. نوعی شعر در تعزیه داریم که به آن میگوییم مخمس و به این صورت است که از ابیات یا مصرعهای حافظ یا سعدی وام گرفته شده است. بطور مثال برای گفتوگوی شمر و عباس(ع)، سه تا بیت از حافظ بوده و سه بیت از خودش یا دو بیت و برعکس آن.
از شعر حماسی نیز از اشعار شاهنامه استفاده می کردند که این هم دلیل داشته است. به عنوان مثال از شعر حماسی در رجزخوانی حر و عباس(ع) استفاده کرده است. جایی در نسخه حر آمده است: "دو صد رستم و سام و هم اشکبوس/ بیایند یک به یک مرا پای بوس"، و عباس(ع) در جواب میگوید: "دو صد رستم و سام هم اسفندیار/ بود نزد من کودک نی سوار". این که از نشانههای ایرانی استفاده شده است در جهت تاثیرگذاری است به این معنی که نماد قدرت در میان تماشاگر ایرانی رستم و اسفندیار است و از پیشینه ذهنی مردم استفاده میکند تا منظور را برساند. استفاده از آیین و نمادهای ایرانی مانند اشعار ابوالقاسم فردوسی در شعر تعزیه تنها برای تاثیر گذاری و همزادپنداری در تماشاگر است.
تعزیه خوانان از چه راهی تربیت و آموزش میبینند؟ موارد بسیاری در تعزیهخوان به ویژه در گذشته وجو دارد که تعزیه خوانان بی سواد یا کمسواد هستند؟
به این دلیل است که هنر تعزیه از میان عامه مردم میآید و برای آنها است. البته که نباید گذشته را با امروز مقایسه کنیم. بله اتفاقا همین افراد در تعزیه تحریف ایجاد کردند، نسخهها را اشتباه خواندند و ما تازه ۵ یا ۶ سالی است که سعی میکنیم نسخهها را با نسخ قدیمی و اصیل مطابقت دهیم و با فن شعر که شعرا دارند، بعضی از اشعار تحریف شده را تصحیح کنیم. این اتفاق ناگریز به دلیل بیسوادی کاتبان و نداشتن مهارت در تصنیف و شعر به وجود آمده است.
چه عاملی این گسل میان دو نسل از وارثان تعزیه را ایجاد میکند؛ نسلی که با نبوغ دست به خلق نسخههای اصیل میزند و نسلی که توانایی بهرهمندی از این میراث را ندارد؟
این بحث خیلی مفصل است. تعزیه از یک جایی به بعد میرود به سمت مادیات! وقتی به این سمت میرود، به طبع در شعر، در اجرا و در همه چیز دچار انحراف میشود. به این دلیل که میخواهد از طریق مخاطب و بانی به کسب در آمد برسد. در اجزای تعزیه دست میبرد تا نظر بانی را جلب کند، او به آیین و سنت و اصول و اصالت کاری ندارد، فقط درآمد بیشتر برای او مهم است.
این اتفاق در دوره زمانی مشخصی رخ میدهد؟
همین الان! در این دهه اخیر به اوج خود رسیده است. چه دلیلی دارد که بزرگان این حرفه معتقدند که دیگر تعزیهها، تعزیه نیست و مطربی است؟ نه اینکه مطربی چیز بدی باشد، اما هدف مطرب این است که از هر طریقی با سرگرم کردن مردم پول در بیاورد. برای مطرب، فقط مردم مهم هستند، اما برای تعزیهخوان اصالت در اولویت اول قرار دارد، مردم اگر دوست ندارند که دوست نداشته باشند اصلا برای دیدن تعزیه نیایند!! چرا هنرهای آیینی کشورهای دیگر تبدیل به رسم میشود و ثبت می شوند اما با همان اصالت و آیینی که دارد، با همان لباس، با همان موسیقی! درحالیکه در تعزیه ما هرچیزی وارد شده است، آهنگهای زشت، موسیقی ۶ و ۸، پاپ، تبل و انواع سایدرام و ... موسیقیای پخش میشود که تماشاگر میخواهد برقصد! شعرهای بسیار بد و ناموزونی که اصلا برای تعزیه نیست. الان شعر تعزیه در انزوا است و شعری در تعزیه خوانده میشود که بیمحتواست، اصلا معلوم نیست شاعر آن کیست.
در همین اصفهان کسی یک اسب خیلی خوب میآورد و انعام خوبی هم به تعزیهخوان میدهد که اسب او را سوار شود، شعری برای این صحنه مینویسد که تعزیهخوان در تعزیه بیست بیت فقط برای آن اسب میخواند! اصلا حق ندارد چنین کاری کند، تعزیه برای اسب نیست! اینها فقط برای جلب توجه و مادیات است. این بحث، بحث بسیاری مفصلی است که در اداره ارشاد ساعتها در مورد آن بحث شده است، که چرا تعزیه به اینجا کشیده شده است.
در حال حاضر مرجع قانونی هم برای برخورد با این نوع از اجراها وجود دارد؟
خیر. تعزیه تنها هنری است که قانون ندارد، تنها هنری است که مرجع ندارد. تازه به آن میبالند و مینازند که هنر اصیل ایرانی است اما شورای بازبین ندارد. هرکسی، هرشکلی که دلش خواست با هر هیبت و پوششی که دلش خواست تحت پرچم یک بانی تعزیه میخواند. اخیرا کمی توجه شده است که چرا این شعر را خواندید یا فلان لباس را پوشیدید که آن هم جدیت ندارد، نه جریمه ای دارد و نه بازخوردی! هیچ!
انتخاب تعزیه خوانها چگونه انجام میشود؟
تعزیه خوانها معمولا از بچگی از نسخههای سبک شروع میکنند کمکم تعزیه خوانی را یاد میگیرند. معمولا نسخههای اشقیا در کودکی انتخاب نمیشوند و معمولا نسخههای طفلان مسلم میخوانند. اما در سنین بالاتر هرکسی صدای زخمتتری داشته باشد برای نقش اشقیا انتخاب میشود. بعضا کسانی را هم داریم که از کودکی با مخالفخوانی شروع میکنند که این افراد از نسخههای حاشیه کار خود را شروع میکنند، نسخههایی مثل نسخه حرمله که اصطلاحا به آن نسخههای چندخطی میگوییم. بعدترها تختخوانی و بعد از آن نیز سرپاخوانی خواهند کرد. بیشتر انتخاب افراد برای شمر و تختخوانیها نوع و ویژگی صدای تعزیهخوان مطرح است.
در حال حاضر مرجع مشخصی برای نسخهها وجود دارد؟
الان دیگر نسخهها کتابت و چاپ شدهاند. اخیرا هم کتابی چاپ شد به نام معتبرترین منبع تعزیه یا هنر تعزیه خوانی که از آن رونمایی شد و در دسترس است. در این کتاب همه این مطالب آمده است و نویسنده اینطور گفته که ۵ سال برای جمعآوری مطالب این کتاب وقت گذاشته است. منابع دیگری نیز هست که اسامی آنان را دقیق به یاد ندارم اما بزرگان، نسخ قدیمی را بازنویسی کردهاند و به صورت کتاب به چاپ رساندهاند.
گفت و گو از: فرشته خیراللهی_ خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما