به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، "پیادهرو بودن" اصطلاحی جدید است که برای توصیف میزان قابلیت یک شهر یا محله نسبت به فعالیت عابران پیاده به کار میرود. با توجه به تعریف ارائه شده توسط مؤسسه اجتماعی پیادهروی (WALC)، در شهرها و مناطق "پیادهرو" تمرکز اصلی بر انسانها و نه وسایل نقلیه قرار دارد. در این مناطق، مکانهایی ایجاد شده است که از لحاظ اجتماعی، محیطی و اقتصادی بسیار پر جنب و جوش و فعال باشد. WALC مؤسسهای است الهامبخش، آموزشدهنده و حامی که برای بهبود سلامتی و رفاه جوامع تلاش میکند و هدف آن ایجاد محیطهایی فعال و حمایت از زندگی سالم با محوریت انسان است.
پیادهرو بودن، کلید اصلی برای داشتن یک حمل و نقل زمینی کارآمد در یک منطقه شهری است و پیادهروی ارزانترین نوع حمل و نقل برای تمامی اقشار یک جامعه محسوب میشود. بنابراین، ایجاد یک شهر پیادهرو که در آن هر جامعهای بتواند به برنامهریزی، طراحی، ساخت و ساز و تعمیرات اقدام کند، مقرونبهصرفهترین و عادلانهترین نوع سیستم حمل و نقل را فراهم میآورد. از سوی دیگر پیادهروسازی شهرها، الگوها و عناصر پایداری منابع طبیعی و اقتصادی را به محیطهای شهری بازمیگرداند.
علاوه بر این از آنجایی که پیادهروسازی یک جامعه منجر به افزایش تعاملات اجتماعی میشود، در آن به طور غیر مستقیم به حل بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی پرداخته میشود که این امر با کاهش میزان جرم و جنایت و افزایش سلامت و رفاه اجتماعی همراه است. جوامع پیاده محور محیطهایی شاد و سالم برای ساکنان خود فراهم میکند و منجر به رونق کسب و کار و جذب علاقه و توجه کودکان، جوانان و خانوادهها به سمت خود میشود.
با این حال تعداد شهرهایی که به این سمت روی میآورند بسیار کم است چرا که شهرهای امروزی طراحی و ساختاری اتومبیلمحور دارند و نمیتوان در آنها به راحتی پیادهروی کرد. بنابراین درک این واقعیت که در مسیر پیادهروسازی یک شهر مشکلات فراوانی وجود دارد از اهمیت بسیاری برخوردار است زیرا از طرفی ورود اتومبیلها و سرمایهگذاریهای گسترده در سیستمهای بزرگراهی شهرها منجر شده است که محل زندگی و کار افراد تا چندین مایل از یکدیگر فاصله داشته باشد و از طرف دیگر زندگی در خارج از شهرها بسیار مقرونبهصرفهتر است و محیطی باز برای توسعه و پیشرفت فراهم میآورد.
در نتیجه طبقهای جدید از شهروندان پدید آمده که به جای تمرکز در مراکز شهرها و کلانشهرها به سمت مناطق حومهای و حاشیههای شهری کشیده شدهاند؛ همین امر منجر به افزایش فاصله از خانه تا مدرسه، محل کار و سایر فعالیتهای روزانه میشود. این عامل نقش بسزایی در افزایش وابستگی مردم به اتومبیلها دارد. با این حال شهرهای بسیاری در سراسر جهان به منظور بهره بردن از مزایای پیادهرو بودن، اقدام به شناسایی و رفع این مشکلات کردهاند و سعی دارند با شناسایی مؤلفههای اصلی پیادهرو شدن شهری، دست به تغییراتی در ساختار خود بزنند. در ادامه به معرفی این مؤلفهها میپردازیم.
انسجام و پیوستگی
یک شهر پیادهرو، شهری است دارای خیابانه و پیادهروهای قابل درک و سازمان یافته که با مقیاس و عملکرد بافت شهری اطراف آن کاملا تطابق دارد. در این شهرها، لازم است پیادهروها و خیابانها، مناطق محبوب میان شهروندان را به یکدیگر متصل کنند، نقاط دید واضح و خطوط جابجایی مشخص شدهای فراهم آورند و علائم راهنمایی سادهای داشته باشند. در شهرهای پیادهرو باید از الگوها و طرحهایی استفاده شود که عابران پیاده را با یکدیگر متحد و هم سو میکند.
تعادل و امنیت
لازم است که در یک شهر پیادهرو میان حالتهای مختلف حمل و نقل برای همساز کردن و تشویق عابران پیاده تعادل و توازن وجود داشته باشد؛ عابران پیاده از خطرات ناشی از دوچرخهسواران، موتورسواران و رانندگان اتومبیلها در امان باشند و زمان کافی برای عبور از تقاطعها، بدون هیچ مزاحمتی، برایشان فراهم باشد. از سوی دیگر در این شهرها وجود جداکنندههای فیزیکی برای تفکیک محل پیادهروی از محل عبور اتومبیلهای پرسرعت ضروری است.
راحتی و دسترسی
شهرهای پیادهرو، باید با استفاده از سنگفرشهای ایمن و مناسب برای حفظ تعادل اشخاص و عناصر شهری، در پیادهروهای خود ویژگیهای مختلفی از کاربردها و فعالیتهای متنوع شهری را ارائه دهند و فرصت استفاده از آنها را برای تمامی اقشار یک جامعه فراهم آورند.
کارآیی و جذابیت
کارآیی یک شهر پیادهرو در سادگی و مقرونبهصرفه بودن طراحی و عملکرد آن است و جذابیت آن در فراهم آوردن محیطی تمیز و کارآمد است که به خوبی از آن مراقبت میشود. علاوه بر این وجود فروشگاهها و مغازههای متنوع و محبوب در مناطق گوناگون شهر نقش مؤثری در این بخش دارد و میتواند علاقه مردم به پیادهروی را تا چندین برابر افزایش دهد.
نظر شما