به گزارش خبرنگار ایمنا، زمانی که صحبت از سینمای ایران و تاریخ پرفراز و فرود آن میشود، ابتدا تمام نگاهها به سمت فیلم "دختر لر" میرود. در خاطرات سینمایی نیز اولین چیزی که به نظر بسیاری میآید "لالهزار" قدیم است که به جز سیمایی خوش در حافظههای پیر و سالمند دیگر از آن چیزی نمانده است. داستان پرفراز و فرود سینمای ملی ایران، داستان سالنهای نمایش فیلم و آپارات نیز است؛ سالنهایی که نقش آن در لاله زار کشیده شد و پس از آن خیلی زود به چهارباغ اصفهان سرایت کرد.
در تهران لالهزار تبدیل به مرکز شهر شد؛ سینماها، تئاترها، رستورانها، کافهها و مراکز دیگر با چاشنی غربی رشد قارچگونه داشتند تا این خیابان قلبی تپنده برای اکرانها باشد. اولین سالن سینما در ایران تنها پنج سال پس از اختراع "سینماتوگراف" توسط برادران لومیر تاسیس شد و این روند با سرعت زیادی در کل کشور رونق گرفت. در اصفهان نیز مردم ابتدا با پرداخت چند شاهی در قهوهخانهها به تماشای فیلم مینشستند، اما با افزایش علاقه مردم به سینما، اولین سالن نمایش عمومی شهر به نام سینما "ایران" در چهارباغ افتتاح شد.
رفته رفته هنر هفتم در نصف جهان با چهارباغ عباسی عجین شد و خاطرات سینمایی مردم شهر در این نقطه از شهر آغاز به رقم خوردن کرد. خاطرات شهروندان این شهر از "عروس دجله" و "شب قوزی" تا "گنج قارون" و "گاو"، از "آژانس شیشهای" تا "درباره الی" و از "ساموئل خاچیکیان" تا "اصغر فرهادی" همه و همه در گذری به اسم چهارباغ رقم خورد؛ خاطراتی از جنس کودکی و بازی، جوانی و عاشقی، پیری و درام.
اگرچه هنوز زخم سینما همایون بر پیکر چهارباغ خشک نشده، اما همچنان این نقطه از شهر مرکز توجه سینماهای اصفهان است. سینماهایی که دیگر در آنها خبری از آپاراتچیها و بلیت فروشان عاشق سینما نیست و تک سالنهای پر از دود سیگار جای خود را به "پردیس"هایی دادند که با تغییر سیمای چهارباغ، سر و شکل آنها نیز تغییر کرده و با انبوهی از سالنهای کوچک و بزرگ میزبان تماشاگران سینما هستند.
سینمای ایران از چالش های زیادی گذر کرد و به یکی از پرافتخارترین پدیدههای سینمایی آسیا تبدیل شده که چهرههای سرشناس و مستعد زیادی همچون کیارستمی، شهیدثالت و بیضایی از آن برخواستند. در این راه پر پیچ و خم سالنهای نمایش نیز راه درازی طی کردند و از دوران سیاه و سفید لالهزار به آتش و اشک رکس آبادان و اکنون به عصر دیجیتال رسیدهاند. بسیاری از سرشناسان سینمای ایران در همین سالنها عاشق سینما شدند. در واقع سینما بدون پرده اکران، هیچ است.
روز ملی سینما بهانهای است تا به سراغ پردههایی برویم که در میان تاریکی میدرخشند و ذهنها را به وسیله چشمانی که خیره است به دنیای خیالی می برند؛ دنیایی آغشته به ادبیات، اجتماع، درام، تراژدی، کمدی و در نهایت هنر. هنر هفتم به مانند جادوگری است که در روح و جان بشر رخنه کرده و از مهمترین ابزارهای اجتماعی در مسائل گوناگون است. این هنر را در اصفهان با چهرههایی چون ژاون قوکاسیان و اصغر فرهادی میشناسیم.
این چهرهها در دل چهارباغ و با قدم زدن در گذرگاه شاهان صفوی که تمام هفت هنر را با هم پیوند می زند، عاشق سینما شدند. چهارباغ برای سینمای اصفهان و ایران محوریت و نبضی بود که هنوز هم میتپد، اما داغهای زیادی دارد، داغی همچون سینما همایون که درست روبروی اولین "پردیس" اصفهان زانو زده و تلی از خاک شده است، یا سینما "مهتاب" و "شهرفرهنگ" که چهرهشان پیر و شکسته شده و دیگر رمقی ندارند.
بنا بر گفتههای غیررسمی و استناد به آرشیو مجلات قدیمی اولین سینما به اسم "پالاس" در چهارباغ بالا تاسیس شده و در سالهای بعد از آن سالنی دیگر به صورت رسمی افتتاح و شروع به نمایش فیلم کرد. در ادامه سینما "مهتاب" پس از تاسیس در سال ۱۳۴۲ تبدیل به خورشید سینما دوستان اصفهانی شد. پس از آن ۱۵ سینمای دیگر در نصف جهان ساخته شد تا این شهر پایاپای تهران تبدیل به بازیگر اصلی در معادلات اکران شود.
از آن سالها تنها خاطراتی از سالنهای پر از دود، صندلیهای چوبی، صدای تخمه شکستن و موج نو سینما ایران و شاهکارهای کارگردانان بزرگ ایرانی به یادگار مانده است. سالنهای آن زمان تنها برای نمایش فیلم نبودهاند، بلکه این سالنها محلی برای گردهمایی دوستداران تئاتر و موسیقی بود. به همین دلیل بسیاری سینماهای اصفهان برای دوستداران تئاتر و موسیقی نیز یادآور خاطرات ارحام صدر و بزرگان موسیقی است.
در آن زمان سینمای ایران با مهرجویی، کیارستمی، بیضایی و نادری دل منتقدان دنیا را میبرد و با نمایش فیلمها عامه مردم را به وجد میآورد. سالن سینما نیز به خصوص در اصفهان به سینمادارانی که اغلب روس و آمریکایی بودند وابستگی داشت، به همین دلیل فیلمهای خارجی نیز به صورت گسترده اکران و چهارباغ میزبان پوسترها و فیلمهای پر هزینه خارجی میشد.
پس از انقلاب داستان سینمای ایران تغییر کرد، اما موفقیتها و درخششها ادامه داشت. پس از آتش سوزیهای گسترده سالن های اکران، سینما بار دیگر قد علم کرد و با بازگشت ساموئل خاچیکیان به عرصه فیلمسازی "عقابها" رکورد پر مخاطب ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را شکست؛ رکوردِ اعجاب آور ۹ میلیون تماشاگر که هنوز پابرجاست!
در همین سالها سالنهای سینما در اصفهان نیز بار دیگر رونق گرفت و سینماهای تعطیل شدهای چون سپاهان و قدس بازگشایی شدند. سینما "آفریقا" نیز "ساحل" شد و با آغاز دهه هفتاد کودکان و بزرگسالان با تماشای فیلمهای "کلاه قرمزی"، "خواهران غریب"، "روسری آبی"، "همسر" و "عروس" خاطره سازی کردند. تاریخ در یکی از پر مخاطب ترین دهههای تاریخ سینمای ایران برای شهروندان اصفهانی بار دیگر در چهارباغ نقش بست.
در دهه بعدی نیز سینماهای چهارباغ مانند خانواده، سپاهان و ساحل فرتوت اما بی رقیب بودند و سینما قدس در نزدیکی میدان انقلاب نیز مخاطبان را به مرکز شهر جذب میکرد. در اواخر همین دهه بود که آتش قلب سینما اصفهان و خاطرات آن را سوزاند و سینما همایون زیر شعلههایی تعمدی ریخت و از آن جز مخروبهای باقی نماند. سینما خانواده دیگر روبروی خود همدمی نداشت تا از دردها، اکرانهای بی رمق دهه هشتاد و سینمای از رونق افتاده، بگوید؛ همایون زیر آتش دردها فروریخت تا قلب چهارباغ بشکند.
پس از این اتفاق تلخ، آغاز دهه نود برای سالنهای سینما نیز تلخ بود. سالنهای فرسوده و سینماهای تعطیل شده یادگاری از ابتدای دهه آخر قرن چهارده شمسی در اصفهان بودند. در این دهه چهارباغ نیز بر روی خودروها بسته شد و نقش سنگ فرشها را بر خود دید. همزمان سینماها نیز آغاز به نو شدن کردند، پردیس سینمایی چهارباغ افتتاح شد تا اصفهانها تماشا فیلم در پردیس را نیز تجربه کنند.
سینما ساحل نیز تعطیل شد تا به دومین پردیس سینمایی قلب اصفهان تبدیل شود. پس از بازگشایی ۸ سالن این سینما به همراه یک سالن روباز میزبان مخاطبان اصفهانی شد. در سیتی سنتر و شرق اصفهان نیز دو پردیس سینمایی دیگر افتتاح شد تا دیگر چهارباغ مقصد سینما دوستان نباشد، حتی سیتی سنتر میزبان دو جشنواره سی و یکم فیلم کودکان و نوجوانان و سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر بود.
اکنون و پس از گذشت دهها سال سینماهای اصفهان فراز و فرود زیادی را از دوران طلایی موجنو پیش از انقلاب، تا فیلمهای حماسی دفاع مقدس در دهه شصت، دهه پررونق سینما در سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ و دوران کمفروغ دهه هشتاد را پشت سر گذاشتهاند. سینماهای نصف جهان نو شدند و چهرهای نو بر سالنها نقش بسته است. سینماها همپای چهارباغ در سالهای پرفراز و فرود آمدند، و شاید منتظر اتفاقاتی بهتر هستند.
گزارش از: یزدان روحانی_ خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما