به گزارش خبرنگار ایمنا، هنر نگارگری از جمله هنرهایی است که جمال شناسی و کمال یابی را نمی توان تنها با حواس ظاهری شناخت بلکه باید چشم باطن بیدار باشد تا درک آن به خوبی امکان پذیرد. با بررسی و تعمق بیشتر در آثار این هنرمندان می توان اینگونه استنباط کرد که آن ها خود را مقید به تقلید صرف از طبیعت نمی دانسته اند، بلکه در عالم خیال و تصورات ذهنی به عالمی غیر از جهان ماده توجه داشته اند. بنابراین نقاشی ایرانی علاوه بر صورت های ظاهری و مادی که در صفحه منعکس می شود دارای عالمی معنوی و روحانی است که در فضای نقش جایگزین می شود.
شناخت زیبایی های هنر نگارگری بدون شناخت آثار ادبی و شعر ایرانی از یک سو و دیدگاه های عارفانه از سوی دیگر ممکن نیست. چرا که هنرمند نگارگر برای تصویرسازی خود بیش از عالم ماده به عالم معنا توجه دارد. تصویر او از یک اسب نه اسب موجود در عالم ماده که اسب دنیای مُثُلی (عالم ایده) است. به همین دلیل در نگارگری ایرانی، تصاویر غرق در نور هستند. در هیچ نگاره ای سایه وجود ندارد چرا که سایه از نبود نور ایجاد می شود و دنیای ایده و مثل غرق در نور است و عدم در آن جای ندارد.
یکی از این هنرمندان جوان که در خانواده ای نگارگر پرورش یافته و سالهات مشی خانواده خویش را به درستی در دست گرفته و از آن صیانت میکند؛ سمیرا میرزایی است هنرمندی که میگوید ذوق هنری اش میراث خانواده مادری است اما تنها به این میراث اتکا نکرده و معتقد است باید فنون هنر را تاریخچه و دانش آن تلفیق کرد تا بتوان آثاری فاخر ارائه داد.
خبرنگار ایمنا با این هنرمند گفت و گو کرده است که در ادامه آن را می خوانید:
چگونه وارد عرصه هنر شدید؟
از کودکی به دلیل اینکه مادرم یک نگارگر بود به این رشته علاقه مند شدم اما در هنرستان مجبور شدم گرافیک را انتخاب کنم چون رشته نگارگری از رشته های هنرستان حذف شده بود و در دانشگاه نیز رشته کارگردانی نمایش را دنبال کردم، ولی هیچ وقت نگارگری را رها نکردم و پس از اتمام درسم نگارگری و نقاشی روی چرم را به صورت حرفه ای انجام دادم.
شما مهارت هنری را از مادر آموخته بودید چرا باز برای ادامه تحصیل رشته هنری را انتخاب کردید؟
برای من بهجز بحث مهارت عملی، دانش تئوری خیلی مهم بود و لازم میدانستم که تفاوت سبکها را بدانم. مثلاً اگر تبریز یا قاجار کار میکنم دوست دارم که بدانم در آن برهه تاریخی زندگی و فرهنگ مردم چگونه بوده و علت تفاوت رنگها در چیست و همین امر باعث اهمیت بحث تئوری هنر برای من شد و یکی از انتقادهایم به کسانی که امروزه به نگارگری میپردازند این است که افراد خیلی محدودی هستند که علم و تاریخچه این هنر را میدانند. کسانی هستند که سالهاست مکتب اصفهان کار میکنند و تابلوی سبک تبریز هم دارند و اگر از آنها بپرسید تفاوت مکتب تبریز و مکتب اصفهان چیست، نمیدانند و این موضوع خیلی ناخوشایند است.
نگارگری چه سختی هایی دارد؟
این کار خیلی حوصله میخواهد به این دلیل که باید ساعتها روی یک اثر کار کرد، متمرکز بود و بدتر از آن زمانی است که بعد از اینهمه زحمت و وقتیکه برای آن گذاشتهشده، بعضی از خریداران موقع خرید به آن یک نگاه سطحی میاندازند و میگویند اینکه چیز خاصی نیست، چرا انقدر گران است؟ و متوجه این مسئله نیستند که یک هنرمند برای هر اثرش چقدر وقت، انرژی و توان بدنی خود را گذاشته و این خستگی را به تن هنرمند باقی میگذارند.
اگر افراد با انتظار کسب درآمد وارد چنین هنرهایی شوند انتظار آنها برآورده نمیشود. چراکه برای کارهای بازاری باید تعداد زیادی در زمان کم آماده کرد و برای تهیه یک اثر هنری هم ممکن است چند ماه وقت نیاز باشد و متأسفانه این روزها کمتر به وجه هنری یک کار پرداخته میشود و بیشتر کارهای بازاری تولید میشوند.
گفتید که نقاشی بر روی چرم هم انجام می دهید راجع به این هنر توضیح می دهید.
نقاشی روی چرم دو بخش دارد یکی بحث چهرهآرایی و کارهای قاجار و دیگری کارهای گل و مرغ که چون گل و مرغ را بیشتر دوست داشتم آن را انتخاب کردم و در همین زمینه تدریس میکنم.
این هنر زیرمجموعه نگارگری است اما تفاوتی که باهم دارند در مواردی است که برای هرکدام استفاده میشود. این کار روی چرم اما نگارگری بر مقوا انجام میشود و همینطور نوع ترکیب رنگها است اما تفاوت خاصی ازنظر سبکی ندارند و هردو هنر سنتی هستند.
شناخت مردم از این هنر چقدر است؟
نقاشی روی چرم سنتیتر از هنر نگارگری است و از این هنر در قدیم روی جلد کتابها و جعبهها و قلمدانها کار میشده و در زمان قاجار بسیار رایج بوده و روی قاب آینهها و جعبههای جواهراتی که از آن دوران مانده، مشاهده میشود.
دید مردم به تجربه من بهواسطه نمایشگاههایی که رفتم اینطور نبوده که به کیفیت یا به ظرافت کار چندان دقت کنند، بیشتر قیمت آثار برایشان مهم است، افراد بسیار معدودی هستند که ارزش کارها را میدانند ازجمله کلکسیون دارها و کسانی که شناختی از این هنر خاص دارند. دید عموم بهزعم من چندان بد نیست اما خوب هم نیست البته میشود دلیل آن را اطلاعرسانی ضعیف هم دانست.
حرف آخر؟
جوان های با استعداد بسیاری در حوزه های هنری هستند که به دلیل نداشتن اسم و رسم شناخته نمی شوند، اگر کسانی باشند که از آن ها حمایت کنند و نمایشگاههایی با قیمت مناسبتر در اختیار جوانها قرار دهند که آنها نخواهند کرایههای سنگین برای غرفه بپردازند، یا در مراسم هایی که به مناسبت تجلیل برگزار می شود نام افراد با استعداد خوانده شود تا آن ها نیز کم کم در عرصه هنر شناخته شوند. در کل اگر به افراد با استعداد کمی بها داده شود در آینده شاهد رشد و رونق هنر و هنرمندان خواهیم بود.
گفت و گو از: سمانه ابوشهاب_ خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما