به گزارش خبرنگار ایمنا، این وعده پس از گذشت بیش از یک سال، هنوز محقق نشده است و جمهوری اسلامی ایران نیز پس از یک سال صبر استراتژیک و پایبندی کامل به تعهدات خویش، مقارن با تاریخ خروج آمریکا از برجام اعلام کرد که در واکنش به تعلل اروپائیان و اعمال تحریم های جدید ایالات متحده، مطابق بندهای موجود در توافق نامه برجام، نسبت به کاهش سطح تعهدات خود در این معاهده اقدام خواهد کرد. اقداماتی بازگشت پذیر و در بازه های زمانی ۶۰ روزه که شرط توقف آن، عمل طرف مقابل به مفاد برجام خواهد بود.
اجرای گام سوم ایران در کاهش سطح تعهدات برجام با نگاهی به شرایط منطقهای را در گفتوگوی اجمالی با دکتر احمد شیرزاد، فعال سیاسی اصلاح طلب و نماینده اسبق مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی، بررسی کردیم؛ شیرزاد معتقد است که این رویارویی یک نوع نبرد ارادهها و تقابل جدی بودن ها محسوب می شود و طرف مقابل ایران باید متوجه این مهم بشود که ما برای رسیدن به دستاوردهای ملی با عزمی جزم به جلو می رویم و حیثیت و شرف ملی خود را به هیچ وجه زیر پا نخواهیم گذاشت. ادامه گفتگوی خبرنگار ایمنا را با شیرزاد در ذیل بخوانید:
آیا به نظر شما کاهش سطح تعهدات ایران در برجام منجر به انعطاف جامعه جهانی و به ویژه آمریکا در قبال ایران خواهد شد؟
من نسبت به این موضوع خوش بین هستم، اگر چه هنوز هیچ نشانه ای مبنی بر تغییر رفتار طرف مقابل وجود ندارد و ژستی که آمریکا به عنوان یک ابر قدرت در صحنه جهانی به خود گرفته در ظاهر بسیار جدی است، اما نکته مهم این است که جمهوری اسلامی نیز جدیت خود را در رسیدن به منافع و حفظ دستاوردهای اساسی خود به جهانیان اثبات کند. این رویارویی یک نوع نبرد ارادهها و تقابل جدی بودن ها قلمداد می شود، طرف مقابل ایران باید متوجه این مهم بشود که ما برای رسیدن به دستاوردهای ملی با عزمی جزم به جلو می رویم و حیثیت و شرف ملی خودمان را به هیچ وجه زیر پا نخواهیم گذاشت و این ارادهای است که رهبران سیاسی ما به خوبی و به طور جدی به طرف مقابل نشان داده اند.
اروپایی ها نیز متوجه جدی بودن و اهمیت این موضوع برای ایران شدهاند، این که برجام صرفا در حد یک نام نمی تواند باقی بماند و عمل به برجام بسیار مهم تر ازحفظ ظاهر این توافق بین المللی است، طبیعتا وقتی طرف مقابل اقدامی در راستای اجرای مفاد برجام ندارد، از ما هم نباید توقع چنین امری را داشته باشد. کما اینکه آمریکا نیز متوجه اهمیت این موضوع شده و حتی به موضوع کاهش تعهدات ایران اعتراض می کند، در صورتی که برای آنها چنین حقی را نمی توان متصور بود، چرا که وقتی از قطع نامهای خارج شده اند، نمی توانند نسبت به عمل کردن یا کاهش سطح تعهدات ما در آن قطع نامه معترض باشند؛ بنابراین معنای این اعتراضات این است که اقدامات ایران برای طرف مقابل کاملا جدی قلمداد می شود، البته گام هایی نیز از جانب اروپا برداشته شده ولی به خاطر سرسختی آمریکا تا کنون به نتیجه دلخواه نرسیده است.
"عمق راهبردی ایران" همواره در ادبیات سیاسی و تحلیل مقامات نظامی کشور به عنوان مانع و سدی در برابر اقدام و تجاوز نظامی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران، موثر قلمداد می شود، با توجه به فشار آمریکا به ایران برای دست برداشتن از این مزیت منطقهای، به نظر شما این"عمق راهبردی"چقدر برای جمهوری اسلامی فرصت سازی و امنیت آفرینی و یا چقدر ایجاد چالش کرده است؟
این تحلیل دقیقی نیست که ما تصور کنیم صرفا به خاطر "عمق راهبردی ایران"، اقدام نظامی علیه ما صورت نگرفته است، اصولا دولت ترامپ با ژست مخالفت با جنگ و عدم دخالت نظامی ایالات متحده در گوشه و کنار دنیا، از مردم آمریکا رای گرفت و این موضوع جزو شعارهای اساسی ترامپ بود، به همین خاطر است که در بحث تحریم و فشارهای اقتصادی بسیار سرمایه گذاری کردند و سعی می کنند از این طریق به اهداف و مقاصد خود برسند. دولت ترامپ حتی به اندازه دولت اوباما که برنده جایزه صلح نوبل بود و دائما صحبت از تهدید نظامی می کرد (روی میز بودن تمام گزینه ها) در کلام و بیان نیز صحبتی درباره تهدید و حمله نظامی علیه ایران نمی کند.
از سوی دیگر اصولا کشتیرانی در خلیج فارس چندان جزء منافع آنها نیست. آمریکا بیشتر به خاطر یک ژست ابر قدرتی است که از در مخالفت با ایران درآمده و گرنه آمریکا در حال حاضر صادر کننده نفت است و عبور نفت از خلیج فارس جزء حوزه های امنیتی آنها محسوب نمی شود، بنابراین هم منافع خیلی جدی در این منطقه ندارند و هم خط مشی اصولی دولت فعلی آمریکا پرهیز از دخالت نظامی است، کما اینکه در حال خارج کردن نیروهای نظامی خود از افغانستان هستند و به دنبال کاستن از هزینه دخالت های نظامی خود در سایر نقاط جهان هستند.
البته وجود "عمق راهبردی ایران" هم دلیلی مضاعف و مانعی جدی برای آمریکا محسوب می شود و این پیام را در دل خود برای تصمیم گیران آمریکا دارد که ایران در شرایطی نیست که به سادگی بتوان آن را تحت فشار قرار داد و متقابلا ایران نیز اهرم های مقابله به مثل زیادی در اختیار دارد، به همین دلیل به راحتی علیه ایران دست به اقدامی نمی زند؛ در نتیجه باید مجموعه این عوامل را باهم و در یک راستا دید، هم حضور ایران در منطقه و هم سیاست های دولت فعلی آمریکا.
رویکرد ایران در شرایط فعلی در مواجهه با این مهم (عمق راهبردی) چگونه باید باشد؟
به نظر من هر کجا که امکان و توان نفوذ و کسب قدرت داشته باشیم، به هیچ وجه نباید در این خصوص تعلل و مماشات کنیم، البته در بسیاری از موارد می توانیم از این اهرم های فشار به نفع منافع ملی خود استفاده کنیم، ضمن اینکه باید متوجه این موضوع باشیم که همه این اهرم ها وسیله هستند و هیچ کدام از این اهرم ها، اهداف ارزشی ما نیست. ما اهداف ارزشی و اصول انسانی داریم که آن ها را زیر پا نمی گذاریم. همچون دفاع از مظلومیت ملت فلسطین که یک اصل ارزشی در جمهوری اسلامی است، اما در حیطه عمل و مناطق نفوذ، به هر حال ما به دنبال اهرم های فشار و منافذی هستیم که بتوانیم متقابلا به واسطه این اهرم ها، امتیاز بگیریم، بنابراین با عنایت به این اهرم ها، امکان ورود به مذاکره وجود دارد و می شود خطوطی را ترسیم کرد و منافع خودمان را پشت این خطوط محافظت کنیم و در برخی موارد به یک آتش برسیم، این امکان پذیر است، اما اینکه ما یک جایی امکان کسب نفوذ و قدرت داشته باشیم و بخواهیم از این امکان عدول کنیم، طبیعتا عقلانی نیست.
با توجه به حضور عناصری چون عربستان، روسیه و رژیم صهیونیستی، چگونه امکان گسترش و نفوذ در منطقه در شرایط فعلی را می توان متصور بود؟
حضور کنشگران مختلف در منطقه در برخی مواقع ممکن است امکان عمل به ما ندهد، اما نکته مهم در بحث جاری این است که جمهوری اسلامی ایران به یک نفوذ و عمق راهبردی در منطقه دست پیدا کرده است؛ طبیعتا این مناطق را نباید به راحتی از دست داد و قدرت خود در منطقه را باید غنیمت بدانیم، حتی اگر وارد یک تعامل سیاسی با طرف های مقابل شدیم، کاملا باید از اهرم های قدرتی که از این طریق در اختیار داریم، استفاده کنیم. طبیعتا حضور بدون محاسبات و ملاحظات خاص استراتژیک در منطقه لزوما به معنای کسب قدرت نیست و این راهبردی است که هر کشوری با محاسبه و لحاظ کردن مناسبات استراتژیک و با توجه به قدرت مقابله به مثل طرف مقابل و ضربه پذیری های دو طرف و مجموعه همه مناسبات و محاسبات باید وارد آن شود، در مجموع با توجه به همه این عوامل اگر ما بتوانیم اقدامی انجام بدهیم و ندهیم، کوتاهی کرده ایم.
روند کاهش تعهدات را چگونه ارزیابی می کنید؟
حرکت دولت در زمینه کاهش تعهدات برجامی باید بسیار آرام، تدریجی و با محاسبه باشد، واقعا مطابق برنامه زمانبندی اعلام شده عمل کند تا طرف مقابل دچار این گمان نشود که جدیت لازم در طرف ایرانی وجود ندارد و یا شوخی و تهدید تو خالی بوده است. ولی باید این اقدامات بسیار کند و آرام و البته بازگشت پذیر رخ دهد. نباید دست به اقدامات بازگشت ناپذیر بزنیم، یعنی از اقداماتی که بازگردان آن زمان بر است باید پرهیز کنیم. ولی افزایش سطح غنی سازی اقدامی است که متناسب با رفتار مقابل قابل تغییر است و این فرایند در حال اجرا هم به همین ترتیب است و ایران هم این را اعلام کرده است.
مواضع بعضا متفاوت روسیه در قبال ایران چه تاثیری در سرنوشت برجام خواهد داشت؟
در روابط بین الملل هیچ کشوری با کشور دیگر عقد اخوت نبسته است. همه به دنبال منافع خود هستند، ما نیز باید به دنبال منافع خود باشیم. در اینجا بحث گلایه و شکایت مطرح نیست، بلکه بحث محاسبات دقیق سیاسی است. اشتراک منافع ما با روس ها در منطقه خیلی بیشتر از دیگران بوده به خصوص در تحریم های اخیر ایران، روس ها واقعا عملکرد قابل قبولی داشته اند. این صحیح است که اهرمی برای خنثی سازی تحریم های آمریکا ندارند، ولی در مجموع نسبت به آنچه که توقع است و امکان آن وجود دارد، به نظر می رسد که انتقاد یا ایراد خاصی نسبت به رفتار روس ها وجود ندارد، ولی در مباحثی چون اسرائیل، روس ها یک سیاست استراتزیک دارند که با سیاست ما متفاوت است و ما باید درک کنیم که اگر می گوییم با روس ها اشتراک منافع نسبی داریم، به این معنا نیست که در همه زمینه ها این اشتراک وجود دارد، خیر اینگونه نیست. ولی در بسیاری از مسائلی که اشتراک منافع داریم، در حال همکاری هستیم.
در مباحث مربوط به برجام نیز، روس ها و چینی ها از ابتدای مذاکرات برجام و همچنین در روند حفظ برجام عملکرد مثبت و در راستای منافع ما داشته اند و در شرایط فعلی هم منافع آنها و حتی اروپایی ها در این است که برجام پابرجا بماند و مانع از یک جانبه گرایی آمریکا شوند.
ما باید با درک درست از تضاد منافعی که روسیه و چین با آمریکا دارند، با هوشمندی تمام، نهایت استفاده و بهره مندی را ببریم، البته نباید به فرمان دیگران باشیم، ولی باید از تضاد منافع این دو با آمریکا و حتی با اروپا استفاده کنیم. کما اینکه اتحاد استراتژیک ایران، روسیه، سوریه در مسائل مربوط به بحران سوریه، نقش بسیار مثبتی اجرا کرد و اساسا برنامه ارتجاع منطقه و آمریکا و اسراییل را در این زمینه نافرجام گذاشت. نهایتا اینکه در حوزه هایی که امکان کار کردن و همکاری وجود دارد، باید همکاری کرد و در سایر موارد نیز باید با دقت نظر رفتار کنیم.
نظر شما