به گزارش خبرنگار ایمنا، توسعه شبکههای ارتباط جمعی، سهولت تردد و حمل و نقل و ایجاد نظم نوین جهانی مبتنی بر قوانین و سازمانهای بینالمللی، جهان فترتزده و پرآشوب گذشته را به دهکدهای تبدیل کرده که در آن منفعت کشورها و اشخاص در پیوستگی و انسجام با دیگر کشورها و شخصیتهاست.
شهرها نیز از این قاعده مستثنی نیست و مدیران شهری موفق کسانی هستند که با تقویت وجوه مشترک با دیگر شهرها در سایر کشورها، زمینه برقراری روابط دیپلماتیک شهری را فراهم آورده و از این رهگذر زمینه رشد و توسعه شهر خود را فراهم کنند.
برای آشنایی بیشتر با دیپلماسی شهری، اهمیت آن و جایگاهی که در اداره شهرهای کشورمان دارد با "شیرین صادقی"، کارشناس شهرسازی گفتوگویی را انجام دادیم که در ادامه میخوانید:
دیپلماسی شهری به چه معناست؟
از اصطلاح دیپلماسی در علم سیاست بیشتر استفاده میشود و باور عمومی بر این است که این مسئله تنها محدود به حوزه روابط بین دولتهاست در حالی که دیپلماسی در روابط بین شهری نهتنها به معنای سیاسی آن نیست، بلکه تفاوتهای اساسی با آن دارد.
دیپلماسی شهری چه تفاوتی با دیپلماسی سیاسی دارد؟
اگر دیپلماسی شهری در جوامع سالم و دموکراتیک، یعنی جوامعی که شهردار و اعضای انجمن شهر یا شورای اسلامی شهر منتخب مردم باشند شکل بگیرد، مدیران شهری به منافع مردم میاندیشند و نیازهای شهروندان مبنای تنظیم معاهدات آنان است در حالی که ممکن است دولتهای آنان با یکدیگر اختلافاتی داشته باشند.
"اریک فروم" معتقد است شهرداران در دیپلماسی شهری نماینده حزب یا دولت مستقر نیستند، در اینباره توضیح دهید.
اساسا دیپلماسی شهری یک هنر برقراری ارتباط است نه یک شیوه در مناسبات جهانی؛ یعنی مدیریت کارآمد شهری به جای آنکه بیهوده به کشورهای دیگر مسافرت کند سعی میکند وجوه تشابه خود را با سایر اقوام و ملل تقویت و از آن به عنوان مبنای برقراری مناسبات پایداری در قالبهایی چون انعقاد معاهدات خواهرخواندگی با دیگر شهرها استفاده کند.
در اینجا جایی برای سیاستبازی یا جناحگرایی نیست و همه چیز بر مبنای منطقی مسلم و منافع دوجانبه شکل میگیرد.
دیپلماسی شهری چه جایگاهی در مدیریت شهری ایران دارد؟
تاکنون بیشتر کلانشهرها آن هم با انعقاد قراردادهای خواهرخواندگی با دیگر شهرهای جهان مناسباتی را برقرار کردهاند. در این میان شهرهایی مانند اصفهان و تهران که موقعیت سیاسی یا فرهنگی قابلتوجهی داشتهاند، پیشگام بوده و سایر شهرها در این زمینه زیاد موفق نبودهاند؛ اما انعقاد اینگونه معاهدات تنها بخشی از دیپلماسی شهری است و بخش مهمی که اتفاقا برای شهرداریهای کشور نیز بسیار ضروری است، مغفول مانده است؛ منظور شیوههای مدرن حمل و نقل و ایجاد منابع پایدار درآمدی برای شهرها است که اقدام زیادی در رابطه با آنها نشده است.
چه راهکاری برای تقویت دیپلماسی شهری در همه ابعاد آن پیشنهاد میکنید؟
راهحل بسیار ساده است، باید همواره شهردارانی انتخاب شوند که بدانند رسالت یک شهردار فقط آسفالت معابر یا حفر کانال دفع آبهای سطحی نیست.
مدیران شهری اصفهان در زمینه فعالیتهای فرهنگی و ایجاد مراگز بومگردی وارد عمل شدهاند، همین مسئله زیرساخت خوبی برای توسعه دیپلماسی شهری فراهم میکند. در شهر مشهد زمینه حضور زائران غیرایرانی فراهم شده و در همدان شخصیتهای بزرگ تاریخی و چهرههای ادبی و هنری معرفی میشود، این کارها اقدامات مناسبی برای تقویت دیپلماسی شهری است.
ظاهر شهرها باید تغییر کند، هنوز مصالحی مانند آسفالت و بتن برای ایجاد خیابانهای درونشهری استفاده میشود در حالی که در شهرهایی مانند آتن یا سائوپائولو یا لندن این مصالح جای خود را به سنگفرش و چوب و نمادهای طبیعی داده که با ذات و فطرت انسان همخوانی بیشتری دارد.
شهروندان در توسعه مناسبات دیپلماتیک شهری چه نقشی دارند؟
شهروندان باید در گام نخست از مدیران شهری در این زمینه مطالبه کنند. در گام بعدی باید در ایجاد زمینه حضور مسافران و گردشگران در شهر خود مساعدت کنند و به توریستها به عنوان بیگانه یا منابع درآمد نگاه نکنند، آنان باید بدانند حضور هر توریست در شهر آنان کلیدی است که یکی از قفلهای رو به تعامل با دیگر ملل را هموار میکند.
شهروندان آیینه تمامنمای فرهنگ هر شهر هستند و هر شهر هر قدر هم که آباد باشد، اما شهروندانی فرهیخته نداشته باشد در باراز دیپلماسی شهری جایی ندارد.
مولفههای فرهنگ ایرانی تا چه اندازه در ایجاد و تقویت دیپلماسی شهری موثر است؟
بیشترین بار برقراری دیپلماسی شهری بر دوش شهرداران و شهروندان است، زیرا آنان حتی در صورت فقدان پیشینه فرهنگی منایب، میتوانند با خلق زمینههای مشترک با دیگر شهرها مناسبات دیپلماتیک برقرار کنند؛ اما در کشور ایران دست مدیران شهری و شهروندان بسیار بازتر است.
ایران با کشورهایی نظیر افغانستان، ترکیه، پاکستان، آذربایجان، ارمنستان، تاجیکستان، عراق و سوریه در خاورمیانه و چین در شرق دور و آلمان، انگلیس، ایتالیا و یونان در اروپا در طول تاریخ مناسبات گسترده داشته و حالا با تقویت این مبانی میتوانیم با شهرهایی مانند پکن، کلن، لندن، بغداد، اسلامآباد و باکو مناسبات دیپلماتیک شهری برقرار کنیم. باتوجه به اینکه یکی از وجود برقراری دیپلماسی شهری الگوپذیری و کپیبرداری در اجرای طرحهای ترافیکی، عمرانی، شهری و فرهنگی است در رابطه با این شهرها امکان پیادهسازی طرحهای الگوبرداری شده با سهولت بیشتری وجود دارد.
نظر شما