به گزارش خبرنگار ایمنا، رابرت کیوساکی در کتاب "پدر پولدار، پدر بی پول" مینویسد: ترس زیاد و تردید فوق العاده نسبت به خود، بزرگترین نابودکننده نبوغ بشری است. غالبا در دنیای واقعی هوش نیست که انسان را پیش میبرد بلکه شجاعت کارساز است. شم اقتصادی هم به دانش فنی نیاز دارد و هم شجاعت؛ اگر ترس انسان بیش از اندازه باشد، نابغه هم که باشید کاری از پیش نمیرود. شمّ اقتصادی به تعبیری ساده عبارت است از گزینه های بیشتر.
او معتقد است اگر به شم اقتصادی خود توجه نکنید، آینده هولناکی در پیش خواهید داشت. عصر ما، عصر انسانهایی است که شجاعانه پیش میروند در حالی که دیگران به حلقههای اسارت و اضمحلال چسبیدهاند.
وی با بیان اینکه چیزی که ثروت محسوب میشود در گذر زمان دچار تغییر میشود، مینویسد: ۳۰۰ سال پیش، زمین ثروت محسوب میشد، پس از آن صنعت و در عصر جدید نیز اطلاعات، ثروت محسوب میشود؛ مشکل این است که اطلاعات به سرعت نور در دنیا حرکت میکند و این ثروت جدید را نمیتوان مانند زمین و کارخانه در محدوده مرزها نگه داشت.
به همین دلیل است که روزها مولتی میلیونرهای بیشتری را میبینیم به همراه افراد زیادی که از قافله عقب مانده اند. کسانی که به خاطر ورشکسته شدن خود، صنعت یا تکنولوژی را مقصر میدانند متوجه نیستند مقصر اصلی خودشان هستند. بدترین بدهی انسان، افکار کهنه خود او هستند. زندگی درست مانند یک بازی ما را با بازخوردهای فوری روبه رو می سازد.
کیوساکی معتقد است مهم نیست چه اتفاقی رخ دهد یا چه چیزی پیش آید( در حوزه مالی)؛ مهم این است که شما چند راه حل مالی برای به نظرتان میرسد و چه قدر در حل مسائل مالی خلاقیت به خرج میدهید. اغلب مردم تنها یک راه حل را میشناسند« سخت کار کردن، پس انداز کردن و قرض گرفتن( درایفت وام). کم هستند کسانی که تشخیص میدهند شانس و اقبال را میتوان خلق کرد.»
وی مینویسد: منتظر ماندن برای اینکه فرصت مناسب پیش آید دقیقا مانند این است که منتظر بمانید تمام چراغهای راهنمایی و رانندگی پنج کیلومتری شما قبل از مسافرت سبز شوند.
نویسنده سپس بار دیگر از یکی از حرفهای پدر پولدارش سخن به میان میآورد و میگوید: او به من می گفت آدمهای طبقات پایین و متوسط برای پول کار میکنند اما پولدارها، پول میسازند. هرچه بیشتر فکر کنی که پول واقعی است سختتر برای آن کار میکنی اما اگر باور کنی که پول واقعیت ندارد، زودتر پولدار میشوی.
قدرتمندترین دارایی منحصر به فردی که همه ما داریم، همان مغز است که اگر آن را خوب و به طور مناسب تربیت کنیم، می تواند در یک لحظه قدرت زیادی را خلق کند؛ اما یک مغز تربیت نشده، ممکن است بیشترین فقر را برای صاحب خود به ارمغان بیاورد که با آموزش آن به خانواده خود برای یک عمر دوام بیاورد.
وی با اشاره به یکی از ویژگیهای عصر حاضر که پیش تر از آن به عنوان عصر اطلاعات نام برد، میگوید: در عصر اطلاعات، پول به صورت تصاعدی افزایش می یابد. حتی تعداد زیادی از مردم به شکل مسخرهای از هیچ، پول درآورده اند. غالبا پیش می آید که در یک لحظه میلیونها دلار پول از هیچ به وجود میِآید.
کیوساکی با بیان اینکه کنار گذاشتن پول ماهانه، کار بدی نیست و معقول و منطقی نیز به نظر میرسد، مینویسد : این همه ماجرا نیست؛ این کار باعث میشود که افراد از جریان واقعی امور دور افتاده و موقعیتهای خوبی که باعث ثروتمند شدن آنها میشود را از دست داده و در نتیجه از دیگران در این امر عقب بیفتند.
او بار دیگر به بیان اجزای نبوغ مالی میپردازد که در گذشته چندین بار به آن پرداخته بود؛ این اجزا از سواد مالی که در واقع توانایی خواندن اعداد است، راهکارهای سرمایه گذاری که در حقیقت همان دانش به دست آوردن پول به وسیله پول است، بازار یا همان عرضه و تقاضا و در نهایت قانون تشکیل شده است.
پس از بیان این موارد که نبوغ یا در واقع همان سواد مالی را تشکیل میدهد و کیوساکی نیز بارها و بارها در نقاط مختلف کتاب به آن اشاره کرده و دانستن و سرمایه گذاری روی آن را بسیار ضروری میداند، این موارد یاد شده را تنها زیربنای اصلی سواد مالی میداند و معتقد است مهارتهای بسیاری آن را تکمیل میکنند.
وی با توجه به قراردادن سرمایه گذاری در موقعیتهای پر ریسک مینویسد: مشکل سرمایه گذاری های امن این است که غالبا پویایی نداشته و سوددهی آنها نیز بسیار کم است. در خصوص معاملههای پر خطر ذکر این نکته لازم است که این معاملات تنها زمانی پر ریسک بوده و خطر زیادی برای سرمایه گذار ایجاد میکند که سرمایه گذار پول خود را بدون بررسی قبلی به کار بیندازد. در هر کاری عامل مهم و اصلی، استفاده از دانش فنی و بهره گیری از عقل و علاقه به انجام معامله است. البته در هر معامله ای ریسک وجود دارد و این فقط شمّ اقتصادی است که میتواند مشکلات را حل کند.
خلاصه های قبلی از همین کتاب:
نظر شما