به گزارش ایمنا، مفهوم «شهر رویدادگرا» برای نخستین بار در سال ۲۰۱۰ توسط «ریچاردز» و «پالمر» مطرح شد. آن دو این اصطلاح را به معنای استفاده هوشمند و هدفمندانه از برنامهها و رویدادها در جهت افزایش کیفیت زندگی برای تمام ساکنان شهر میزبان تعبیر کردند. از آن زمان تاکنون، حجم تحقیقات روی شهرها و رویدادها بهطور چشمگیری افزایش پیداکرده است که دراینبین، توجه بیشتری به توسعه سیاستهای رخداد شهری، شبکه ذینفعان و سازوکارها و توسعه پورتفولیوی رخدادها میشود. گرک ریچاردز؛ استاد رویداد شهری و مکان سازی عمومی در دانشگاه علوم کاربردی برادای هلند، در مقالهای با عنوان «بازنگری در مفهوم شهر رویدادگرا» مروری بر تاریخچه این پدیده داشته و تلاش کرده است تا بر عوامل مؤثر در موفقیت نمونههای برجسته این مفهوم مطالعه کند. این مقاله را که پیشتر در سومین شماره مجله الکترونیک «شهرگاه» منتشر شده است، در ادامه میخوانید:
اصطلاح «شهر رویدادگرا»، Eventful City به شهرهایی اطلاق میشود که بهمنظور دستیابی به گستره وسیعی از اهداف سازنده در جهت پیشرفت شهر، میزبان رویدادهای مختلفی میشوند. ازجمله این اهداف میتوان به رشد اقتصادی، معرفی شهر در سطح منطقهای یا جهانی، انسجام اجتماعی و توسعه بافت شهری اشاره کرد. اهمیت روزافزون و گستردگی فعالیتهای این رویدادها و رخدادها، تغییرات سریعی را در شهرها سبب میشود. شهرها صرفاً بهعنوان محلی برای برگزاری رویدادها تلقی نمیشوند، بلکه به شهرها بهعنوان یک خالق مشترک، نوآور، شکلدهنده، شریک و ذینفع در رویدادها نگاه میشود.
چگونگی، طول مدت و محتوای رویدادها بهطور چشمگیری تحت تأثیر فضای شهر میزبان، مکان و فرآیندها قرار میگیرد. برای نخستین بار در سال ۲۰۱۰ بود که مفهوم «شهر رویدادگرا» توسط ریچاردز و پالمر مطرح شد. آن دو این اصطلاح را به معنای استفاده هوشمند و هدفمندانه از برنامهها و رویدادها در جهت افزایش کیفیت زندگی برای تمام ساکنان شهر میزبان تعبیر کردند. از آن زمان تاکنون، حجم تحقیقات بر روی شهرها و رویدادها بهطور چشمگیری افزایش پیداکرده است که دراینبین، توجه بیشتری به توسعه سیاستهای رخداد شهری، شبکه ذینفعان و سازوکارها و توسعه پورتفولیوی رخدادها میشود.
▲ رویدادی در شهر پلایموث انگلستان
همه این تحقیقات، اطلاعات زیادی در مورد نحوه عملکرد و توسعه شهرهای رویداد محور در اختیار ما قرار میدهد که حتی بعضی از آنها نیز فرضیههای اولیه مفهوم شهر رویداد محور که نیازمند به اصلاح و بازنگری دارند را به چالش میکشد؛ همین مسئله هدف اصلی نشست تخصصی «بازنگری شهر رویداد محور؛ چشماندازها، راهحلها و دورنما» بود که توسط انجمن آموزش و تحقیقات گردشگری و تفریحات (ATLAS) در سال ۲۰۱۶ در بارسلونا برگزار شد.
کمتر شهری توانسته بهتر از شهر بارسلونا، رابطهی دوسویه میان شهرها و رویدادهایشان را بهخوبی به تصویر بکشد. بارسلونا برای اولین بار در نمایشگاههای جهانی سال ۱۸۸۸ و ۱۹۲۹ و سپس بازیهای المپیک سال ۱۹۹۲، توانست رشد اقتصادی، توسعه فرهنگی و اجتماعی و البته شهرت جهانی خود را از طریق برگزاری رویدادهای فرهنگی برای خود رقم بزند. برای مثال در سال ۲۰۱۶ ، کنگره جهانی تلفن همراه در اسپانیا باعث جذب بیش از ۱۰۰ هزار بازدیدکننده به این شهر شد و به همین خاطر میزبانی این نشست تا هشت سال دیگر به این شهر واگذار شد؛ اکنون بارسلونا بهعنوان مرکز رویدادهای جهانی شناخته میشود.
▲برگزاری المپیک ۱۹۹۲ در بارسلونا
نگاه شهرهای جهان به رویدادهای شهری را دگرگون کرد
لازم به ذکر است که این پیشرفتها ثابت و بدون چالش نبودهاند. برای نمونه میزبانی اسپانیا برای المپیک گرچه رشد اقتصادی و ارتقای جایگاه بارسلونا در سطح بینالملل را به دنبال داشت اما موجب افزایش انتقادات از سوی شهروندان محلی شد. آنها نگران بودند که مبادا جهانیشدن بارسلونا منجر به از دست دادن هویت شهر شود، به همین دلیل یکی از سؤالات اساسی که در این نشست مطرح شد، این بود:
رویدادها به شهر خدمت میکنند یا شهر به رویدادها؟
چند سال پیش، زمانی که مفهوم «شهر رویدادگرا» مطرح شد، تنها چند شهر در زمینه توسعه و مدیریت رویدادهای شهری و البته کسب نتایج مؤثر تجربه داشتند. اما در سالهای اخیر، تعداد شهرهای رویدادگرا با الگوهای متفاوت میزبانی، افزایشیافته که میتوان با بررسی آنها چگونگی تأثیر برگزاری رویداد بر شهر و بالعکس را درک کرد. درنتیجه، تحقیقات بیشتر در ارتباط با تأثیر متقابل رویدادها و شهرهای میزبان صورت گرفت. تابهحال، در موردبحث مدیریت رویدادها، مقالههای بسیاری نوشتهشده است و موضوعاتی متفاوت چون تأثیر بازیهای المپیک گرفته تا تأثیر رویدادهایی نظیر نمایشگاه سالانه انجمن اپتیک اروپا و یا فستیوال ساحلی سانشاین کویینزلند بر شهرهای میزبان، نقش جشنها در کسب مزیت رقابتی در چین، برگزاری جشنوارههای هنری در هنگکنگ و ازایندست تابهحال از جهات مختلف بررسیشدهاند.
اسمیت (Smith) دو مقاله با موضوع بررسی جنبههای متفاوت روابط بین رویدادها و شهرها، ارائه کرده است. او در مقاله «رویدادها و بازسازی شهری (۲۰۱۲)»، شیوههایی که شهرها با استفاده از آنها به اهداف بازسازی خود دست پیدا میکنند را بررسی کرده است. او همچنین در مقاله «رویدادها در شهرها (۲۰۱۵)»، مشکلات احتمالی ناشی از استفاده روزافزون از پارکها و دیگر مکانهای عمومی برای برگزاری رویدادها را بررسی میکند. وین Wynn (۲۰۱۶) تحقیق وسیعی در مورد شهرهای میزبان انجام داده است و «جامعهشناسی فرصتها» را بهمنظور تحلیل و بررسی ظهور شهرهای خواهرخوانده در حوزه موسیقی در ایالاتمتحده موشکافی میکند.
او بر روی شهرهایی مثل نشویل، آستین، و نیوپورت که با رویدادهای موسیقی متحول شدهاند، تمرکز میکند و فضاهای عمومی و خصوصی که رویدادهای عظیم در شهر از آنها بهره میبرند را مشخص میکند: از قبیل دژهای روی تپههای بلند مشرفبه بالای شهر، یا مکانهای ویژه هسته مرکزی رخداد، و یا گذرهایی که برای رها کردن کاغذهای رنگی بر حضار در رژههای مراسم مناسب باشد. این مطالب نشان میدهد که موضوع شهرهای رویدادگرا علاقه محققان زیادی از مناطق مختلف و همچنین تخصصهای علمی مختلف را به خود جلب کرده است. این موضوع با در نظر گرفتن طیف وسیعی از مقالات ارائهشده در نشست گروهی رویداد ATLAS در بارسلونا، کاملاً مشخص بود.
هدف نشست ATLAS بررسی توسعه شهرهای رویدادگرا چون بارسلونا بود، تا روندهای کنونی، دورنما و نیز ردیابی مسیرهای احتمالی توسعه آینده را تحلیل کنند. این نشست، اساتید دانشگاهی بینالمللی پیشرو در حوزه رویدادهای شهری، که شامل اعضای قدیمی گروه رویداد ATLAS نیز میشدند را دورهم جمع کرد. دانشگاه آزاد کاتالونیا در بارسلونا (UOC) میزبان این جلسه بود، و آنها در ابتدای رویداد، نطق آغازین را به «دان گتز» اختصاص دادند. خانم آلبا کولومبو (Alba Colombo) و تیمش از دانشگاه کاتالونیا نیز برنامهریزی نشستها را انجام دادند.
موضوعات پوشش دادهشده در این نشست شامل طیفی از اندیشههای متنوع تئوریک در مورد شهرهای رویدادگرا گرفته تا مطالعاتی در مورد چگونه تهیه پورتفولیوی رخداد و مطالعات موردی رخدادهای شهری و تأثیرات آنها بر شهرهای میزبان را شامل میشد. گرگ ریچاردز (Greg Richards) در تحقیق خود با عنوان «الگوهای در حال ظهور شهر رویداد مدار»، به مفهوم شهر رویدادگرا پرداخت و اینکه چگونه میتوان به دستاوردهای جامعتری در خصوص برنامهریزی و تدوین پورتفولیوی رویدادها رسید. این مطالعه سه مدل ایدهآل روابط رویداد شهری را معین میکرد: سیاست رویداد محور، بخش محور و شبکه محور که اشاره به شهرهایی مثل ادینبورو و آنتورپ (رویداد مدار) (event-centric)، مونترال و روتردام (بخش محور)، و هرتوگنباخ و بارسلونا (شبکه محور) این موضوع را روشن میکند. هرکدام از این مدلهای ایدهآل ارتباط با یک نوع متفاوتی از ترتیبات دولتی را طلب میکند.
▲ یک رویداد شهری تابستانه در پارک سیتییوتای آمریکا
ولادیمیر آنتچاک (Vladimir Antchak) و توماس پرنکی (Tomas Pernecky) در بررسیهای خود شهرهایی متفاوت از زلاندنو را در جهت تدوین طرح پورتفولیوی آنها مورد مقایسه قراردادند. شهرهای اوکلند، ولینگتون، و داندین از نظر پارامترهای مختلف پورتفولیوی رویدادهایشان مثل اسلوبمندی، هدفمندی، جهتمندی، و اصلاحمندی بودنشان مقایسه شدند. آنها متوجه شدند که بستر (فرهنگی) شهرهای مختلف نقشی کلیدی در شکل دادن به رویکردهای پورتفولیو ایفا میکنند. برای مثال، کوچکتربودن داندین به این معناست که ویژگی جهتمندی در پورتفولیوی این شهر نسبت به دو شهر دیگر کمرنگتر خواهد بود، (یعنی جهتگیری رویداد در این شهر به سمت بازار عرضه یا به سمت طرف تقاضا هیچیک چندان جذاب نیست) و در مقایسه با شهرهای بزرگتر اوکلند و ولینگتون، فضای بیشتری برای دریافت و بهرهگیری از دیدگاههای کاربردی اهالی شهر مهیاست.
آلبا کولومبو (Alba Colombo) در مقاله خود که دورنمای رویداد در بارسلونا را تحلیل کرد، ارتباط بین رویدادها و دستور کار سیاست شهری را در نظر گرفت. او نشان میدهد که رونق و تعدد رویدادها در شهر بارسلونا با بررسی ارتباط بین سیاستهای شهری و بخشهای خاص فعال در برگزاری رویدادها قابلدرک است. مثلا جشنواره موسیقی را در نظر بگیرید، او چگونگی تأثیر تغییرات در سیاستگذاریها بر رابطه بین شهرداری بارسلونا و دو جشنواره بزرگ موسیقی را نشان میدهد. او بیان میکند که بارسلونا حال از رویکرد شهر فراگیر رویدادگرا فاصله گرفته و به سمت سیاست جشنوارههایی متمرکزتر پیش رفته است.
دان گتز (Don Getz) نیز تحلیلی از پایداری شهرهای رویدادگرا ارائه و تجاربی از کشور سوئد را مورد ملاحظه قرار داد. وی نشان داد که شهرها باید سلامت تمام افراد شرکتکننده در رویدادها را در نظر بگیرند و البته خود رویداد نیز باید در مسیر حفظ محیطزیست برنامهریزی شود و نقش حمایتگری را در این رابطه ایفا کند. رشد پایدار و ارزشآفرینی باید بهعنوان اهداف اصلی برگزاری فستیوالها در نظر گرفته شود. در پژوهش دیگری توسط ایلیا سیمونز (Simons llja) پایداری شیوههای برگزاری رویداد در جشنواره «انکوبات» در شهر تیلبرگ هلند موردبررسی قرار گرفت.
او با استفاده از روشهای قومنگاری، تناسب بین رویداد انکوبات و زمینه سیاست شهر را تجزیهوتحلیل میکند، و نشان میدهد که هرچند خود رویدادها ازنظر شرایط هنری بسیار موفق بوده و مورد استقبال شرکتکنندگان قرارگرفتهاند، اما نتوانستند تأثیرات مورد خواست شهر را برآورده سازند. این امر باعث ته کشیدن بودجه عمومی شده است، که احتمالاً باعث سقوط جشنواره میشود. این اشارات به مشکلات رو به رشدی که رویدادها در تلاقی با خواستها و انتظارات تصمیمسازان شهری از این رویدادها دارند، این هشدار را در خود دارد که لزوما سیاستهای شهرهای رویدادگرا چهبسا ممکن است به برخورداری بیشتر شهرها از رویدادها نینجامد.
آندرو اسمیت (Andrew Smith) چالشهای درگیر در راهاندازی رویدادهای بزرگ در فضاهای عمومی شهرها را مورد تأکید قرار میدهد. با توجه به مثال لندن، او چگونگی تبدیل پارکها به مکانی همیشگی برای رویدادها را تحلیل کرده و ایدههایی در مورد نقش پارکهای شهر بهعنوان فضای عمومی را به چالش میکشد. هرچند رویدادهای عظیم میتواند درآمدی بیش از چیزی که نیاز است را تولید کند، اما رویدادهای که با بلیتفروشی همراه است، دسترسی را محدود میکند، و منجر به خصوصی کردن، تجاری کردن، و امنیتی کردن فضاهای عمومی میشود. اسمیت (Smith) نتیجه میگیرد که این فرآیندها نوعی دستورالعملهای اقتصاد نئولیبرالی است که مرتبط با بازاریابی مکان است و عملکرد و جایگاه مردمی فضاهای عمومی را تنزل داده و تضعیف میکند.
در آخرین مقاله آلبا کولومبو (Alba Colombo) و گرگ ریچاردز (Greg Richards) روشهایی که شهرهای رویدادگرا میتوانند بهعنوان شتابدهنده نوآوری در مقیاس جهانی عمل کنند را بررسی کردند. مثلا با اشاره به جشنواره سونار بارسلونا، آنها نشان دادند که یک رویداد که از یک پسزمینه کاملاً محلی به وجود آمده، چگونه توانسته به مدلی برای رویدادهای موسیقی در سراسر جهان بدل شود. این امر با سیاست آگاهانه شبیهسازی و هماهنگی در بخش سازماندهندگان جشنواره که جهانیسازی رویداد را بهعنوان وسیلهای برای افزایش نمایه و قدرت رویداد اصیل در هسته بارسلونا در نظر میگیرند، ممکن شده است.
به همپیوستگی این همکاریها نشاندهنده ابعادی است که مفهوم واقعی شهر رویدادگرا، با توجه به آنها بازتولید و بازاندیشی میشود. یک درونمایه آشکاری که از بسیاری از مقالات برداشت شد ارتباط ظاهری بین مدلهای متمرکزتر شهر رویدادگرا و سیاستها و رژیمهای حاکمیت شهری نئولیبرال است. مطالعه آندرو اسمیت (Andrew Smith) نگرانیهای بسیار خاصی در مورد اثرات منفی تجاریسازی فضای عمومی به وجود آورده است، هرچند تحلیل آلبا کولومبو(Alba Colombo) از رویدادهای اخیر در بارسلونا نشان میدهد که این روند قابلتغییر است.
به نظر میرسد که شهرها در برنامههای برگزاری رویدادهایشان، با مشکل پایداری زیستمحیطی روبهرو هستند. دان گتز (Don Getz) بر لزوم اقداماتی برای پایداری تمامی رویدادهای شهری تأکید میکند. این رویکرد هرچه زیستمحیطیتر کردن در مطالعه برنامههای رویداد با ریشههای مدیریت مالی رویکرد پورتفولیوی رویداد در تضاد است. برخی مطالعات در مورد این موضوع خاص، پیشنهاد میدهند که یک رویدادها در یک شهر با تأثیر نهادن بر یکدیگر بتوانند به یک مدل زیستمحیطی دست یابند که رعایت آن بهعنوان یک استاندارد، ورای برنامههای مدون پورتفولیوی رویدادها به یک رویه بدل شود. از سوی دیگر، شواهدی نیز وجود دارد که نشان میدهد رویدادها برای منابع محدود (بودجه، فضا و سایر حمایتها) در داخل شهر با یکدیگر رقابت میکنند.
اگرچه بخش عمومی ممکن است به دلیل محدودیتهای مالی، نقش کمرنگتری در تأمین بودجه رویداد داشته باشد، اما حکومت هنوز نقش مهمی در توزیع منابع دیگر دارد، بهخصوص که استفاده از فضای عمومی را نیز در کنترل دارد. آندرو اسمیت (Andrew Smith) در استدلال خود در مورد رویدادها در پارکهای عمومی به فشارهای مالی که ممکن است منجر به تجاری شدن آنها و فضاهای عمومی دیگر و جشنوارهای شدن (festivalization) شهرها شود، اشاره میکند.
▲جشنواره شهری نورپردازی در مسکو، ۲۰۱۸
واژه «جشنوارهای شدن» اغلب دارای بار منفی است، که با رویدادهای خصوصی، تجاری و سطحی مرتبط است. هرچند، همانطور که وین (Wynn) اخیراً استدلال کرده است، اگر جشنوارهای شدن بتواند محرکی برای تولید فرهنگی و فعالیتهای خلاق باشد که باعث انسجام اجتماعی و رشد اقتصادی پایدار شود، میتواند اثر مثبت هم داشته باشد. این بازاندیشی در مورد مفهوم شهر رویدادگرا میتواند یک کاتالیزور برای تحقیقات بیشتر باشد. رشد شهرها مسلماً منجر به رویدادهای شهری بیشتر میشود، و نیاز است که شهرهای بیشتری در مورد چگونگی مدیریت و برنامههای رویدادهایشان تفکر کنند.
در قرن شهری (Urban Century) فعلی، ممکن است ما به دنبال پاسخی بر این پرسش بگردیم که آیا رویدادهای شهرمحور به دلیل بسترهای (اجتماعی، فرهنگی و تاریخی و ...) شهریشان، متفاوت یا متمایز هستند، یا رویدادهای بیشتر و بیشتر دارند به هم شبیه میشوند؟ این رابطه چگونه در آینده توسعه پیدا میکند؟ بهخصوص چون شهرهای در حال ظهور بهعنوان فضاهای رویدادی در دنیای درحالتوسعه مهمتر میشوند. نهتنها فضاهای رسمیتر، مثل پارکها و میدانهای موجود در شهرهای آمریکای شمالی و اروپایی برای رویدادها مهمتر میشوند، بلکه بیشتر فضاهای عمومی غیررسمی در حلبیآبادها و شهرکهای حاشیهای نیز اهمیت مییابند. چنین فضاهایی که حاشیهای شده و برای رویدادهای عظیم کمرنگ شدهاند، چگونه میتوانند در آینده به چالش کشیده شود؟
مقاله ارائهشده در نشست بارسلونا توسط سومپونگ آمنوای-انگرنترا (Sompong Amnuay-ngerntra) در مورد رویدادهای هنری در تایلند بود، و این حقیقت را آشکار میکرد که روابط میان شهرها، رویدادها و فرهنگها در جوامع غربی همانند شهرهای آسیایی نیست. یکی از چالشهای آینده برای گروه ATLAS و دیگر محققان رویداد، ترغیب کردن برای داشتن تبادلات بیشتر ایدهها بین محققانی که بر روی الگوهای غالب اروپایی و آمریکای شمالی تحقیق میکنند، و همچنین افرادی از دیگر نواحی دنیاست.
بسیاری از مقالات در مورد این موضوع خاص، ایدههایی برای تحقیقات آینده را مشخص میکنند. برای مثال، ولادمیر آنتچاک ((Vladimir Antchak و توماس پرنکی (Tomas Pernecky) نشان دادند که نیاز است که در پورتفولیوهای رویداد درک بیشتری از پسزمینههای تاریخی، سیاسی، و اجتماعی-فرهنگی را به دست دهیم. آنها پیشنهاد میدهند که شبکههای رویداد در شهرهای مختلف بررسی شوند تا مشخص شود چطور علایق و دیدگاههای متفاوت بر پورتفولیوی رویدادها یا به تعبیری ریزِ برنامههای رویدادها اثر متقابل گذاشته و برهمکنش و واکنش نشان میدهند.
آندرو اسمیت (Andrew Smith) نیز پیشنهاد کرده است که توزیع هزینهها و منافع مربوط به سیاستهای شهر رویدادگرا باید با دقت بیشتری بررسی شود. برگزاری رویدادهای تجاری در فضاهای عمومی ممکن است به تأمین بودجه آن فضاها کمک کند، اما این موضوع میتواند به این معنا باشد که ساکنین محلی بیشتر در معرض ازدحام جمعیت و سروصدا قرار گیرند. مطالعه کردن تأثیرات پررویدادی در فضاهای شهری متفاوت به افزایش درک ما از ایجاد فضای شهری کمک میکند. همانگونه که ایلیا سیمونز اشاره میکند، رویدادها میتوانند «فضای سوم» خود را ایجاد کنند، که اجازه میدهد اتفاقات جدید رخ دهد.
جشنواره انکوبات در تیلبرگ فضای سوم را ایجاد کرد که عمدتاً توسط شرکتکنندگان در جشنواره اشغال میشود، و این فضاها برای دیگران قابلاستفاده نیست. هرچند ایجاد فضای سوم برای رویدادهای دیگر ممکن است روش دقیقی برای به وجود آوردن ارتباطات جدید بین گروههای درونی و بیرونی شهر باشد.
▲رویداد دوچرخهسواری دانهیل شهری در ادینبوروی اسکاتلند
دان گتز شماری جهتهای ممکن برای تحقیقات جدید را پیشنهاد میدهد، که شامل مقایسه شهرها از نظر کیفیت حمایتی از رویدادها و توانایی آنها برای دستیابی به نتایج رویداد پایدار میشود. او همچنین مقایسه تمامی رویدادهای شهری یا پورتفولیوها را از این باب که میزان ارزشی که آنها برای شهر ایجاد کردهاند را به دست دهد، امری لازم میداند. گرگ ریچاردز نیز سنجش ارزش در بستری شبکهای را پیشنهاد میکند که در مقایسه با رویدادهای تکی، شبکه رویدادها تا چه میزان میتواند ارزش بیشتری برای شهرها ایجاد کند؟ برای تشریح ارتباطات شبکه بین رویدادهای شهرهای متفاوت و برای درک اینکه چگونه این رویدادها برای شهرهای میزبان و همچنین برای یکدیگر ارزشآفرین است، نیاز به تحقیقات بیشتری است. رویدادها تلاش میکنند که با ایجاد دورههای جدید در شهرهای متفاوت رشد کنند، بنابراین چنین تحقیقاتی احتمالاً دارای ارزش بیشتری میشوند.
همانند جشنواره سونار، رویدادهای زیاد دیگری سعی دارند که نمایه خود را بهطور بینالمللی توسعه دهند. جشنوارههای موسیقی مثل جشنواره راک در ریو، پریماورا ساند (بارسلونا و پورتو)، یا لولاپالوزا (شیکاگو، بوئنوسآیرس، سائوپائولو، سانتیاگو شیلی، برلین و پاریس) که جهانی شدهاند، این سؤال را به وجود آوردهاند که آیا از برند رویداد مهمتر از شهری است که آن را میزبانی میکند؟ شهرهای رویدادگرا در آینده تا چه حد باهم رقابت میکنند که رویدادهای بزرگ را به دست آورند تا برنامه رویدادهای خود را پر کنند؟ این قبیل سؤالات بدون شک همچنان ادامه خواهد داشت.
پورتفولیوی رویداد چیست؟
پورتفولیوی رویداد نشاندهنده رویکردهای مفهومی و استراتژیک یک رویداد است و درواقع مجموعهای است مدون همچون یک کاتالوگ و یا یک وبسایت که از طرح کلی رویداد موردنظر شروع میشود و تا به عناوین اجرایی و برنامه روزانه زمانبندی رویداد ادامه مییابد. این پورتفولیو باید حدوداً شش ماه پیشازتاریخ برگزاری رویداد آمادهشده باشد. در این مجموعه مدون، یا به تعبیری پورتفولیوی رویداد، تجارب کلیدی گذشته، طرحها و برنامههای آتی و توانمندیهای اجرایی به کارفرما یا ذینفعان و نیز اسپانسرهای رویداد نیز ارائه میشود تا ضمن آنکه نظر آنان به تواناییهای برگزارکننده جلب شود، اطمینان یابند برگزاری رویداد خواهد توانست اهداف آنان را نیز تأمین کند. این شِمایی است از طراحی رویداد که شرکت مجری رویداد آن را ارائه میدهد.
طراحی رویداد ازآنرو حائز اهمیت است که پیامدهای ویژه و اهداف روشنی که شهر میزبان از برگزاری رویداد ترسیم کرده است را بتواند پشتیبانی کند و بهاینترتیب به یک رویکرد مدیریتی استراتژیک نیازمند است که اهداف همه ذینفعان و سهامداران و شرکای آن رویداد را همتراز کرده و بر مبنای یک استراتژی مشترک عمل کنند. این استراتژی مشترک باید در پورتفولیوی رویداد منعکس شود و پورتفولیو بتواند اتحاد و همراستایی رویداد با منابع شهر، اهداف کلان و خرد شهر و نیز ظرفیتهای جمعی و قابلیتهای شهر را ترسیم کند.
یک پورتفولیوی رویداد یک گروهبندی مدیریتی از تمامی رویدادهای کوچکتری که ذیل رویداد اصلی قرار است در مدتزمان برگزاری رویداد برای مخاطبهای هدف متفاوت و در مکانهای مختلف شهر میزبان برگزار شود، ارائه میدهد و شأن نزول هر یک با اهداف خرد و کلان رویداد را بیان میکند. پورتفولیو رویداد همچنین تحلیلهایی از شماری فاکتورهای اصلی ازجمله منابع محلی، تقاضای بازار و آنالیز رویدادهای مشابه رقیب نیز به دست میدهد.برای هر رویداد نیاز است که راهبردهایی نیز تدوین شود تا اهدافی چون گردشگری، توسعه شهری و جذب سرمایهگذاری را نیز بهگونهای مناسب تنظیم و فرمولبندی کرده و طراحی کند.
پژوهشگران و کنشگران امروزه بیش از پیش به اهمیت پورتفولیوی رویداد واقف شده و آن را بهعنوان یک دارایی استراتژیک برای مقاصد گردشگری ارزیابی میکنند که میتواند برای شهرهای میزبان رویداد، به افزایش بازدیدها، متنوع سازی گردشگری شهر و راهبردهای توسعه شهری و اجرای طرحهایی با حداکثر بازده اقتصادی برای شهر منجر شود.
نظر شما