به گزارش خبرنگار ایمنا، در دوره نهم تولیدات چشمگیری در حوزه سینمای کودک وجود نداشت و به همین دلیل چون دورههای ابتدایی تنها در بخش سینمای بین الملل آثار به رقابت پرداختند.
سمفونی تهران ساخته رسول صدرعاملی، نان و شعر به کارگردانی کیومرث پوراحمد و مریم و میتیل ساخته فتحعلی اویسی سه فیلم ایرانی بودند که به بخش بین الملل راه یافتند. در بخش رقابتی فیلمهای کوتاه بین الملل ۳۶ فیلم به رقابت پرداختند که در میان آنها فیلم آخرین آبادی ساخته مجید مجیدی هم حضور داشت.
بخشهای جنبی جشنواره در دوره نهم، گسترش چشمگیری پیدا کردند. نان و شعر اثر منوچهر پوراحمد در کنار فیلمهایی همچون رودخانه بزرگ ساخته فردریک بک، فرشته کوچک شادی بیافرین به کارگردانی عثمان ساپاروف و نامهای به آسمان اثر وانگ جونگ شنگ اشاره کرد که تقریباً تمامی پروانههای زرین این دوره از جشنواره به این فیلمها تعلق گرفت.
در"نان و شعر"، با مجید چند سال بزرگتر شدهای مواجه میشویم که شعرهایش را همچنان برای مجلات مختلف میفرستد و کنار آن برای امرار معاش با دوچرخهاش نان سنگک پخش میکند. او به طور کاملاً اتفاقی چند صفحه از رمان" بینوایان" ویکتور هوگو را میخواند و برای خواندن ادامهاش سراغ کتابخانه شهر میرود. او که عضو کتابخانه نیست، برای به خانه بردن رمان مورد علاقهاش دست به یک تقلب زده و کتابی شبیه به آن را از کتابخانه منزل شوهرخواهرش برداشته و به کتابخانه میدهد. غافل از اینکه چک ۶۳۵ هزار تومانی شوهر خواهرش لای کتاب قرار دارد. "نان و شعر" از یک سوم ابتدایی به بعد، داستان کتاب و چک داخل آن است که ماجراهای مختلفی را به وجود آورده و مجید را وارد چالشی سهمگین میکند که در آخر ختم به خیر میشود. این فیلم برخلاف اپیزودهای تلویزیونی "قصههای مجید"، سروشکل تلختری دارد که مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهد.
پوراحمد در "نان و شعر" از کتاب به عنوان یک عنصر دراماتیک و عامل پیش برنده داستان بهره گرفته فاقد آن که در این مسیر به ورطه اغراق بیفتد.
سینمای ایران پس از انقلاب شاهد حضور بازیگران زیادی بر صندلی کارگردانی بوده که یکی از آنها فتحعلی اویسی است. با این تفاوت که وی در دانشگاه کارگردانی خوانده و به دلایل گوناگون بازیگری را انتخاب کرده است. «مریم و میتیل» یکی از ساختههای اوست که در جشنواره نهم به نمایش درآمده و با استقبال گرم مخاطبان و داوران روبرو شده است. یکی از مهمترین دلایل آن هم قصه سرراست و آشنای آن است که تقریباً تمامی عناصر کلیدی گونه ملودرام را با خود دارد.
مریم دختر شش سالهای که پدر و مادرش را در جنگ از دست داده و در مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست، زندگی میکند. او به زنی که فرزندش را از دست داده و در خانهای نزدیکی مرکز زندگی میکند، علاقه دارد و برای رسیدن به او سرانجام از محل زندگی خود فرار میکند.
اویسی به خوبی از عناصری که مخاطب عام را تحت تأثیر قرار میدهد، در فیلم اش بهره گرفته و قهرمان خود را هم بر این اساس خلق کرده است.
فیلم مریم و میتیل تبدیل به یکی از فیلمهای محبوب برای مخاطبان سالهای بعد از خودش هم شد؛ دختری که نقش میتیل را بازی میکند که در آرزوی یافتن فرشته خوشبختی است، یکی از شیرینترین نوستالژیها برای کودکانی شد که این فیلم را تماشاکردند.
پوستر این دوره نمادی از شهر را به دوش می کشد و در علاوه بر این اینکه جشنواره را معرفی می کند در دل خود زبانی برای بیان زیبایی های شهر دارد.
نظر شما