به گزارش ایمنا،اصفهان یکی از نخستین شهرهای مهم عصر جدید است که برنامه ریزی توسعه کالبدی شهری داشته، این طرح توسعه شهری به اواخر قرن شانزدهم میلادی بر میگردد که شاه عباس اصفهان را به پایتختی برگزید و این شهر را که عمدتا پیرامون میدان کهنه قرار داشت به سمت زایندهرود بر مبنایی اصولی توسعه داد. از همین رو می توان به جرئت گفت مهمترین و تأثیرگذارترین دوره های طراحی شهری در دوره صفویه بوده است که اوج تکامل شهرسازی در ایران محسوب می شود. این جریان در نهایت ایجاد و شکل گیری «مکتب شهرسازی اصفهان» را سبب شد. طی جستار کوتاهی که آن را در ادامه میخوانید؛ بر طرح جامع شهری اصفهان در همان دوره نگاهی شده است. این جستار که برگرفته از مقاله «در شهر موزه نقش جهان» نوشته مرحوم باقر آیتاللهزاده شیرازی است؛ پیشتر در چهارمین شماره نشریه الکترونیک «شهرگاه» انتشار یافته است. شهرگاه مجلهای تخصصی در حوزه مدیریت شهریست.
شواهد بر این گواه دارند که طرح جامع صفوی آغاز هزاره یازدهم بهصورت طرحی آرمانی فکر شد و چنین نیز تحقق یافت. اصفهان پیش از آن دو مرحله مهم را پشت سر گذاشته بود تا قادر به پذیرش این مرحله از پیش فکر شده باشد. هرچند طرح صفوی ملهم از تجربیات ایرانی- اسلامی پیش از خود است ولی به علت نوآوریها و ویژگیهایش طرحی استثنایی در تاریخ شهرسازی ما به شمار میآید. پدیدآورندگان این طرح در آفریده خود به دو محور مهم توجهی هوشیارانه داشتند: فرهنگ و طبیعت.
▲ اصفهان دراواخر دوره صفویه
طرحافکنان اصفهان صفوی در بهکارگیری این دو پدیده، پویا و خلاق برخورد کردند و برای دستیابی به این آرمان تمام ابزارهای لازم را آفریدند و با درایتی شایسته به کار بستند. طراحان از سویی شهری هزارساله داشتند که به فرهنگش، به گذشتهاش، به مردمش و به ارزشهایش برای کار خود بهشدت نیازمند بودند تا شهر خود را به آن پیوند زنند و شرایطی را پدیدآورند که تدوام زندگی شهر از راه دادوستدی استوار، معقول و مطلوب برقرار گردد.
وام خواهی و وامدهی شرطی اساسی برای این تعامل به شمار میآمد. وامی که از آن میگرفتند قادر بود که بهطور همزمان دو هدف را تأمین کند: خودی بودن و پویا بودن میدان نقشجهان به همان نسبت به میدان کهنه مدیون است که مسجد جامع جدید به مسجد جامع عتیق. هرچند فضاهایی متفاوت و امروزی داشتند، ولی آشنا و مطلوب و کارآمد بودند. در ایجاد این ارتباط، ابزارهای متناسب کالبدی نیز میباید پیشبینی میشد.
فراهم دیدن شبکه چهار بازار، قیصریه در شمال میدان جدید که شبکه بازار کهن را به حلقه فضای میدان نو پیوند میداد و بهسوی جنوب تداوم میبخشید از جمله آنها است. تعامل شهر با طبیعت (عامل اصلی دوم طرح) میبایست شکلی امروزی پویا و سامانیافته میداشت. ادغام طبیعت در پیکره شهر گسترده صفوی مفهومی به تمام معنی بیش بعدی داشت که حضور زنده رودخانه در ترکیب آن سخن اول را میگفت و پیونددهنده دیگر عناصر طبیعی با تمامیت شهر بود. طبعاً این حضور طبیعت میبایست خود را با الزامات زندگی شهر وفق میداد.
مفصلبندیها و سلسلهمراتب بخشیدنها یک ضرورت بود. گرههای برخورد حرکت بافت شهر با طبیعت اهمیت ویژه و حیاتی پیدا میکرد. به همین دلیل است که پلها مفهوم خود را به فضاهایی در جهت تداوم بخشیدن به کالبد شهر میداد.
واردکردن کوه به فضای زندگی و منظر شهری تمهیدات ویژه خود را میطلبید؛ کوهها هریک به نحوی حضور طبیعی خود را در شهر پیدا میکنند؛ برخی در منظر و برخی در بافت و گاه با هردو عملکرد. گسترش باغها بهعنوان یکی از عوامل طبیعی (مصنوع) و تنظیمکننده در دو ساحل رودخانه و در دامنه کوه صفه در جنوب و کشانده شدن آن به اعماق بافت زنده شهر در جنوب بهموازات آب (مادیها) و هوا اوج توفیق طرح را شکل میدهد و شهر را در یک چهارباغ بزرگ چهره یک شهر باغ میبخشد.
اجمالاً طرح جامع صفوی مهر زرین و پررنگ خود را بر تاریخ معماری و شهرسازی ما میزند. منظور از ارائه این گزارش اشاره و بیان برخی از توانمندیها و ظرفیتهای بالقوه و بالفعل اصفهان است و چگونگی بهرهگیری از آن در یک مثال و آن استفاده از قابلیتها، امکانات فوقالعادهای که میدان نقشجهان دارد در ساماندهی فرهنگی به فضای شهر گسترده امروز شهر اصفهان.
نظر شما