به گزارش خبرنگار ایمنا، فولکلور یا فرهنگ عامه همچنان که سرآغاز پیدایی همه هنرهاست، سرآغاز ادبیات و به خصوص ادبیات کودکان نیز است. لالاییها، مثلها، ترانههای کودکان، افسانههای خردسالان، داستانهای ماجراجویانه و حماسی و عاشقانه و اسطورهها که همه زائیده تخیل و تفکر مردم اعصار مختلف هستند؛ بنیاد و اساس ادبیات کودکان و نوجوانان را تشکیل میدهد. بنابراین ادبیات کودکان سرچشمه در فولکلور و فرهنگ عامه دارد و به پیشینه زندگی بشر بر روی زمین است.
ادبیات کودکان و نوجوانان به معنی واقعی آن، یعنی نوشتههایی که در آن حس و حال کودکانه حاکم باشد، به زبان و نثری مناسب سطح درک کودکان نوشته شده و معمولا همراه با تصاویر است؛ تقریبا از نیمه دوم سده هجدهم میلادی بهعنوان یک شکل ادبی مستقل در جهان پدید آمده است. در ظهور دیر هنگام این نوع ادبیات، عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بودند. در ایران نیز قبل از آنکه ادبیات نوین کودک پایهگذاری شود، زمینههای آن در دوره مشروطه ایجاد و فراهم شد. تحول مهمی که در ادبیات مشروطه اتفاق افتاد، اگرچه این شعرها هنوز از فضای پند و اندرز پدرانه برای کودک خالی نبود، اما بههرحال نخستین گامهایی بود که به سوی ادبیات کودک برداشته شد.
یکی از نویسندگانی که سالها در ادبیات کودک و نوجوان ایران فعالیت می کند فرهاد حسن زاده است؛ او نوشتن را با نگارش نمایشنامه ای در نوجوانی آغاز کرد و نخستین کتابش در سال ۷۰ و با عنوان «ماجرای روباه و زنبور» منتشر شد. یکی از ویژگی های جالب توجه این نویسنده و روزنامه نگار ۵۵ ساله این است که به داستان ها و رمان هایش اجازه می دهد خودشان ژانر و گروه سنی مناسب را بیابند! آثار حسن زاده به زبان های انگلیسی، مالایی، چینی و به تازگی هم به ترکی استانبولی ترجمه شده اند. او برای سال ۲۰۱۷ از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان نامزد جایزه آسترید لیندگرن و برای سال جدید میلادی هم از سوی شورای کتاب کودک به عنوان نامزد جایزههای هانس کریستین آندرسن و آسترید لیندگرن معرفی شده است. او هم اکنون مسئولیت نشریه دوچرخه نوجوان روزنامه همشهری را برعهده دارد.
خبرنگار ایمنا به مناسبت روز ملی ادبیات کودکان و نوجوانان با این نویسنده ادبیات کودک گفت و گو کرده است که در ادامه می خوانید:
چرا ادبیات کودک و نوجوان را برای نوشتن انتخاب کردید؟
به این دلیل که می خواستم دنیای خودم را به دنیای کودکان نزدیک تر احساس کنم و فکر می کنم حرف هایی که می خواهم بزنم برای آن ها راحت تر قابل درک است و آن ها با زبان من و ادبیاتی که استفاده می کنم می توانند ارتباط برقرار کنند؛ دنیای بچه ها، دنیای پاک و ساده ای است و آن ها مخاطبان صادقی هستند و من از دیدنشان لذت می برم و همیشه از اینکه من را به دنیای خودشان راه دادند تشکر کرده ام.
ادبیات کودک و نوجوان در چه سال هایی به اوج خود رسید؟
ادبیات کودک در ایران پیشینه ای نزدیک به صد سال دارد از دوران مشروطه به بعد برخی نویسندگان و شعرا تلاش کردند تا برای مخاطبان کودک و نوجوان بنویسند مانند عباس یمینی شریف یا جبار باغچهبان که تلاش کردند تا کارهایی برای کودکان انجام شود پس از آن ادبیات ترجمه وارد سرزمین ما شد و می توان گفت که اوج گرفتن ادبیات کودک در دهه ۴۰ بوده است که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تاسیس شد و قدم های اولیه در همان زمان برای ادبیات کودک برداشته شد. بعد از انقلاب ادبیات کودک به سمت شعار آرمان گرایی و موضوعاتی که خیلی کودکانه نبود ولی به بهانه کودکان مطرح می شد رفت، در دهه ۶۰ آثار به سمت جنگ و مسائل جبهه و ادبیات مذهبی رفته بود اما در همان زمان به مرور ادبیات کودک ما ساختهتر و پخته تر شد و تجربه های بهتری پیدا کرد در دهه ۷۰ و ۸۰ حوزه هایی از ادبیات در اختیار خودش قرار گرفت و آثار مستقل با نویسندگان و اندیشیده های مستقل بیشتر تولید شد و به سمت استانداردهای جهانی حرکت کرد ولی این حرکت خیلی حرکت ناگهانی و تندی نبود این حرکتی است که به مرور و کند صورت می گیرد اما روبه رو رشد است.
بسیاری از نویسندگان تصور می کنند نوشتن در حوزه کودک آسان است آیا چنین تصوری درست است؟
این تفکر کاملا اشتباهی است که ما فکر کنیم چون مخاطبان ما کودک هستند هرنوشته ای را برای آن ها بنویسیم و یا به دست آن ها برسانیم و به عنوان خواندنی کودک به حساب بیاوریم؛ دنیای بچه ها دنیای خاصی است و تا نویسنده به آن دنیا اشراف نداشته باشد مخصوصا بچه های این زمانه نمی توان آثار خوبی ارائه کند نویسنده باید دنیای کودک امروز را بشناسند با روانشناس کودک و جامع شناسی آشنایی داشته باشد و با زبان کودکان نیز آشنا باشد و تمامی این ها حداقل پیش نیاز های کسی است که می خواهد برای دنیای کودکان بنویسد.
کودکان امروز چه ژانری را بیشتر دوست دارند؟
یک وجه اصلی داستان کودک باید وجه سرگرم کنندگی باشد وقتی اسم ادبیات کودک بیاید همه فکر میکنند می توانیم در این کار و عرصه شعار بدهیم و نصیحت کنیم اما بچه ها نصیحت شنیدن را دوست ندارند؛ آنها بیشتر در کتاب دنبال بازی، نشاط و سرگرمی هستند و به همین دلیل وقتی شخصیت داستان در موقعیت های طنز گذاشته می شود بیشتر دوست دارند. نوجوانان از ژانر ترس بیشتر استقبال می کنند و در مقطعی هستند که داستان هایی که تم ملایم عاشقانه داشته باشد را دوست دارند. درکنار این داستان ها برای کودکان درونمایه فلسفی هم داریم این کتاب ها توسط والدین یا مربیانی که آگاه هستند و شناخت دارند خوانده می شود و پرسش هایی است که بچه ها می توانند فکر کنند و دنبال پاسخ آن باشند؛ ممکن است خود بچه ها گرایشی به این نوع کتاب ها نداشته باشند اما وجود آن ها ضروری است.
چه دلیلی باعث ماندگاری شعر های گذشته ادبیات کودک شده است؟
در یک دوره بچه ها صرفاً با چند مضمون درگیر بودند و شاعرها به آن ها می پرداختند، اما امروز مضامین زیاد شده است وشاید نوآوری در شعر برای بچه ها نیز صورت نگیرد، اما کودکان شنیدن شعرهایی که از نظر متن و روان شبیه به یکدیگر هستند را دوست ندارند و دیگر از یک نقش که در یک دوره جذابیت زیادی داشت، لذت نمیبرند.
چرا کودکان امروز به کتاب جذب نمی شوند؟
امروز به کتابخوانی توجه نمیشود و نه تنها خانواده بلکه آموزش و پرورش نیز به مسئله کتابخوانی توجه نمی کند چرا که آنقدر بچه ها را درگیر درس کرده اند که اگر یک کودک خودش هم بخواهد کتاب بخواند نمیتواند؛ فراموش کردیم که کتاب خواندن بخشی از آموزش است یعنی بچه ها آموزه های خود را از کتاب های درسی به دست نمیآورند و در کنار درس باید برای بچه ها قصه گویی شود و سیستم آموزشی باید به مطالعه توجه کند، کتابخانه ها در مدارس فعال و نویسنده ها در مدارس حضور داشته باشند تا با مخاطبانشان از نزدیک گفتگو کنند باید امر نوشتن انشا و نگارش درمدارس جدی گرفته شود.
گفت و گو از: رویا سادات مویدی_خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما