به گزارش خبرنگار ایمنا، مسائل و مشکلات شهرهای امروزی نسبت به گذشته بسیار پیچیدهتر شده است و رفع آنها خارج از توان مدیریتی یک سازمان است، برای مدیریت درست و رفع مسائل شهری باید سازمانهای مختلفی مسئولیت اداره شهر را بر عهده بگیرند البته هدف همه این نهادها اداره مطلوب شهر است تا شهرها نقشی متناسب برای تامین رفاه، آسایش و آرامش ساکنان خود ایفا کنند. این سازمانهای شهری همانند اجزای کوچکی در سیستم شهری است که در ظاهر همه یک هدف را دنبال میکنند، اما به دلیل نبود مدیریتی واحد هر کدام به سمت و سویی حرکت کرده و نظام منسجم شهر را دچار اخلال میکند.
این نهادهای متعدد و کوچک مقیاس عملکردی بخشی در مدیریت شهرها دارد، هر کدام از نهادهای شهری مسئولیت مشخصی برای تحقق هدف واحد سیستم شهر بر عهده دارد، اما وظایف خود را به صورت مستقل، یک جانبه و بر اساس منافع گروهی انجام میدهد.
نظام موجود در شهرهای کشور تحقق مدیریت واحد و دستیابی به هدف مشترک سیستم شهری یعنی فراهمآوردن رفاه و آرامش برای شهروندان را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد، برای آگاهی از اهمیت دستیابی به مدیریت واحد شهر و راههای ممکن نیل به این نوع از مدیریت شهری با "امیر حسین شبانی" دکترای شهرسازی و عضو هیئت علمی دانشکده شهرسازی و معماری دانشگاه آزاد نجفآباد به گفتگو نشستهایم که در ادامه میخوانید:
ضرورت تحقق مدیریت واحد شهر چیست؟
مدیریت واحد شهر مطالبهای طولانی مدت در تاریخ مدیریت شهری کشور است اما بسیاری از راهکارها برای تحقق آن به تعویق افتاده است در حالی که مدیریت واحد شهر میتواند به شهرها سامان دهد. به منظور مدیریت، برنامهریزی، نظارت و نهایتاً پاسخگویی نسبت به مسائل شهر، ایجاد یک ساختار و نهاد واحد ضرورت دارد زیرا چندگانگیهای مدیریتی موجب شده هماهنگی و همکاری میان سازمانهای مختلف پیچیدهتر شود و هزینههای این هماهنگی و انسجام بالاتر برود.
تجربهای که از مدیریت شهری غیرواحد در کشورداشتهایم نشان میدهد تاکنون شهرها عوارض و تبعات زیادی از مدیریتهای چندگانه متحمل شدهاند، یکی از نیازهای اساسی نظام مدیریتی شهرها مدیریت واحد است که محقق نشده است که امیدواریم در آیندهای نزدیک به جمعبندی مشخصی برای تحقق مدیریت واحد شهر برسیم.
البته ساختار سنتی مدیریت شهری تغییر نوع مدیریت شهر را با مشکل مواجه میکند و مانع از تغییر میشود بنابراین چنانچه خواستار شهرهایی مدیریت پذیر و ساختارهایی برنامهپذیر هستیم قاعدتاً باید تفکر واحدی بر شهرها حاکم باشد. به طور مثال تصمیم واحد یک مدیریت که همه امکانات مجموعه شهری را برای مکانیابی فضایی جدید در اختیار دارد و تصمیمگیر نهایی است، سادهتر از آن است که این تصمیمگیری به صورت بین بخشی انجام شود و مراجع مختلفی باتوجه به ملاحظات و منافع خود در مورد یک مکان یابی ساده تصمیم بگیرند.
ایجاد همرأیی و اجماع میان چند مدیر بسیار سخت است، اما ساختار واحد و یکپارچه مدیریتی، نظارت و روند اجرای طرحهای شهری را تسهیل میکند درحالی که نظام متمرکز از بالا به پایین در سیستمهای دولتی مدیریت واحد شهرها را تحت تاثیر قرار داده است و چنانچه بخواهیم مدیریتی چالاک، پاسخگو و در عین حال متمرکز بر روی همه مسائل شهر داشته باشیم باید به سمت مدیریت واحد شهری حرکت کنیم.
مولفههای درونی و بیرونی تاثیرگذار بر مدیریت واحد شهر چیست؟
مولفههای درونی تاثیر گذار بر روند مدیریت واحد شهر ساختار مدیریتی معمول و سنتی در شهرهاست، شهرداری، ادارات، ارگانهای دولتی و غیردولتی به صورت بخشی، نوعی از مدیریت را بر شهرها اعمال میکنند از طرفی سیستم متمرکز دولتی در کشور موجب شده تا عملکرد مراجع ملی و منطقهای نیز بر نحوه مدیریت شهرها تاثیرگذار باشد.
مراجع ملی و منطقهای به عنوان عوامل بیرونی بر روی سیستم شهری تأثیرگذار است، این دو دسته عوامل بیرونی و درونی دست به دست هم داده و موجب تمرکززدایی و چندگانگی در ساختار مدیریتی شهرها میشود، برای دستیابی به مدیریت واحد شهر باید تحولی بنیادین در ساختار شهرداریها ایجاد و شهرداری به عنوان یک دولت شهر مطرح شود.
این دولت شهر باید مسئولیت و تصمیمگیری در مورد همه ارکان کالبدی و غیرکالبدی یک شهر را بر عهده بگیرد، اما ساختار متمرکز و بالا به پایین سیستم مدیریت کشور به عنوان عاملی خارج از سیستم شهری، نوع تصمیمگیری در شهرها را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد.
تعریف ساختار جدید مدیریتی در سیستم درونی شهرها و در ساختارهای بالادستی موجب تحقق مدیریت کارآمد شهر میشود، توجه به عوامل بیرونی و درونی اثرگذار بر سیستم مدیریتی شهرها و تلاش برای تقویت یا تضعیف این عوامل موجب شده تا مدیریت واحد شهر محقق شود.
آیا تحقق مدیریت واحد شهر بدون پشتوانه قانونی امکانپذیر است؟
بدون وجود ساختار قانونی، پیادهسازی مدیریت واحد شهر سخت است، اما این بدان معنا نیست که دستیابی حدودی به وضعیت ایدهآل ممکن نیست، برای دستیابی به مدیریت واحد شهر در شرایط موجود باید همه مسئولان بر روی اولویتها و ایدهآلهای کانونی و مشخصی که در درون و بیرون سیستم شهر تعریف شده است، هم رأی و هم عقیده بوده و اتفاق نظر داشته باشند.
به عبارت دیگر اجزای مدیریت شهری باید همسو باشند و همگی بر روی چشم انداز مورد انتظار برای شهر اتفاق نظر داشته باشند و خود را برای تحقق این چشم انداز متعهد بدانند چنانچه چشم انداز ۲۰ تا ۳۰ ساله شهر اصفهان، مورد اتفاق و تعهد همه اجزای مدیریتی شهر باشد مسیر دستیابی به چشمانداز مورد انتظار بسیار راحتتر خواهد بود، اما در صورتی که چشم اندازی مشترک مدنظر اجزای مختلف سیستم شهری نباشد و هرکدام با پیش فرضی مجزا به سمتی پیش برود، همسو شدن اجزای مختلف شهری یا همان نهادهای مسئول شهر دشوار است.
شهروندان چه نقشی در مدیریت واحد شهر دارند؟
مشارکت اجتماعی از مهمترین نقشهایی است که شهروندان میتوانند در فرآیند مدیریت واحد شهر داشته باشند، مشارکت فعال اجتماعی جزو مراحل اولیه شکلگیری مدیریت واحد در شهرهاست که در قالب سازمانهای مردم نهاد امکانپذیر است. به طور مثال چنانچه شهروندان در فرآیند انتخابات شورای شهر به گروهی رأی بدهند که علاوه بر اعتقاد واقعی به مدیریت واحد شهری برنامه مشخصی نیز برای تحقق آن دارد، احتمال تحقق مدیریت واحد شهر امکانپذیرتر است. این عمدهترین نقشی است که شهروندان میتوانند برای پیادهسازی مدیریت واحد شهر داشته باشند زیرا اثرگذاری مستقیم شهروندان بر زیرساختهای مدیریتی و شکلگیری مدیریت واحد شهر، ممکن نیست.
چگونه میتوان به مدیریت واحد شهری رسید؟
مهمترین عامل در شکلگیری مدیریت واحد شهر تغییر نگرشها نسبت به شهر و انسان است به عبارت دیگر چنانچه به شهری انسانمدار اعتقاد داشته باشیم که باید در خدمت مردم باشد، قطعاً مدیریت واحد شهری محقق میشود. بر مبنای این دیدگاه و نگرش همه امکانات یک شهر باید برای رفع مشکلات انسان به معنای عام و حل مسائل گروهها، اقلیتها و اکثریتهای مختلف به صورت خاص باشد. این تغییر نگرش گامی اساسی در راستای تحقق مدیریت واحد شهر است، اما تا زمانیکه این تغییر نگرش نسبت به شهر انسانمدار وجود نداشته باشد قاعدتاً مدیریت واحد و دستیابی به اهداف آن به تعویق افتاده و ممکن نیست.
نظر شما