به گزارش خبرنگار ایمنا، جهانی شدن باعث ایجاد تغییر و تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زیادی در بیشتر نقاط جهان شده و هر چند هنوز درباره تعریف دقیق و تعیین معیارهای شهر جهانی اتفاق نظری به دست نیامده، اما شهرها در این زمینه، بیشترین تاثیرپذیری را داشتهاند.
به گفته استادیار دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید بهشتی «هماکنون دو الگو از روند جهانیشدن شهرها موجود است؛ نخست آن دسته از شهرهای جهانی که عموما در کشورهای درحالتوسعه، بهویژه در حوزه آسیای جنوب شرقی و آمریکای لاتین وجود دارد و الگوی دیگر مربوط به شهرهایی میشود که با برنامهریزی، نظارت و کنترل مسلط سازمان اجتماعی جامعه در مسیر رشد و توسعه گام برمیدارند؛ چنین الگوهایی در عین حفظ کیفیت زندگی، ویژگیهای شهری انسانمحور و پایدار را حفظ کرده و با سیستم جهانی پیوند برقرار کردهاند، بنابراین نیاز به برنامههایی ویژه است تا شهر را به سمت انسانمحوری سوق داده و با برندهای جهانی متصل کرد«.
در همین ارتباط، گفتوگویی با «مرتضی قورچی» استادیار دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید بهشتی و مشاور مرکز مطالعات و برنامهریزی شهری تهران، انجام دادهایم که نقطه نظرات وی را در ادامه میخوانید:
استفاده از واژگان درست و مبتنی بر دانش شهرسازی و مدیریت شهری برای معرفی شهرها، چه اهمیتی دارد؟
هریک از واژههای استفاده شده برای معرفی شهرها، از تعاریف مخصوص به خود برخوردار است. هرچند که تعاریف و عناوین موجود نیز مورد مناقشه اندیشمندان است و به این صورت نیست که اجماعی مطلق برای تعاریف موجود وجود داشته باشد.
بهطور کلی این تعاریف در محافل آکادمیک استفاده میشود تا وضعیت و تصویری از یک شهر را ارائه کنند. در تعاریف مختلف «متروپلیس»، «مگاسیتی» و «وردسیتی» نام برده شده که تمام این عبارات برای وضعیتهای خاصی در ادبیات علمی مباحث مطالعات شهری به کار گرفته میشود، اما دقت نداشتن در این واژهها و بهکار نبردن آنها در جای درست، تصویر غلطی از شهر ایجاد خواهد کرد.
چه شهری را میتوان مدرن نامید؟ آیا نوع بافت و ساختار شهر باعث مدرنشدن آن میشود یا این عنوان به زیرساختهای ارتباطی شهر و دیگر مسائل باز میگردد؟
از این واژه نیز تعابیر مختلفی صادر شده و در ادبیات علمی در حوزههای مختلفی به کار برده میشود. اگر مفهوم مدرن و مدرنیته را به صورت مفهومی خطی برداشت کنید، تصوری که در ذهن ایجاد میشود حرکت به سمتوسوی داشتن شهری لوکس است؛ درحالیکه اگر مدیریت شهر بهگونهای باشد که سمتوسوی زیست پایدار داشته باشد، یک شهر مدرن خواهد بود.
هرچند که شاید در چنین برداشتی از شهر، تصویر لوکسی دیده نشود و تفکر عامیانه چنین شهری را مدرن نداند؛ اما در ادبیات و دانش مطالعات شهری، شهری که بتواند کیفیت زیستی پایدار و مبتنی بر رفع نیازها را برای انسانها ایجاد کند و حیات زیستی آنها را در راستای صدمهنزدن به محیط زیست تأمین کند، در مناسبات اجتماعی و اقتصادی جدید، «شهری مدرن» خواهد بود.
زیست پایدار شهری به چه معنا است؟
تصور من از زیست پایدار شهری به نوع خاصی از شهرها بازمیگردد که در ادبیات شهری به شهرهای «انسانمحور» مشهور است. این نوع شهرها چارچوبها، ابعاد و نیازهای زندگی انسان را بهگونهای تأمین میکند که انسانها علاوه بر آنکه از کیفیت زیستی مناسبی برخوردار شوند، شهر را نیز به لحاظ مناسبات اقتصادی درگیر کالاییشدن نکنند.
زمانی که شهر کالایی شده و فضا از سیستمهای کنترل سازمان اجتماعی رها میشود، هرچند ممکن است دارای جلوههایی لوکس و ظاهری باشد؛ اما کیفیت زندگی و حیات زیست شهری در آن جامعه صدمه خواهد دید. درحالحاضر شهرهایی که در ردیف شهرهای پایدار در ردهبندیهای جهانی رتبههای یک تا ۱۰ را در اختیار دارند، شهرهایی از حوزه اسکاندیناوی است.
در این شهرها «سازمان اجتماعی» فضاهای شهری را از کالاییشدن باز میدارد تا شهر در چرخه دوم انباشت سرمایه درگیر نشود. مسئلهای که از وارد آمدن آسیب به زیست انسانها جلوگیری به عمل میآورد. در واقع سازمان اجتماعی با نظارت ویژهای که بر فعالیتهای داخل شهر اعمال میدارد شهر را به سمت انسانمحوری هدایت میکند.
در جهانشهرها طبقهای مسلط بر سرمایه است که خدمات شهری را در بخشی متمرکز کرده و به توزیع آن میپردازد. آیا این مسئله در تناقض با مفهوم زیست پایدار شهری که یکی از شاخصههای آن توزیع یکسان خدمات و سرمایه است، نیست؟
اگر فضای شهر رها از سازمان اجتماعی باشد، به طور حتم چنین خواهد بود؛ نکتهای که در اینجا باید به آن توجه داشت، این است که در چنین جامعهای زمانی که با فضاهای جهانی پیوند برقرار میشود، درهمریختگی و آشفتگی اجتماعی فزاینده خواهد شد.
موضوعی که درحالحاضر گریبانگیر کشورهای درحالتوسعه و بهویژه جهانسومی است. هماکنون دو الگو از روند جهانیشدن شهرها موجود است؛ نخست آن دسته از شهرهای جهانی که عموما در کشورهای در حال توسعه بهویژه در حوزه آسیای جنوب شرقی و آمریکای لاتین وجود دارند.
الگوی دیگر مربوط به شهرهایی میشود که با برنامهریزی، نظارت و کنترل مسلط سازمان اجتماعی جامعه در مسیر رشد و توسعه گام برمیدارند به عنوان مثال شهرهایی مانند «بوئنوسآیرس»، «سائوپائولو»، «هانوی» و شهرهایی که بسیار سریع به سمت جهانیشدن پیش رفتند، کیفیت زیستی در آنها افت کرده است و همانطور که شاهدیم تبدیل به فضاهایی شدهاند که بیماریهای مختلفی در آنها شایع است.
درهمریختگی و آشفتگی از ویژگیهای بارز این شهرها است که به تشدید تضاد طبقاتی و دوقطبیشدن مردم انجامیده.در شرایطی که پهنهای از شهر با فرایندهای جهانی لینک شده، بخش دیگری از آن طرد و در حاشیه قرار گرفته است.
این در حالی است که اگر به شهرهای حوزه اسکاندیناوی یا کشورهای توسعهیافتهای همچون آلمان بنگرید، شهر هم به فرایندهای جهانی متصل است و بخشی از تولید جهانی را در اختیار دارد و هم آنکه نابهنجاریهای شدید کشورهای درحالتوسعه و دوقطبیشدن را ندارد.
چنین الگوهایی در عین حفظ کیفیت زندگی، ویژگیهای شهری انسانمحور و پایدار را حفظ کرده و با سیستم جهانی پیوند برقرار کردهاند. بنابراین نیاز به برنامههایی ویژه است تا شهر را به سمت انسانمحوری سوق داده و با برندهای جهانی متصل کرد.
در ایران از کدام یک از الگوها استفاده میشود؟
اتاق فکرهای مختلفی برای مدیریت فضاهای شهری تشکیل شده و بحثهای بسیاری میان مدیران و کارشناسان صورت گرفته است به عنوان مثال در مرکز مطالعات و برنامهریزی شهری و در فضای پژوهشی دانشگاهی آنچه به عنوان گفتمان مسلط در ایران مطرح شده، نگاهی به سمتوسوی استفاده از تجارب جهانی در مدیریت شهری است.
این تجارب جهانی تاکنون بیشتر بر شهرهای حوزه آمریکای شمالی متمرکز بوده که باعث شده از تجارب سایر کشورها و شاخصهای جهانی غفلت کنیم. متأسفانه به دلیل تسلط گفتمان «نئولیبرالیسم»، سطح کلان این گفتمان در حوزه شهری نیز غالب شده است.
به همین خاطر فضاها به سمت افزایش خصوصیسازی حرکت کرده و در نتیجه به نوعی فضاهای عمومی و «حق به شهر» دچار آسیب شده است.
بحث مدیریت یکپارچه شهری مدتهاست مطرح است؛ لایحهای که هنوز به تصویب مجلس نرسیده، تحلیل شما از مزایای این طرح چیست؟
مدیریت یکپارچه گفتمان علمی و آکادمیک روز است که چه در حوزه سیاست و چه در حوزه اندیشمندان، تأکید بسیاری بر این مطلب میشود. جهان به ما نشان داده که مدیریت شهری باید به سمت مدیریت یکپارچه حرکت کند و این اختیارات از سمت دولت به حوزه محلی واگذار شود.
از طرفی شاید این موضوع که دغدغه دولت چیست و فضاهای شهری پس از اجرای چنین طرحی چگونه اداره خواهند شد، موجب شده تا دولتمردان نسبت به تصویب و اجراییشدن آن دچار تردید شوند.
در مجموع از نقطهنظر کارشناسی و تخصصی، هرچه سریعتر باید واگذاری این اختیارات به حوزه محلی صورت بگیرد، هرچند که باید به این نکته هم توجه داشت که اگر چنین طرحی بخواهد در خلأ وجود نهادهای مدنی و دموکراتیک پرقدرت اجرایی شود، ممکن است با شرایطی بهمراتب پیچیدهتر و آشفتهتر مواجه شویم.
اگر اختیارات بهطور کامل به نهادهای شهری واگذار شود، مادامی که نهادهای مدنی و در واقع سازمان اجتماعی منسجمی وجود نداشته باشد، یا در صورت وجود، ضعیف باشد فضاهای شهری مورد تاختوتاز قرار خواهد گرفت؛ چراکه اساسا کنترل و نظارتی بر نهادهای مدیریت شهری وجود ندارد.
شاید یکی از دغدغههای دولت، دیدن همین مسئله بوده باشد، البته باید فضاهای محلی و ملی در این زمینه و در ارتباط با معاوضه سریع این اختیارات هرچه بیشتر با یکدیگر همکاری کنند.
ریشههای معضل «حاشیهنشینی» را چگونه میتوان در چارچوبی که در آن به بحث پرداختیم، مورد تحلیل و بررسی قرار داد؟
این بحث بسیار پیچیده است. سرازیرشدن انسانها به شهرها برای رسیدن به وضعیتی اندک مطلوبتر از شرایط زیستی پیشینیان و استفاده از مزایای سرمایه در قالب مشاغل خدماتی سطح پایین و اسکان در حاشیه شهرها، پیچیدگیهای فراوانی دارد.
نکتهای که در این ارتباط باید به آن توجه داشت، این است که پیش از آنکه بخشی از مردم در قسمتی از کالبد شهری حاشیهنشین شوند، این سازمان اجتماعی است که آنها را حاشیهنشین کرده است، به روایتی دیگر باید گفت حاشیهنشینی ریشه در سازمان اجتماعی دارد.
متأسفانه در برنامههایی که برای اداره شهرهای در نظر گرفته شده، تلاشی جدی صورت نگرفته تا در سازمان اجتماعی طردشدگی وجود نداشته باشد.
این سازمان فضایی، انعکاس همان سازمان اجتماعی است که به صورت حاشیهنشینی در شهرها خود را نشان میدهد. زمانی که در سازمان اجتماعی نابرابری به امری معمول بدل شود در سازمان فضایی و کالبدی شهری نیز باید انتظار ظهور و بروز آن را کشید.
نخستین و مهمترین راهکار رفع این معضل، توجه به زیرساختهای اقتصادی کشور است، باید اقتصاد را از وضعیت موجود متحول کرد و در برابر گفتمان اقتصادی قالب که سمتوسوی خصوصیسازی و به گفته برخی خاصیت خصولتی دارد، ایستادگی کرد.
گفت و گو از: راضیه کشاورز، خبرنگار ایمنا
نظر شما