به گزارش خبرنگار ایمنا، ژان باتیست تاورنیه، جهانگرد و بازرگان معروف فرانسوی، در عصر صفوی بارها به ایران و مشرقزمین سفر کرد. سفرنامه او در شرح رخدادهای دربار صفوی اهمیت بسیار دارد. وی در سال ١٦٠٥ میلادی برابر با ٩٨٣ خورشیدی در پاریس زاده شد.
آشنایی پدرش با علوم جغرافیایی و گفتوگوی هر روزه از جغرافیا در خانوادهاش، در جوانی به انگیزهای برای سفر در سراسر جهان شد، چنان که خود مینویسد «اگر اولین تعلیم، دومین تولد باشد من با میل سفر کردن پا به جهان گذاشتهام. شهرتی که پدرم در مباحث جغرافیا داشت و گفتوگوهایی که بیشتر دانشمندان در حضور من با پدرم میکردند و من با علاقه گوش میدادم میل سفر را در من بیدار کرد.»
تاورنیه یکی از بزرگترین سیاحان فرانسوی قرن هفدهم میلادی است و بین سالهای (۱۶۶۸-۱۶۶۳ م) ۶ بار به مشرقزمین سفر کرده و ۹ بار به ایران آمده است. این سفرها در زمان سلطنت شاه صفی، شاه عباس دوم و شاه سلیمان صورت گرفته است.
تاورنیه در شرح مسافرتهای خود به مشرقزمین چند سفرنامه نگاشته است. همه این سفرنامهها از آگاهیهایی گرانبها درباره تاریخ و فرهنگ ملتهای شرقی سرشارند که در کتابهای دیگر نمیتوان یافت. تاورنیه به همه رخدادهای روزمره که پیرامون خود دیده توجه و علاقه نشان داده است؛ به لطف همین اشتغال ذهنی، مطالبی بسیار درباره شهرها، ساختمانها، صنعت ابریشم ایران و حتی شیوه خوراک مردم در سفرنامهاش آمده است.
وی البته هنگام اقامت در اصفهان به پیاپی در دربار شاه رفتوآمد داشته، زیرا دربار بهترین مشتری جواهرات او بوده و شاه نیز به او محبت میکرد و او را «آقا طاورنیه» مینامیده است. این جهانگرد پرآوازه فرانسوی در سفرهایش به شهرهای گوناگون ایران با بسیاری اشخاص سرشناس روبهرو میشود؛ آگاهیهایی که درباره آنها به دست میدهد، از نظر تاریخی بسیار ارزشمند است. او پس از اقامت در اصفهان، به شیراز رفته است.
تاورنیه، شیراز را شهری حاصلخیز و زیبا میداند. بخشی بزرگ از سفرنامه او اما درباره شهر اصفهان، پایتخت حکومت صفویه است که البته تکههایی بزرگ از آن را به محله جلفا، یکی از مناطق زیبای شهر، اختصاص داده است. تاورنیه با این که اصفهان و جلفا را با پاریس بسیار مقایسه میکند و همواره تاکید دارد پاریس شهری زیبا و متفاوت در جهان است، پل اللهوردیخان را تحسین کرده، آن را خیرهکننده میداند «این پل در حقیقت اثری بسیار بدیع و زیباست و بهتر بگویم تنها اثر زیبای ایران است، اما استحکام بنای آن هرگز به پای پل پُننُف پاریس نمیرسد.»
وی در سفرنامه خود در مورد خصوصیات مردم اصفهان این گونه داوری کرده است: «در دفاتر ایران ثبت شده که سابقاً اصفهان عبارت از دو قریه متصل به یکدیگر بود که یکی متعلق به حیدر بود دیگری به نعمتاللّه نامی تعلق داشته است و هنوز اصفهان به دو محله منقسم است که یکی را حیدری و دیگری را نعمتی مینامند. اغلب اهالی شهر به دو دسته شدهاند و با یکدیگر میجنگند، برای اینکه هرکدام میخواهند محله خود را برتر و عالیتر نشان دهند.»
نظر شما