به گزارش خبرنگار ایمنا، از تعریف و تفسیر سازمان جهانی بهداشت در زمینه بهداشت روانی این گونه برداشت میشود که بهداشت روانی، هرگونه توانایی برای ایفای نقشهای اجتماعی، روانی و جسمی قلمداد میشود. این سازمان معتقد است که بهداشت روانی فقط نبود وجود بیماری و یا عقب ماندگی نیست، بنابراین کسی که احساس ناراحتی نکند از نظر روانی سالم محسوب میشود.
بهداشت روان همان سلامت فکر و قدرت سازگاری فرد با محیط و اطرافیان است. همچنان که از جسم خود مراقبت میکنیم باید روح خود را نیز مقاومتر کنیم تا زندگی بهتری داشته باشیم. این آموزشها به خصوص برای سلامت روان کودکان و نسلهای آینده یک جامعه بسیار حیاتی و حتی ضامن بقا خواهد بود. به روایتی چگونگی عملکرد رفتاری ما در سلامت روابط اجتماعی بسیار قابل اهمیت است و به روایتی دیگر در زندگی «چگونه بودن» خیلی مهمتر از «بودن یا نبودن» است.
وقتی به دنبال راهکار موفقیت باشیم به یاد مهارتهایی برای زندگی سالم و آرام خواهیم افتاد. مهارتهای زندگی عبارتند از مجموعهای از توانائیها که زمینه سازگاری و رفتار مثبت و مفید را فراهم میآورند، این توانائیها فرد را قادر میسازد که مسئولیت نقش اجتماعی خود را بپذیرد و بدون لطمه زدن به خود و دیگران با خواستها، انتظارات و مشکلات روزانه به ویژه در روابط بین فردی به شکل مؤثری روبهرو شود.
انسان و به خصوص کودکان که خاصیت تأثیرپذیری بیشتر دارند در تعاملات حیاتی خود با محیط اجتماعی واجد صفاتی خاص میشوند. مهمترین تأثیراتی که محیط زندگی بر رفتار به جای میگذارد از طریق احساسات و عواطف است و همین موارد نگرش آدمی را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
این تأثیرات تغییراتی اساسی را رقم خواهد زد و در نهایت انسان هنگام درگیر شدن با این تعاملات، تجربیاتی را کسب میکند که پس از تکرار و تمرین این رفتارها به مهارتهایی مرتبط با آن دست خواهد یافت. پژوهشگران معتقدند تعدادی از مهارتهای کسب شده سبب فعالیتهای مربوط به ارتقای بهداشت روان خواهد شد.. مهارتها را میتوان در سه معنی یا شیوه زیستن تقسیم کرد:
مهارتهای مربوط به امرار معاش که افراد را با افزایش سطح دانش و معلومات خود برای کسب حرفه در جامعه آماده میسازد. زیرا داشتن شغل مناسب در تأمین سلامت روان اجتماعی آنان تأثیر مثبت میگذارد.
مهارتهای مراقبت از خود که این مهارتها مواردی مانند مصرف غذای سالم، ورزش، درست مسواک زدن و سلامت را شامل میشود. در کل روان و سلامت اجتماعی بر پایه سلامت جسمی استوار است (عقل سالم در بدن سالم).
مهارتهایی که برای پرداختن به موقعیتهای پرخطر زندگی آموزش داده میشود. از جمله مهارتهایی مانند توانایی نه گفتن در مقابل پافشاری یک جمع برای استفاده از مواد مخدر، توانایی مقابله با افسردگی در موقعیتهای دشوار زندگی، کنترل خشم و عصبانیت و... در واقع مهمترین بخش از آموزش مهارت زندگی به این قسمت برمیگردد .
پس مهارت زندگی مهارتهایی است که برای افزایش تواناییهای روانی و اجتماعی افراد آموزش داده میشود تا فرد بتواند به طور مؤثر با کشمکشهای زندگی روبهرو شود. هدف از آموزش مهارتهای زندگی، افزایش تواناییهای روانی – اجتماعی و در نهایت پیشگیری از ایجاد رفتارهای آسیب زننده به بهداشت و سلامت جامعه و ارتقای سطح سلامت روان افراد است.
برای تأثیر مثبت مهارتها در زندگی، شخصی که از مهارت زندگی در مراوده و ارتباط با دیگران کمک میگیرد به احراز موفقیتهایی از جمله این موارد نائل خواهد شد: قدرت تحمل نسبت به نظرات مختلف و احساس امنیت نسبت به گفتار دیگران، انجام به موقع کار با توجه به شرایط زمان و مکان، برنامه ریزی و کوشش در امور مفید و دوری از هر کار بی فایده، راز داری و کنترل گفتار، برداشت واقع بینانه از جهان و عبرت آموزی از وقایع تاریخ گذشته و استفاده از ظرفیتها و کنشهایی که هوش قدرت تسلط بر آن را دارد.
همچنین مهارتهای زندگی اثر مناسبی در جهت کاهش آسیبهای فردی و اجتماعی خواهد داشت و با ایجاد نگرشهای اصولی و علمی در انتخاب بهترین شیوه در انجام بهینه هر فعالیت نقش مؤثر خود را اثبات خواهد کرد..
راههای تقویت بهداشت روانی فرزندان نیز با راهکارهایی چون پرورش ابعاد روحی، معنوی و مذهبی شخصیت خود و فرزندانمان قابل دست یابی است و به سلامت روانی بیشتر فرزندان و نسل آینده جامعه منجر خواهد شد. پس اگر با ناراحتیهای روانی کودکان، نوجوانان و جوانان روبرو شدیم میتوان با حوصله و متانت آن را رفع و از تصمیم عجولانه پرهیز کرد.
میتوان با احترام به دیگران به بهداشت روانی خود و دیگران کمک کنیم.باید به احساسات کودکان و جوانان توجه کرد و ویژگیهای آنها را بشناسیم. فرصتهای مناسب برای بروز احساسات و شخصیت کودکان را ایجاد کنیم.
زمینههای اعتماد را فراهم و محیط زندگی را در حد توان برای کودکان جذاب و پرنشاط کنیم و لازم به ذکر است که به دست آوردن بهداشت روانی منوط به روبهرو شدن با واقعیت، سازگار شدن با تغییرات، ظرفیت داشتن برای مقابله با اضطراب، کم توقع بودن، احترام قائل شدن به دیگران و... است. پس باید بکوشیم این شرایط در خانواده فراهم شود.
در مجموع یادگیری موفقیتآمیز مهارتهای زندگی احساس یادگیرنده را در مورد خود و دیگران تحت تأثیر قرار میدهد. علاوه بر آن با تغییراتی که کسب این مهارت در افراد به وجود میآورد برداشت و نگرش دیگران را هم تحت تأثیر قرار میدهد. یادگیری مهارتهای زندگی در دوران کودکی و نوجوانی اثرات نسبتاً پایداری بر ساخت شخصیت آنان خواهد داشت، رفتارهای تحصیلی آنان را مؤثر، آینده نگری آنان را مثبت و انگیزه کاری آنان را مضاعف خواهد کرد.
پس بیشک مهارتهای زندگی یکی از عوامل گسترش بهداشت روانی است و ظرفیتها و کنشهای هوش را ارتقا میبخشد. رفتارهای خشونت آمیز و مخرب فرد جلوگیری میکند، آسیبهای فردی و اجتماعی را از بین خواهد برد، ارتباطات اجتماعی انسان را گسترش خواهد داد، قدرت تفکر خلاق و انتقادی را در افراد به وجود خواهد آورد، زمینه ساز ابراز وجود و کسب خودشناسی خواهد بود و در نهایت آینده جامعه را در مسیر راهی برای پیشرفت جوانان و ملتی پیشرفته، پرافتخار و آبرومند فراهم خواهد آورد.
یادداشت از: امیر شریعتی، کارشناس علوم تربیتی
نظر شما