مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی در گفت و گو با خبرنگار ایمنا، پیرامون اقدام ایران در کاستن عمل به تعهدات در چارچوب برجام و واکنش کشورهای اروپایی اظهار کرد: اساسا برجام یک قراداد بین المللی است که ایران در آن رعایت مواردی را متعهد شده است که این موارد نه تنها برای ایران در سطح جهانی امتیاز تلقی می شود در درون کشور نیز باعث ایجاد فرصت سازنده است. علیرغم این دستاوردها عده ای با عنوان دلواپسان برجام را زیر سئوال بردند و به جای اینکه به آن نگاه ملی کنند نگاه سیاسی به آن داشتند، در صورتی که در عمل برجام یک سند ملی است و از جایگاه حاکمیت و حکومت پذیرفته شده است.
وی افزود: امتیازات ایران در برجام به گونه ای بود که موجب شد تیم دونالد ترامپ آن را بدترین توافق ایالات متحده آمریکا بخواند و از آن خارج شود و لذا آنچه که پیرامون برجام در ایران گذشت، ظلمی بود که آگاهانه یا نا آگاهانه از سوی بسیاری افراد در حق یک توافقنامه امتیازآور شد، از طرف دیگر خروج ایران از برجام برای ما هزینه های بیشتری نسبت به باقی ماندن در آن دارد، زیرا این خروج باعث می شود زمینه های همگرایی بین المللی علیه ایران فراهم شود.
مطهرنیا تأکید کرد: واکنش اروپا به اولتیماتوم ۶۰ روزه ایران بسیار صریح و توام با مخالفت بود؛ بنابراین باید به این نکته اهمیت داد که خروج از برجام به هیچ عنوان به مصلحت سیاسی ایران نیست، اما استراتژی دولت ترامپ به گونه ای است که او از برجام خارج شد، فشارهای اقتصادی را بر ایران افزایش بخشید، اما ایران نمی تواند از برجام خارج شود، ایران باید برای خروج از برجام آمادگی لازم برای ورود به یک منازعه با آمریکا و متحدانش را داشته باشد.
این نظریه پرداز مسائل سیاسی تصریح کرد: ایران چه به صورت آنی و چه به صورت تدریجی اگر از برجام خارج شود، تبعات و پیامدهای منفی دارد، زیرا هم اکنون اروپا پاسخ محکمی به خروج ایران از این دو بند برجام داده است. این دو بند که آمریکا در گذشته از آن خارج و آن را محدود ساخته بود، بهانه ای به دست برخی کشورها و تیم تاکتیکی ترامپ داده که اتحادیه اروپا را به نوعی با خود همراه سازد و احتمال می رود ایران در ۶۰ روز آینده از چندین پارامتر موجود در برجام نیز خارج شود، به گونه ای که تنها پوسته برجام را حفظ و متحوای برجام را نادیده بگیرد.
مطهرنیا گفت: بنابراین نمی توان گمان کرد که ایران با خروج کامل از برجام می تواند فضا را مساعد کند، زیرا آمریکا خواهان اجرایی شدن ۱۲ شرط خود از سوی ایران است، بنابراین اگر بخواهیم مانند دهه های گذشته به شیوه های قبلی زمینه مدیریت بحران را فراهم کنیم، کاری از پیش نخواهیم برد زیرا آمریکایی ها متوجه شده اند که ایران در فکر خرید زمان است، بنابراین بیش تر تلاش می کنند که فشار ها را بر ضد ایران افزایش دهند، همانگونه که صنعت فولاد ایران به فوریت تحریم شد و در گام های بعدی ممکن است صنایع پتروشیمی و نهاد هایی مانند صداوسیما یک به یک در لیست تحریم قرار گیرند.
وی ابراز عقیده کرد: آنچه که تحت عنوان جنگ روانی در ایران تلقی می شود، مقدمه و پیش در آمدی بر عملیات میدانی است و هنگامی که جنگ روانی شروع می شود یعنی اینکه امکان وقوع جنگ به احتمال وقوع جنگ تبدیل می شود و کوچکترین حرکتی از طرفین می تواند زمینه های بروز جنگ را ایجاد کند، جنگ روانی خیلی وقت است توسط آمریکا آغاز شده است.
این استاد آیندهپژوه در رابطه با احتمال بستن تنگه هرمز توسط ایران افزود: آمریکا برای این احتمال نیز پیشنگریهای خاصی تدارک دیده است. خرید دو بندر در مدیترانه توسط عربستان و جایگزینی انتقال نفت برای ایالات متحده آمریکا در جهت صدور نفت صورت پذیرفته است. بستن تنگه هرمز پیش از سال ۲۰۱۰ ممکن بود منافع آمریکا و متحدانش را به خطر اندازد، اما آمریکا از سال ۲۰۱۰ به بعد می تواند از بازارهای نفتی، غیر از خاورمیانه نفت مورد نیاز خود را تامین کند این سئوال پیش می آید که چرا آمریکایی ها روی بستن تنگه هرمز بسیار حساسیت نشان می دهند؟ به دلیل آنکه دنبال فضایی هستند که بتوانند توسط آن ایران را بیشتر مورد فشار قرار دهند.
نظر شما