تو به اصفهان بازخواهی گشت

آنگاه که ارتش نازی شباهنگام خیابان‌ها و خانه‌هایشان را در نوردید و به سان طوفانی سهمگین، در یک چشم برهم زدن خانه‌ها و کاشانه‌ها را خراب کرد و بر شیپور جنگ جهانی دوم دمید، هیچگاه فکر نمی‌کردند که در مشرق زمین و "نصف جهان" پناهگاهی برای آن‌ها وجود داشته باشد.

به گزارش خبرنگار ایمنا،‌ در میان هیاهوی شهر  که جهانیان به جان هم افتاده‌اند و دیگر هیچ نقطه‌ای از اروپا امن نیست، در حالی ارتش هیتلر در سودای فتح جهان به سرزمین سیبری حمله‌ور و دنیا برای بسیاری از مردم به نقطه‌ای تاریک تبدیل شده، بارقه‌ نور در محله جلفا اصفهان برای کودکان لهستانی روشن است. صدای پای حدود دو هزار و ۵۰۰ کودک که آوارگان جنگ هستند در نصف جهان به گوش می‌رسد، اصفهان میزبان کودکانی است که خود از "نصف جهان" مغرب زمین می‌آیند.

اگرچه این کودکان لهستانی سه سال بیشتر در اصفهان نماندند و به کشور خود بازگشتند، اما داستان لهستانی‌ها و اصفهانی‌ها ادامه دار است. این داستان از ۱۳۲۰ با کوچ اجباری آن‌ها از شمال و جنوب کشور آغاز شد. حدود ۸۰ سال بعد، این کوچ و اسکان لهستانی‌ها در اصفهان فرصت بی‌نظیری را در اختیار گردشگری شهر قرار داده تا گردشگران لهستانی را جذب کند.

"گردشگری نوستالژیک" از بازارهای جدید گردشگری است که هدف در آن زنده کردن یاد و خاطره‌ و همچنین پر رنگ کردن حس نوستالژی انسان‌ها است. حضور و زندگی سه ساله کودکان لهستانی در کوچه پس کوچه‌های اصفهان ظرفیت بسیار خوبی را در اختیار اصفهان در شاخه گردشگری نوستالژی قرار داده؛ به همین دلیل دانشگاه هنر اصفهان با برگزاری نشستی تحت عنوان "گردشگری نوستالژی، رد پای کودکان لهستانی در اصفهان" سعی در بررسی این ظرفیت داشته است.

علیرضا دولتشاهی، پژوهشگر، نویسنده و لهستان شناس در این نشست با اشاره به کلمه "نوستالژی" می‌گوید: این کلمه مفهوم و مرز مشخصی ندارد و نخستین بار سال ۱۶۶۸ پدیدار شد. "گردشگری نوستالژی" بخشی تخصصی از گردشگری است که گریزی به تاریخ می‌زند، این مدل از گردشگری پیگیری و جستجوی رد و نشانی از گذشتگانی است که امروز دیگر در خانه نیستند و یا گسترده‌ای که دیگر خانه نیست؛ در واقع در این مدل از گردشگری پیگیر یک سفر قدیسی هستیم.

نویسنده کتاب "لهستانیان و ایران" حضور لهستانی‌ها در اصفهان را از دوران صفوی می‌داند و اظهار می‌کند: در ایران وقتی صحبت از لهستان می‌شود همه به یاد جنگ جهانی دوم و پناهندگی آن چند هزار کودک لهستانی به ایران می‌افتند؛ اما لهستانی‌ها و ایرانی‌ها از زمان صفوی روابط دیپلماتیک داشته‌اند و از آن زمان اقلیتی لهستانی در اصفهان زندگی می‌کردند.

وی با بیان این نکته که "در دوره قاجار نیز لهستانی‌ها و ایرانی‌ها مراودات زیادی داشته‌اند" تاکید می‌کند: برای جستجوی ردپای لهستانی‌ها در اصفهانِ زمان قاجار می‌توان به فردی به نام گروتفسکی اشاره کرد، این فرد در چهارگوشه دنیا می‌جنگد و سپس در ارتش فتح‌علی شاه و در دفاع از تمامیت ارضی ایران کشته می‌شود. او در سال ۱۸۳۹ در گورستان ارامنه اصفهان دفن شد.

کراکوف الگوی مقابل اصفهان در لهستان

شهردار اصفهان حدود یکسال پیش برای شرکت در دوازدهمین اجلاس شبکه شهرهای خلاق یونسکو سفری به شهر کراکوف لهستان داشت. در همان زمان پیشنهادهایی مبنی بر خواهرخواندگی این دو شهر مطرح شد ضمن اینکه نوروزی و شهردار کراکوف نیز در جلسهای بر عقد این قرارداد تاکید کردند. سپس در آذر ماه و در جریان رویدادهای روز اصفهان شهردار اصفهان و کاردار لهستان نیز در نشست دو جانبه‌ای بار دیگر پیشنهاد عقد قرارداد خواهرخواندگی مطرح و بر آن تاکید دوباره کردند.

دولتشاهی درباره بحث خواهرخواندگی بین شهر کراکوف لهستان و اصفهان تصریح می‌کند: پیشنهاد خواهرخواندگی بین شهر اصفهان و کراکوف حدود یکسالی است که مطرح شده و حتی شهردار اصفهان نیز سفری به این شهر داشت. کراکوف دقیقاً الگوی مقابل اصفهان در تاریخ لهستان است، این شهر مانند اصفهان، پایتخت پیشین لهستان بوده و مانند اصفهان اقلیتی ارمنی در محله‌ای ارمنی نشین در آن حضور دارند؛ این محله نقطه پیوند دو شهر است.

این پژوهشگر و لهستان شناس با بیان اینکه "در ادبیات لهستان از اصفهان به عنوان شهر کودکان لهستانی یاد می‌شود" ادامه می‌دهد: باید طرحی جامع و کلی برای گردش لهستانی‌ها در ایران پیشنهاد داد. کودکان لهستانی در قالب چند گروه و با گذر از شهرهایی همچون مشهد، انزلی، تهران، قزوین، اهواز، خرمشهر و حتی زاهدان به اصفهان رسیدند و می‌توان با اتصال این شهرها به یکدیگر برای لهستانی‌ها مسیر گردشگری تعریف کرد. همچنین سه گورستان لهستانی در تهران وجود دارد که می‌تواند به عنوان جاذبه‌ای مهم تلقی شود.

وی پیشنهادی مبنی بر نام‌گذاری روز ۵ آوریل (۱۶ فروردین) به عنوان روز دوستی اصفهان و لهستان مطرح و خاطر نشان می‌کند: در این روز اولین گروه از کودکان لهستانی وارد اصفهان می‌شوند که می‌تواند به عنوان روز مهمی ثبت شود. لهستانی‌ها در اصفهان ۲۲ خانه داشتند که نقشه‌ آن‌ها موجود است، شهرداری می‌تواند با جا نمایی خانه‌ها و پلاک دار کردن آن‌ها جاذبه‌ای دیگری ایجاد کند.

دولتشاهی در پایان می‌افزاید: در لهستان نیز مانند اصفهان اصطلاح "لهستان نصف جهان" وجود دارد و همانطور که اصفهانی ها شهر خود را نصف جهان می‌دانند، لهستانی‌ها نیز کشور خود را نصف جهان می‌خوانند.

بحث خواهر خواندگی را جدی بگیریم

خواهرخواندگی فقط یک قرار داد نیست،‌ بلکه باعث توسعه روابط و همبستگی بیشتر انسانی بین دو شهر می‌شود. اصفهان با ۱۳ شهر از گوشه کنار دنیا یکی از شهرهای سرآمد در این زمینه است،‌ این قرارداد در اقتصاد شهری از جمله گردشگری می‌تواند بسیار کمک کند. همچنین قرارداد خواهرخواندگی مراودات دیپلماتیک بین دو شهر و یا کشور را افزایش می دهد و در عقد قراردادهای تجاری نیز کارآمد خواهد بود.

رضا نیک‌پور خشگرودی مدیر انجمن دوستی ایران و لهستان نیز در نشست "گردشگری نوستالژی" با تاکید بر عقد قرارداد خواهر خواهندگی می‌گوید: اگر به دنبال رونق صنعت گردشگری بود باید به قراردادهای خواهر خواندگی توجه کرد. این قراردادها فقط یک اسم و لقب نیستند بلکه باعث رونق بسیاری از بخش‌ها مانند بازارهای صنایع دستی، برقراری ارتباط بین شهروندان و در نتیجه حل بسیاری از معضلات اجتماعی و سیاسی خواهد شد.

وی با بیان اینکه "شهرداری اصفهان باید پیگیر قرارداد خواهرخواندگی با کراکوف باشد" تاکید می‌کند: شهردار اصفهان با شهردار کراکوف و کاردار لهستان جلساتی داشتند ولی این جلسات تا کنون خروجی نداشته است. هیج‌کجای ایران مثل اصفهان نیست، این شهر موقعیت استراتژیک خوب و ظرفیت بسیار بالایی دارد. اصفهان پناهگاه کودکانی بوده که از سرپرست خود دور بودند و تداعی کننده حس نوستالژی در لهستانی‌ها است، این حس همچنان در لهستانی‌ها وجود دارد اما از طرف ایرانی کوتاهی و از آن استفاده‌ای نشده است.

نیک‌پور سپس با بیان خاطره‌ای از معاون وزیر توسعه لهستان، اظهار می‌کند: روزی معاون وزیر توسعه لهستان با پاسپورت عادی به ایران آمده بود و نمی‌دانستیم  کیست. او درهتلی در اصفهان اقامت داشت و راهنما تور آن‌ها به رسم مهمان‌نوازی برای او بسته‌ای گز می‌خرد. پس از اینکه این راهنما بسته گز را به معاون وزیر می‌دهد، او شروع به گریه می‌کند و می‌گوید "مادر من یکی از کودکانی بود که در زمان جنگ جهانی دوم به اصفهان پناه می‌آورد. به اینجا آمدم تا ببینم تعریف‌های مادرم از ایرانی‌ها حقیقت داشته یا خیر، اکنون با این هدیه متوجه شدم راست می‌گفته است."

مدیر انجمن درباره اشتراکات زبانی و فرهنگی ایران و لهستان، خاطر نشان می‌کند: قدیمی‌ترین اثر ترجمه شده از یک شاعر ایرانی به زبان خارجی یک شعر از سعدی است که در سال ۱۳۶۲ میلادی به لهستانی ترجمه شده است. خواندن صحیح چند بیت شعر فارسی روزی افتخاری برای لهستانی‌ها بوده ضمن اینکه در جهیزیه هر شاهزاده لهستانی یک فرش ایرانی وجود داشته است؛ تمام این موارد می‌تواند تداعی کننده حس نوستالژی باشد.

وی می‌افزاید: لهستان و ایران بیش از ۵۰۰ سال روابط دیپلماتیک دارند و می‌توان این کشور را به عنوان یک پایلوت در قلب اروپا دید. داستان لهستان و ایران ابعاد مختلفی دارد و فقط مربوط به جنگ جهانی دوم نمی شود، ایرانیان چندین سال است با لهستانی‌ها مراودات دارند حتی ۷۰ سال پیش واگن‌های قطار ایرانی از لهستان وارد می شده است.

همان طور که بالیسنکی در شعری برای کودکان لهستانی می‌سراید "تو به اصفهان باز خواهی گشت / آن سان که چوپان به دره‌ها… / در سایه‌ی سیم‌گون عصری آرام / تو به اصفهان باز خواهی گشت / ذهنت آزاد، فکرت رها/ نرم در افق‌هایش جاری می‌شوی/ گم می‌شوی در آبی‌های شهر / در زیبایی میدان‌ها / و نجوای موزون بازارها…/ تپش قلبت را / و ضربان نبض زمان را از یاد خواهی برد… / چه سعادتمند خواهی بود، چه سعادتمند!" اکنون شاید وقت بازگشت لهستانی‌ها به ایران با ابزار گردشگری است.

کد خبر 374473

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.