به گزارش خبرنگار ایمنا، "یادش بخیر! زمانی که اتوبان زال ساخته نشده بود. تنها راه خرم آباد به اندیمشک همین جاده بود. همیشه در آن زمان در معمولان توقف میکردم و این شهر مانند نگینی در این جاده و منطقه زیبا قرار داشت. معمولان در میان رانندههای ماشین سنگین شهری بسیار محبوب بود چون رستورانهای خوبی داشت." این صحبتهای حسین یکی از آفرودسواران کارکشته اصفهانی است که روزی پشت فرمان خاور مینشسته و از راه پلدختر از خرمآباد به اندیمشک میرفته است.
او پس از دیدن وضعیت جاده این صحبتها را میکند. جاده دسترسی به معمولان در برخی مناطق دچار تخریب کامل شده است و عبور و مرور با اختلال زیادی انجام میشود. سنگهای بزرگ از کوهها پایین افتاده و در وسط جاده ریخته، در بخشهایی حتی اثری از جاده نمانده و آب همه چیز را با خود برده است. تخریبها به اندازهای است که موسی خادمی استاندار لرستان بر این باور است محور پلدختر- خرمآباد قابل ترمیم یا مرمت نیست و باید جاده جایگزینی برای این محور ساخته شود.
این روزها به زور سنگ و خاکریز، راههای دسترسی موقت برای برای رفتن به معمولان ساختهاند؛ البته باران به این خاکریزها نیز رحم نمی کند و هر چند ساعت یک بار گوشه چشمی نشان می دهد و این خاکریزها را هم با خود همراه می کند؛ با تمام این سختیها آفرودسواران اصفهانی خطرات را به جان میخرند و به سمت معمولان حرکت میکنند.
آب زندگی را گِل کرد
در ورودی معمولان موکبهای سپاه و هلال احمر دیده میشود، نیروهای مردمی مشغول کارند؛ شرایط در معمولان به آرامش نسبی رسیده اما وضعیت خانههایی که در نزدیک رود و مسیر سیل قرار داشتند، بسیار نامناسب است. یکی از اهالی میگوید: "در این چند روز شرایط اسفناک است، بسیاری از مردم آواره هستند و تکلیف زندگیشان مشخص نیست. امدادرسانی در معمولان بسیار خوب بوده و مردم سنگ تمام گذاشتند."
او میافزاید: پس از سیل وضعیت امدادرسانی به خود شهر معمولان مرتب و خوب بوده است. از زمانی که جادهای به سمت معمولان باز شده نیروهای امدادی و مردمی مرتب میآیند و کمکهای مختلفی به مردم شهر می رسد. همچنین نیروهای مردمی زیادی آمدند و در خانهها مشغول کمک کردن به مردم برای خارج کردن گل و لای خانهها هستند.
بر اساس آمار غیررسمی حدود ۴۰۰ واحد مسکونی در معمولان خراب شده و یا قابل سکونت نیست. ارتفاع گِل و لای در برخی خانهها تا سقف رسیده است، بسیاری مردم در مدارس و مساجد و حسینیهها اسکان داده شدهاند. یکی از اهالی می گوید: "در خانهام حدود دو متر گل وجود داشت، هر روز به آنجا میروم و گلی که ارتفاعش تا کمرم میرسد را از خانه خارج میکنم. خارج کردن گِل از خانه سخت است، تجهیزات لازم و کافی نداریم اگر هم این گلها خشک شود دیگر نمیشود کاری کرد.
او سپس به قسمتی که اکنون تنها سطح بتونی صافی است که چندین آجر روی آن ریخته اشاره میکند و میافزاید: این محل دو کوچه پایینتر از خانه من بود، تمام اینها خانه بود و مردم در آن زندگی میکردند اما حالا هیچ چیز از آن باقی نمانده است.
اگر چه امدادرسانی و کمکها در معمولان به خوبی انجام میشود اما این شهر همچنان مشکلات زیادی دارد. قطعی آب بزرگترین مشکلی است که مردمان این شهر با آن دست و پنجه نرم میکنند. با توجه به آلودگی شدید سیلاب و گِل باقی مانده ناشی از آن مردمان ساکن در این منطقه نیاز به کمکهای بهداشتی و دارویی و دسترسی به آب سالم برای شست و شو دارند.
پدرانمان به ما نگفتند!
در معمولان و اطراف آن ارتفاع آب به اندازهای بالا آمده بود که تعجب همگان را برانگیخت. بسیاری از روستاییان که در ارتفاعات بالاتری از رودخانه قرار داشتند با این عقیده که امکان ندارد آب به خانههای آنها برسد، اسیر سیل شدند و آب دام و خانههای آنها را برد. یکی از ساکنان معمولان میگوید: فقط خانههایی که در بالای شهر قرار داشتند دچار سیل و آب گرفتگی نشدند، بسیاری با این خیال که آب به آنها نمیرسد در خانه نشستند اما آب بالا آمد و مجبور شدند به پشت بام بروند.
به گفته بسیاری از مردم محلی و کارشناسان حجم زیاد و ارتفاع بالای آب بیسابقه بوده است. یکی دیگر از اهالی معمولان اظهار میکند: چند صد سال است که در این محل پدران ما زندگی میکنند و هیچ کدام آنها تا به امروز درباره این حجم از آب صحبت نکردهاند. در این منطقه سیل زیاد داشتهایم اما هیچ کدام از نسلهای پیش از ما چنین سیلی را تجربه نکردهاند.
او که از کشاورزان معمولانی است ادامه میدهد: اصلا از صحبت پدرانمان که بگذریم اگر در طول تاریخ ارتفاع آب تا این اندازه بوده باید آثار آن در طبیعت این منطقه مشخص میشده است، اما هیچ اثری از آن نیست. آثاری از وجود آب تا سنگهای زیر جاده در قبل مشخص بود، اما در روز سیل آب تا چند متر ارتفاع جاده را پوشاند.
شگفت زدگی را میتوان در چهره مردمان منطقه خصوصاً روستاییان دید، بسیاری از آنها تصور نمیکردند که در عرض چند ساعت سیل بتواند تا این حجم خسارت وارد کند. وضعیت امدادرسانی و کمک در شهرهایی مانند معمولان بسیار بهتر از روستاها انجام میشود و روستاییان در این میان بیشترین آسیب را دیدهاند.
صحنههایی از عشق و امید
هوا رو به تاریکی میرود و کوچه پس کوچههای شهر در ظلمات شب فرو میروند. اما خبر خوشحال کننده این است که پس از تحمل چند شب قطعی، برق شهر وصل شده و بار دیگر در شهر چراغها روشن خواهد شد. در کوچه پس کوچههای شهر بچهها همچنان بهت زدهاند و مشخص است هنوز شرایط را درک نکردهاند، مدرسههایی که قرار بود محل تحصیل آنها باشد اکنون تبدیل به سرپناهی شده تا شب را در آن بگذرانند.
هر چند حال مردم معمولان خوش نیست اما دلقکی که در کوچه پس کوچه های این شهر سیل زده آواز می خواند لبخند را مهمان لب های مردمان درد کشیده میکند، بچهها بیشترین مخاطبان دلقک کوچه های معمولان هستند و او را در کوچه پس کوچه ها همراهی می کنند؛ تماشای این صحنهها حتی برای لحظاتی سختی و ناامیدی و خستگی را از تن سیلزدگان و امدادگران خارج میکند.
موکبها نیز از سراسر کشور به اینجا آمدهاند و سعی میکنند کمکهای مردمی و ارگانی را در قالب وعدههای گرم غذایی به مردم برسانند. همه دست در دست هم در معمولان هستند تا کمک کنند که مردم این منطقه هرچه زودتر از حالت بحران خارج شوند و بتوانند بار دیگر زندگی خود را آغاز کنند.
این روزها مردم ایران همدلی را با کمک ها و حضور بی دریغشان در مناطق سیل زده فریاد می زنند تا بار دیگر به همه ثابت کنند تنها با همدلی است که می توان بحران ها را شکست داد و بار دیگر معمولان را از نو ساخت.
نظر شما