به گزارش خبرنگار ایمنا، هر نیم ساعت گویی طوفان و هیجان آغاز میشود، صدای ناله و شیون گوش بیمارستان را کَر میکند و پس از پنج دقیقه دوباره سکوت برقرار میشود. اینجا ساعت آرام میگذرد، ساعتِ روی دیوار مدتهاست که روی یازده و پنجاه دقیقه مانده، اما اتفاقات بیرون از این اتاق با ساعت دیگری پیش میرود.
ساعت ۱۹؛ ورود نخستین مجروح
از همان ساعتهای ابتدایی بعد از ظهر صدای انفجار، شادی و جیغ و فریاد، گهگاهی بیمارستان را از سکوت محضش بیرون میکشد؛ ساعت حوالی ۱۹ است، نخستین مهمان چهارشنبه سوری اصفهان از راه میرسد، کودکی حدوداً هفت ساله در آغوش مادرش به اورژانس وارد میشود. اولین قربانی ترقه امشب است. اشکهای مادرش تمامی ندارد و در حالی که چادری رنگی بر سر و دمپاییهایی صورتی به پا دارد از اتاق پانسمان خارج می شود. چند دقیقهای میگذرد. گوشش صدای پرستار را دنبال میکند تا به سئوال همراه بیمار پاسخ دهد و به دنبال فرزندش برود.
پرستاران بخش پذیرش میگویند امسال از سالهای دیگر آرامتر است، اما هنوز ابتدای شب است باید منتظر اتفاقات ادامه شب باشیم. گویی باور آرام بودن امشب سختتر از آن است که بتوان به راحتی قبولش کرد.
هنوز چند دقیقهای بیشتر نگذشته که پسری دیگر را میآورند. اسمش علی اصغر است و شش سال دارد؛ دست راستش تا مچ و پای راستش تا بالای زانو سوخته است. پدرش میگوید " با دوستاش آتیش روشن کردن، وقتی داشته می پریده افتاده وسط آتیش"
سومین قربانی از راه میرسد؛ پسر بچهای حدوداً ۱۰ ساله است؛ " ترقه بازی میکرده، رو شوخی دوستاش به سمتش ترقه پرت کردند، دست چپش سوخته"
دستش سیاه شده، دوده ترقهها و آتش نشسته روی دستش، اما این سیاهی مانع از خودنمایی رنگ قرمز خونش نمیشود.
پزشک میگوید سوختگی دستش سطحی است، با یک درمان سرپایی و مقداری پماد سوختگی از بیمارستان مرخص میشود.
چهارمین قربانی هم کودکی هشت ساله است، صورتش آسیب دیده و به رنگ قرمز متمایل گشته، به پانسمان نیاز نداشت و تنها با استفاده از پماد همراه مادرش راهی خانه شد.
ساعت ۲۱:۱۵؛ شکستن سکوت بیمارستان با نالههای زنی ۲۵ ساله
زن جوان و حدود ۲۵ ساله پر سر و صداترین قربانی تا این لحظه اورژانس بیمارستان امام موسی کاظم است؛ دستش سوخته، لایهای از پوست دستش از میان رفته، کم حرف است. علت مجروح شدندش را نمیگوید، از عکاسها هم خوشش نمیآید، پس از پانسمان در سکوت از بیمارستان خارج میشود.
ساعت ۲۲:۱۰؛ تعداد مجروحان به ۱۰ نفر میرسد
پسری ۲۶ ساله است. میگویند ترقه در صورتش ترکیده، صورتش سیاه شده و گویی که قرنیه چشمش آسیب دیده است، معاینات اولیه انجام میشود و او را به بیمارستان فیض منتقل میکنند.
ساعت که از ۲۲:۴۵ دقیقه می گذرد، ۱۰ مجروح حوادث چهارشنبه آخر سال مهمان کوتاه مدت اورژانس بیمارستان سوانح سوختگی شدند، از این تعداد هشت نفر مرد و دو نفر زن بودند.
ساعت از یازده که گذر میکند، فضای بیمارستان آرام میشود، دیگر خبری از صدای ترقه و انفجار نیست. گویی شهر رخت سکوت میپوشد برای خوابیدن، اما این آخرِ کار جشن پایان سال نیست.
ساعت ۱۲؛ ورود مهمانی آشنا
احسان حدودا ۲۰ ساله است. پای چپش تا زانو سوخته، نمیتواند روی پایش بند شود. تلو تلو میخورد، با این حال گویی به قوانین بیمارستان آشناست و در بدو ورود مستقیم به اتاق پانسمان میرود. کارش که به اتمام میرسد به سمت درب خروج می رود. چند دقیقهای در کنار درب خروجی مینشیند و دوباره به راهش ادامه میدهد. مسئول نظافت بیمارستان میگوید اولین بارش نیست؛ مهمان آشنای این بیمارستان است.
ساعت ۱:۰۵؛ ترکیب نالههای کودک شش ساله و نانوای لرستانی
مادر دست بچه شش سالهاش را گرفته و به زور توی اتاق انتظار مینشاند. اصرارها و گریه کودک باعث تغییر نظر مادر نمیشود، نمیگذارد خواهرش را ببیند، اما نگرانی از گوشه چشمش سرازیر میشود. با گذر زمان از ساعت یک بامداد، بیمارستان قدری آرام میگیرد، اما این بیمارستان امشب فقط میزبان قربانیان شب چهارشنبه سوری نیست، صدای جیغ و ضجههای قربانیانی که در انفجار نانوایی نزدیک به لرستان اتفاق افتاده است، ترس مادر را افزایش میدهد.
ساعت ۲:۳۵؛ ورود اولین مجروح به اتاق عمل
گاه و بی گاه بیماران سوختگی سطحی میآیند و میروند اما فاجعه در میان مراجعان امشب در ساعت ۲ و ۳۵ دقیقه به بیمارستان میرسد و هوای بیمارستان را طوفانی میکند. الیاس پسری ۱۴ ساله است که ترقه پیازی در دستش ترکیده. استخوانهای سوم و چهارم کف دستش کاملا از یکدیگر باز شدهاند و به وضوح میتوان بافتهای درون دستش را مشاهده کرد. پس از معاینات اولیه به سرعت به اتاق عمل منتقل میشود. پدرش اطلاعات دقیقی ندارد و متحیر است، فقط میگوید ترقه در دستش منفجر شده و با چشمش رفت و آمد پرستارها و پزشکان را دنبال میکند.
آمار آسیب دیدگان سال ۹۷ برای مراسم چهارشنبه سوری در بیمارستان سوانح سوختگی امام موسی کاظم(ع) به ۴۳ نفر میرسد، رنج سنی این آسیبدیدگان زیر ۲۵ سال است.
ساعت که از سه شب میگذرد بیمارستان و شهر به آرامی به خواب میرود، خوابی پس از یک شب پر مخاطره، خوابی به سنگینی خواب ساعت روی دیوار بیمارستان که همچنان زمان یازده و پنجاه دقیقه را نشان میدهد.
گزارش از: مهسا عبدیزدان - خبرنگار ایمنا
نظر شما