به گزارش خبرنگار ایمنا، ساخت انیمیشن در ایران زمانی آغاز شد که خیلی از کشورها برای ساخت انیمیشنهای بلند خود را آماده می کردند. ساخت انیمیشن کوتاه را در انتهای دهه ۱۹۵۰ میلادی با "ملانصرالدین" اسفندیار احمدیه آغاز کردیم، اما متاسفانه پس از آن تا اواسط دهه ۱۹۹۰ در کار کوتاه ماندیم! شوروی دوشیزه برفی و برزیل سمفونی آمازون را ساخته بودند که ما کار کوتاه را شروع کردیم. با این وجود، همتی برای ساخت کار بلند و با کیفیت در کار نبود. چین، "ویرانی در بهشت" را ساخت و ما همچنان در کار کوتاه ماندیم، تایوان "افسانه خدایان چینی" را روی پرده برد و ما همچنان در کار کوتاه ماندیم، تایلند "ماجراهای سودساکورن" را ساخت و ما در کار کوتاه ماندیم، آرژانتین "ماجراهای هیجیتوس "را ساخت و ما در کار کوتاه ماندیم، حتی مصر هم "شاه و پسر" را ساخت و ما همچنان در کار کوتاه ماندیم و...
این در کار کوتاه ماندن زمانی غم انگیزتر میشود که بدانیم اشخاصی مانند زرین کلک را داشتهایم؛ زرین کلکی که زمانی در فنلاند و سپس در هالیوود به ساخت انیمیشن کنسل شده "سندباد" مشغول بود.
باید اضافه کرد که پس از انقلاب، کانون پرورش فکری پروژههای پیشن خود را به اتمام رساند و بعد نزدیک به ۱۵ سال به خواب زمستانی رفت تا حتی همان کارهای کوتاه هم کمتر شود. در اواسط دهه ۷۰، کانون دوباره به مسیر پیشین خود نزدیک شد، اما مهمتر از آن در سال ۱۳۷۴ سازمان تازهای به نام صبا، برای به دوش کشیدن بار انیمیشن تشکیل شد. نخستین انیمیشن بلند هم بالاخره با نام "قصههای بازار" در همین سال رونمایی شد.
بیشتر بخوانیم:
بازخوانی وضعیت سینمای انیمیشن در ایران
بزرگترین فرصت از دست رفته سینمای انیمیشن متعلق به همین دوره است؛ صبا وابسته به سازمان صدا و سیما بود و این یعنی انیمیشنهای بلندش به جای پرده سینما، مانند مجموعههایش محدود به قاب تلویزیون بود. دهه 80، دهه آثار پرخرج و به اصطلاح ویژه صدا و سیما بود. دههای که با رستم و اسفندیارِ احمدیه و تولید هفت رنگ آغاز شد (اولی به سفارش صبا و دومی به سفارش صدا و سیمای فارس) و با آثار قابل توجهی مانند "تریلوژی ماردوش" ادامه پیدا کرد. در این دهه انیمیشن ایران انواع تکنیکهای انیمیشن را به کار گرفت؛ از انیمیشن سه بعدی کامپیوتری و استاپ موشن تا انیمیشنهای دو بعدی و کات اوت. فرصت ازدست رفته این بود که در اواسط این دهه آثار بینظیری پخش شد، اما نه برای اکران سینمایی. باورش سخت است اما در ایران، "سفر به سرزمینهای دور" را به قاب تلوزیون محدود میکنیم و 10 سال بعد کارهایی با کیفیت بسیار پایینتر را به روی پرده میبریم.
حسرت بزرگ بعدی مربوط به "جمشید و خورشید" بهروز یغمائیان است؛ اثری که با پروانه سینمایی و به دور از انحصار صبا ساخته میشود و از نظر کیفی در سطح بسیار بالایی قرار دارد، اما به مدت ۱۰ سال به صورت عمومی منتشر نمیشود! اگر ما در همان زمان عاشورائیان و سفر به سرزمینهای دور و جمشید و خورشید را به روی پرده میبردیم، چنان جریانی در انیمیشن ایران به وجود میآمد که آن را حداقل 15 سال جلو میانداخت. به هر جهت جمشید و خورشید به انتشار نرسید و کارگردانش نیز دیگر انیمیشن بلندی را تولید نکرد.
دومین انیمیشن مهمی که برای سینما ساخته شد، اما اکران را تا سالها بعد تجربه نکرد، قلب سیمرغ بود، فیلمی که قرار بود اواخر دهه 80 اکران شود، اما تا سالها بعد اکران نشد.
دهه 80 دههای مهم برای انیمیشن بلند و البته پر حسرت برای سینمای انیمیشن بود، اما دهه 90 با اتفاقات بهتری آغاز شد. "تهران ۱۵۰۰" بهرام عظیمی در سال ۱۳۹۲ اکران شد و فروش حدوداً ۴ میلیاردی آن نشان داد که آثار انیمیشن هم میتواند فروش فوق العادهای را تجربه کند. حسرتش کجا بود؟ آنجا که این تیم به جای آنکه پس از موفقیت سریعاً به سراغ ساخت کار دومشان بروند و ضمن درس گرفتن از اشتباهات گذشته، امروز کارهای بسیار بهتری را تولید کنند، عملاً از عرصه تولید کنار کشیدند و بهرام عظیمی در این چند سال هرکاری کرد به غیر از ساخت انیمیشن بلند!
در کل در این زمان انیمیشن روند بهتری را در پیش گرفت و با وجود اکران آثاری نه چندان قوی، اکران انیمیشن در این دهه به یک اتفاق عادی بدل شد. از اواسط دهه 80 دیگر انیمیشن در انحصار صبا نبود و در دهه 90، سازمانهای بسیاری در کنار بخش خصوصی به تولید انیمیشن پرداختند.
در حال حاضر ساخت انیمیشن رو به پیشرفت و ترقی است هر چند که از زمانه خود عقب ماند، اما توانست خیلی زود جای خود را باز کند اگر امروز به بررسی تاریخ میپردازیم نه اینکه به آن حسرت بخوریم بلکه از آن برای رسیدن به پله ترقی استفاده کنیم.
نظر شما