به گزارش خبرنگار ایمنا، در حالیکه اروپا با تلاش برای راه اندازی برنامه اینستکس درصدد بود حمایت عملی خود را از ایران و برجام نشان دهد، آمریکا ضمن انتقاد از عملکرد اروپای غربی به برنامه ریزی نشستی ضد ایرانی در اروپای شرقی پرداخت و سعی کرد تا با ایجاد شکاف در درون اروپا و کمک گرفتن از معامله قرن اعراب و اسراییل نظر خود را تامین و حلقه فشار دور ایران را تنگتر کند.
این نشست در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته با حضور مقامات دون پایه ای از کشورهای مختلف برگزار شد و البته فراموش کردن آرمان فلسطین و جمع شدن نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی با سران کشورهای عربی در یک جلسه از جمله نکات قابل تأمل آن بود. در همین راستا شهروز ابراهیمی، استاد روابط بین الملل دانشگاه اصفهان و تحلیلگر مسائل بین المللی در گفت و گو با خبرنگار ایمنا به تحلیل دستاوردها و نتایج این نشست پرداخته که در ادامه می خوانید.
هدف و دستاورد آمریکا از کنفرانس ورشو چه بود؟
آمریکا از ماهها قبل برای کنفرانس ورشو تدارک دیده بود. هدف اصلی ترامپ از برگزاری این کنفرانس ضدیت مستقیم با ایران بود؛ اگر چه آمریکا در کنفرانس ورشو حرف تازهای نداشت، چون عناد و دشمنی این کشور با ایران بر کسی پوشیده نیست، اما در هر صورت برگزاری چنین نشستی از منظر بسترسازی سیاستهای کلان آمریکا در خاورمیانه و ضدیت با ایران در دوره ترامپ قابل تحلیل است. برگزاری این کنفرانس در راستای پازل سیاستهای کلی خاورمیانهای، آمریکا و سیاستهای ترامپ دیده می شود.
به نظر شما آمریکا چه سیاستهایی برای خاورمیانه مد نظر دارد؟
ترامپ از زمان آغاز به کارش در کسوت رییس جمهور آمریکا استراتژی خصمانه ضدایرانی را بیش از سایر روسای جمهوری آمریکا به ایران نشان داد. حتی باید گفت عناد ترامپ با ایران در مغایرت و مشابهت با دوره «نئو کانها» یعنی جرج بوش پسر قابل تحلیل است. حال این کنفرانس انعکاس و بازتاب سیاست خاورمیانه ای ترامپ در ضدیت با جمهوری اسلامی ایران بود. حتی عنوان ابتدایی کنفرانس هم نماد و تجسم دشمنی وضدیت با ایران بود؛ اگر چه بعدها مجبور شدند برای مشارکت و همراهی سایر کشورها و مشروعیت دادن به این کنفرانس عنوان آن را به «صلح و امنیت در خاورمیانه» تغییر دهند.
اینکه کشورهای شرکتکننده در این کنفرانس حتی نتوانستند به یک بیانیه و یاجمعبندی مشترک برسند چگونه ارزیابی می کنید؟
در واقع باید گفت این کنفرانس موفق نبوده است؛ نشست ورشو گر چه به صورت نمادین توانست کشورهای جهان را در سطح وزیران امور خارجه و یا سایر مقام های ارشد کشورها در جایی جمع کند، بر افکار عمومی جهانی تاثیر گذاشته و بخشی از جهان را متوجه ایران کند و از این منظر یک دستاورد و موفقیت نسبی برای آمریکاست، اما از آنجایی که سیاستهای خصمانه آمریکا بر ضد مواضع جمهوری اسلامی ایران قابل تحلیل و بر کسی پوشیده نیست نمی توان گفت برگزاری این کنفرانس خصمانه یک اتفاق تازه است.
رویکرد کشورهای اروپایی به نشست ورشو چگونه قابل تحلیل است؟
یکی از اهداف مورد نظر آمریکا از برگزاری نشست ورشو این بود که بتواند به نوعی بین اروپا و ایران شکاف ایجاد کند، اما کشورهای قدرتمند و اصلی اروپا یعنی آلمان، فرانسه و انگلیس در این کنفرانس شرکت نکردند. اختلاف انگیزی دراین کنفرانس کاملا مشهود بود و نمایندگان آمریکا، اروپا را تحت فشار قرار دادند تا از برجام خارج و به برنامه های ضد ایرانی آمریکا نزدیک شوند؛ گر چه در کنفرانس مونیخ خانم موگرینی به صراحت اعلام کرد که اروپا قصد خروج از برجام را ندارد. وی اعلام کرده است که اروپا نمیخواهد شاهد فضای سیاسی رادیکالی در ایران باشد.
به نظر شما نشست ورشو چه تأثیری بر کشورهای اروپایی گذاشت؟
یکی از دیگر اهداف آمریکا از برگزاری کنفرانس ضد ایرانی در ورشوی لهستان که البته میتوان گفت تا حدودی هم به این هدف رسیده است؛ ایجاد جدایی و شکاف بین اروپای قدیم و جدید است؛ در واقع با سیاستهای آمریکا بار دیگر تقسیم بندی «اروپای قدیم» و «اروپای جدید» در حوزه مواضع ضد ایرانی به وجود آمد و پررنگ شد و البته کشورهای اروپای قدیم شامل انگلیس، آلمان و فرانسه در سیاستها و تصمیمات رفتاری خود شیوههایی غیر از سیاست رفتاری آمریکا اتخاذ کرده اند.
اروپای قدیم و اروپای جدید در دوره «نئوکانها» بحث روز بود؛ وقتی که آمریکا در آن دوره قصد حمله نظامی به عراق داشت از مکانیزمهایی چون تایید اروپای جدید بهره برد؛ گرچه اروپای قدیم یعنی فرانسه، انگلیس و آلمان در دوره جورج بوش پسر مخالف سیاست های آمریکایی برضد کشور عراق بودند. آمریکا در آن زمان توانست کشورهای اروپای جدید مثل لهستان ، چک و اسلواکی را با سیاست های خود همراه کند، به سیاست های جنگ طلبانه پر از تنش خود در جهان مشروعیت نمادین بدهد و توانسته تا حدودی هم در این مورد موفق عمل کند.
آمریکا در تایید سیاستهای خود و تنش افروزی بر ضد ایران و بحران آفرینی در خاورمیانه نیازمند به افزایش عددی همفکرانی علیه ایران است. افزایش این همفکران عددی برای آمریکا یک موفقیت محسوب می شود؛ زیرا آمریکا به افزایش عددی همفکران خود بها می دهد، وزن و قدرت کشورهای اروپای قدیم برایش مهم نیست و همفکری انگلستان، آلمان و فرانسه را نمیخواهد. پس از طرفی می توان گفت که آمریکا در کنفرانس ورشو موفق بوده است.
به نظر نمی رسد ایران و اروپا تنها اهداف آمریکا از برگزاری نشست ورشو باشند، به نظر شما ترامپ چه اهداف دیگری را در این نشست دنبال می کرد؟
از دیگر اهداف آمریکا بسترسازی و نزدیک کردن اعراب و اسرائیل بود؛ یعنی معامله قرن. صلح اعراب و اسرائیل نقشه تازه ای نیست، اما از زمان سر کار آمدن ترامپ، او سعی کرده اعراب مخالف ایران مثل عربستان، مصر، اردن و شورای همکاری خلیج فارس البته به جز قطر و عمان را در ائتلاف ضد ایرانی با خود همراه کند و در منطقه تنش به وجود آورد. در این کنفرانس که به صورت زنده از رسانه ها پخش شد، اعراب و اسرائیل در کنار هم نشسته و این امر نشان دهنده این است که اعراب و اسرائیل به هم نزدیک شده اند و هدف آنها از این نزدیکی ضدیت با ایران است. بر این اساس به نظر می رسد معامله قرن، بین اعراب و اسرائیل به زودی رونمایی خواهد شد.
پس شما به عنوان یک تحلیلگر ارشد سیاسی معتقدید آمریکا در این کنفرانس موفق بوده است؟
بطور قطع و یقین نمیتوان گفت که آمریکا در این کنفرانس موفقیت یا شکستی را به دست آورده است، اما باید گفت آمریکا توانست طیفی را با خود همراه کند و این یک موفقیت است. البته در واقع این نشست یک شوی نمادین و تبلیغاتی بود نه یک موفقیت واقعی؛ مگر اینکه بدانیم در مذاکرات سه جانبه بین آمریکا، اعراب و اسرائیل برای مقابله با ایران چه گذشته و آنها چه طرح و برنامه های عملی دارند، آن موقع می توان موفقیت یا شکست این کنفرانس را ارزیابی کرد.
با وجود تبلیغاتی بودن این نشست، آیا خطر و تهدیدی از آن متوجه ایران هست؟
آمریکا در این کنفرانس توانست نوعی فضا سازی تبلیغاتی ضد ایران انجام دهد و این سناریو شبیه راه انداختن همان سناریوی نئوکان ها بر ضد عراق است. آنها در جنگ با عراق ابتدا افکار عمومی جهانی را بر ضد عراق، به عنوان تهدید کننده صلح و امنیت بین الملل تهییج کرده و بعد از برگزاری کنفرانس و تقسیم کشورها به اروپای قدیم و اروپای جدید و شکاف بین کشورها، سناریوی ضد عراق راه انداختند؛ کنفرانس لهستان ورشو شبیه سازی همان سناریوی ضد عراق است که در نتیجه آن جنگی بر دولت عراق تحمیل شد.
به این ترتیب به نظر شما احتمال جنگ بین ایران وآمریکا زیاد است؟
باید گفت احتمال جنگ همیشه وجود دارد، وقتی که اتفاقات جهان را مثل پازل در کنار هم گذاشته و آنها را در نظر می گیریم، این دو سناریو خیلی به همدیگر شبیه هستند. جنگ آمریکا بر ضد عراق با موضوع عراق هستهای شروع شد ودر مورد ایران نیز چنین است. عراق به خاطر داشتن انرژی هسته ای تحریم شد. ایران هم در حال حاضر شرایط تحریم را دارد. آمریکا با رسانهها وتریبونهای بین المللی خود آرا و افکار جهانی را برای حمله به عراق آماده کرد، در کنفرانس ورشو نیز رسانههای متعدد با شوهای تبلیغی گسترده افکار عمومی جهانی را بر ضد ایران تحریک و تهییج کردند.
بر اساس چه شواهدی معتقد هستید خطر حمله نظامی به ایران جدی است؟
آمریکاییها فکر می کنند ایران بعد از برجام توانسته نفوذ خود را در کشورهای خاورمیانه بیشتر کند؛ یعنی عمق بخشی استراتژیک؛ همچنین توانسته قدرت نفوذ خود را در کشورهای خاورمیانه مثل سوریه، افغانستان، عراق و یمن گسترش دهد، به خاطر این اقدامات آمریکاییها احساس میکنند که نفوذ ایران در خاورمیانه گسترش یافته و باید برای جلوگیری از این نفوذ فزاینده در منطقه چاره ای اندیشیده شود.
این چنین گفته می شود که دشمنان آینده آمریکا کشورهای چین و روسیه هستند. آمریکا قصد دارد قدرت سیاسی و اقتصادی آنها را محدود و مهار کند، اما قبل از چنین کاری آمریکا دنبال این است که معادلات در خاورمیانه را با حذف قدرت ایران تغییر دهد تا با خیال راحت به سمت استراتژی آینده و جبهه روسیه و چین حرکت کند. به خاطر همین موضوع هم نمی خواهد خیلی دغدغه ای در خاورمیانه داشته باشد، پس ممکن است خطر جدی حمله نظامی بر ضد ایران هم وجود داشته باشد.
ایران یک مانع خاورمیانه ای برای آمریکا است و به خاطر همین مجبور است که بخشی از نیروهای خود را در سوریه، عراق، افغانستان و یمن نگه دارد و این کار برای آمریکا یک دغدغه است. آمریکا می اندیشد که اگر بتواند این تهدید را از خاورمیانه حذف کند، آن وقت می تواند با خیال راحتتری به سمت جبهه شرق، یعنی روسیه و چین حرکت کند، به خاطر همین ممکن است در آینده تهدید و حمله به ایران جدی باشد.
نظر شما