به گزارش خبرنگار ایمنا، نمایش تراژدی مکبث هر ساله در سراسر دنیا توسط گروههای متعددی به روی صحنه میرود. نمایشنامهای تراژیک اثر ویلیام شکسپیر، شاعر و نمایشنامهنویس بزرگ انگلیسی که به بهترین شکل، وقایع تاریخی اسکاتلند را در سالهای حوالی هزار میلادی دراماتیزه میکند و جاه طلبی سیاسی، قدرت طلبی و دیکتاتوری را مورد سوال قرار میدهد.
حال بخشی از این نمایشنامه تحسین شده، توسط گروه تئاتر مستقل بیدار به روی صحنه تئاتر اصفهان رفته است و در قالب پرده پنجم شاهکار شکسپیر، دوران زوال روحی-روانی لیدی مکبث و قدرتطلبی و خونخواهی سردار دلیر اسکاتلندی، مکبث را به نمایش میکشد.
تئاتر مکبث، ساخته حبیب نریمانی با هنرنمایی رسول هنرمند، الهام عابدی، محمدرضا شیروانی، علیرضا قاسمی، مهسا اتحادی و کسری نیک شبانی هر شب ساعت ۱۸:۳۰ تا پنج بهمن، در تماشاخانه ماه حوزه هنری اصفهان به روی صحنه میرود.
حبیب نریمانی، دانش آموخته کارگردانی نمایش است که بیشتر برای ساخت مستندهای تلویزیونی و مجموعه مستند «شوک» برای شبکه سوم سیما شناخته میشود. او که طراحی و کارگردانی نمایش مکبث را برعهده داشته، معتقد است فضای تئاتر اصفهان در حال حاضر وضعیت مساعدی ندارد و تنها با ساخت آثار فاخر و مهم میتوان حال آن را بهتر کرد. او درباره نمایش مکبث که آن را جزئی از فرآیند بهبود کیفیت نمایشهای اجرا شده در اصفهان میداند، گفتوگویی با خبرنگار ایمنا داشته که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
چطور شد که این نمایشنامه را برای اجرا انتخاب کردید؟
تئاتر مکبث یکی از شاهکارهای ویلیام شکسپیر است که به دلیل قابلیت ویژه متنهای این نویسنده برای اجرا شدن در هر موقیت، زمان و فرهنگ، هر ساله در سراسر جهان به روی صحنه میرود. با توجه به دیدگاه و نظر شخصی من و با توجه به اوضاع آشفته سیاسی که بر دنیا حاکم است، تراژدی مکبث را برای اجرا انتخاب کردم.
ارتباط تراژدی مکبث را با این آشفتگی چگونه توصیف میکنید؟
افراط در قدرت طلبی ممکن است به دلیل منافع مادی و یا منافع افراطی مذهبی باشد؛ از سیاستهای کوبا، آمریکا و کره شمالی گرفته تا تفکرات افراط گرایانه طالبان و داعش و اتفاقات پیرامون آنها. این آشفتگی به طور کامل در نمایشنامه مکبث شکسپیر مورد توجه قرار گرفته و اینگونه به صراحت، دیکتاتوری و عاقبت حکومتهای ظالم را نقد میکند. بنابر نقل مشهور، هیچ چیز با ظلم و ستم پایدار نمیماند و ظلم شکننده است؛ چیزی که شکسپیر به زیبایی تمام در مکبث از آن صحبت میکند.
زمانی که با این دیدگاه نمایشنامه مکبث برای اجرا انتخاب شد، متن کلاسیک آن را با توجه به چند ترجمه بسیار خوب، از جمله ترجمه آقای پازارگادی، نمازی و احمدی مورد مطالعه قرار دادیم و پس از بررسی تفاسیر موریس مترلینگ از مکبث، شروع به اجرای نمایش کردیم.
در این نمایش، پرده پنجم نمایشنامه تراژدی مکبث دستمایه کار قرار گرفته است و تلاش بر این بوده که با یک نگاه کاریکاتوری و نه به معنای طنز آن بلکه کاریکاتور سیاسی، این اجرا را پیاده کرده و بدین وسیله، فضای تفکری ظالمانه را نقد کنیم و همان اتفاقی را به تصویر بکشیم که در نهایت برای مکبث میافتد؛ چشیدن ثمره دیکتاتوری و خیانت.
از آنجایی که این نمایش به دفعات در ایران و جهان اجرا شده و میشود، آیا شما برای به روی صحنه بردن مکبث، آن را دستخوش دراماتورژی و تغییر خاصی کردهاید؟
به قول موریس مترلینگ، هیچ وقت نمیتوان نمایشنامههای شکسپیر را دراماتورژی کرد. شاید بتوان آنها را مورد اقتباس قرار داد، اما دراماتورژی، خیر. چرا که اگر دستی بر آنها برده شود و بنمایه نمایشنامه تغییر کند، به کلی شالوده آن به هم میریزد. حتی زمانی که اقتباسهای بزرگی نظیر «سریر خون» اثر آکیرا کوروساوا را بررسی کنیم، میبینیم که تنها قومیت شخصیتها تغییر کرده و بن مایه همان است که شکسپیر نوشته بود.
حتی در فیلم «آشوب» که اقتباسی از نمایشنامه شاه لیر اثر شکسپیر است، اتفاقی که میافتد تنها تحلیل کارگردانی است. همانطور که ما تصمیم گرفتیم اتفاقاتی را که در پرده پنجم مکبث رخ میدهد و جنون لیدی مکبث را به نمایش میگذارد، علی رغم اینکه در اصل نمایشنامه تنها چهار صفحه بوده، بسط و گسترش دهیم و از دل همان جنون، یک فضای سایکو برای لیدی ایجاد کنیم و رویدادهای نمایشنامه مکبث را در قالبی منطبق با پرده پنجم آن برای بیننده بازگو کنیم.
فکر نمیکنید به سبب تفاخر و در عین حال کلاسیک بودن تراژدی مکبث، شاید نمایش از حوصله مخاطب عام خارج بوده و هر کسی توانایی برقراری ارتباط با آن را نداشته باشد؟
من چنین چیزی احساس نمیکنم. تنها مسئله این است که مخاطب باید از آن چیزی که قصد دارد ببیند، آگاهی داشته باشد. نمایشنامه این اجرا، ۲۰۰ صفحه است و ما آن را خیلی مینیمال کردهایم. شما حتی فیلم مکبث را هم که از اورسون ولز، آکیرا کوروساوا و رومن پولانسکی ببینید، همه به همین شکل بودهاند. به طور کلی، تماشای آثار کلاسیک مثل خواندن شاهنامه است.
اما همین موضوع، یعنی آگاهی مخاطب که خود شما به آن اشاره میکنید، نشان از این دارد که همه مردم، خصوصا مخاطبین عامی که معمولا مطالعه کافی هم ندارند، به سبب ضعف اطلاعاتی خود نمیتوانند دریافت کاملی از نمایش تراژدی مکبث داشته باشند.
باز هم معتقدم که نمیتوان گفت برای هر کسی نیست، چون نمایشنامه برای مردم کار میشود و برای همه است، خصوصا به خاطر موضوعی که در این تئاتر مطرح میشود. اما برای آگاهی مخاطبین چه کردهایم؟ ما در بروشور نمایش که در ورودی سالن به صورت الکترونیکی میتوان آن را دریافت کرد، اطلاعاتی برای کسانی گذاشتهایم که شاید نمیدانند ماجرای مکبث چیست. اما همین که خط داستانی مکبث را بدانند، میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. همچنین آنچه که نباید ناگفته بماند این است که مکبث یکی از برترین نمایشنامههای ادبیات جهان است و اگر کسی آن را نمیشناسد، این ضعف او بوده، که آن هم نتیجه سرانه پایین مطالعه در ایران است.
فرض کنیم که به هر حال ممکن است مخاطب نمایش را ببیند و در فهم آن سردرگم شود. در چنین شرایطی، دو حالت وجود دارد: اول اینکه در مخاطب انگیزه برای درک اصل ماجرا ایجاد شود که بسیار خوب است و حالت دوم اینکه باز هم انگیزهای برای فهمیدن داستان وجود نداشته باشد و مخاطب ترجیح دهد که در جهل خود باقی بماند، که دیگر از کنترل ما خارج است. البته، نقاط طلایی و مینیمال شده در نمایش و فاکتورهایی در دیالوگها و اکتهای صحنه وجود دارد که ما تلاش کردهایم آنها را برای فهم مخاطب نگه داریم. حتی در جاهایی، توقف داده و بازیگر، قصه را به شکلی روان برای مخاطب تعریف کرده است. پس چیزی نمیماند که مخاطب نفهمد.
باقی ماجرا اما، مفاهیم شاعرانه شکسپیر است. چرا که متنهای شکسپیر، اخلاقی هستند و به مخاطب درس میدهند. اصلا ویژگی خاص ادبیات کلاسیک است که مدام به خواننده و مخاطب خود پند بدهد. به هر حال، معتقدم که نباید تنها به این بهانه که مخاطب نمیفهمد، از کار کردن آثار فاخر خودداری کرد.
در اجرای تئاتر مکبث شاهد چیزی هستیم که در تئاتر اصفهان، به دلایل مختلف، کمتر اتفاق میافتد و آن هم استفاده از آهنگساز و موسیقی زنده است.
بله. قطعا همین طور است. به نظر من، یکی از ویژگیهای کار کردن اصولی در تئاتر و خصوصا برای نمایشنامههای کلاسیک، وجود موسیقی مناسب است. خیلی دوست داشتم که اگر کمی دست ما برای کار بازتر بود، نمایش را به صورت ارکستر اجرا میکردیم، اما برعکس، اکنون یک فضای ابزورد مینیمال را در این نمایش پیش میبریم و از یک آهنگساز که خود نوازنده و خواننده با قابلیتهای ویژه است، استفاده کردهایم و خیلی هم پاسخ خوبی گرفتیم. امیدوارم که بتوانم برای اولین بار بعد از پایان نمایش، مجوز لازم را برای یک کنسرت دو سه روزه از موسیقی متن تئاتر بگیرم.
چیزی درباره پشت صحنه و دیگر عوامل نمایش شما وجود دارد که بتوان آن را یک ویژگی بارز دانست؟
این برای من جای افتخار دارد که دوست خوبم، رضا عربی، گریم تئاتر من را انجام داده است. ایشان گریمور فیلم «جدایی نادر از سیمین» بودند، فیلمی که اسکار گرفته و در جهان مطرح است. امسال نیز در جشنواره فجر، با فیلم «حمال طلا» حضور دارد.
همچنین پوستر نمایش را استاد محمد علی حدت طراحی کرده است. این استاد، طراح پوستر سینما بوده و با بیش از ۶۰۰ عنوان طراحی پوستر در تاریخ سینمای ایران، از چهرههای مطرح در این حوزه است. استاد حدت بعد از چند دهه طراحی پوستر برای فیلمهایی مثل «کندو»، «دونده» و «روسری آبی»، برای اولین بار، طراحی پوستر یک تئاتر را انجام داده است.
نکته خاصی در طراحی صحنه و نورپردازی برای این اجرا مدنظر داشتهاید که به آن اشاره کنید؟
در واقع همه این عناصر، از صحنه تا نور و لباس و... براساس همان فضای مینیمالی که میخواستیم برای اجرا داشته باشیم، طراحی شدهاند.
نظر شما