به گزارش خبرنگار ایمنا، پرستاران قهرمانان گمنامی هستند که همیشه در خط مقدم بوده اند، فرقی نمی کند چه زمانی و یا مکانی بوده باشد آنها درد را حس می کنند و صبورانه به پای بیمار می نشینند؛ آنها عاشقند.
عفت زارعی، یکی از هزاران پرستاری است که بیش از ۳۰ سال عمر خود را برای التیام دردهای تن رنجور بیماران تختهای بیمارستان صرف کرده است، خودش میگوید: " اگر عاشق نباشید نمیتوانید پرستار بمانید و اگر صبر ندارید به این حرفه وارد نشوید."
پرستار زارعی کارش را در دوران جنگ و در بیمارستان امین اصفهان آغاز کرد "از بچگی عاشق پرستاری بودم، در دوران کودکی عروسکی داشتم که همیشه نخی دور گردنم آویزان می کردم و فشارش را می گرفتم و بعضی وقتها هم دستمالی را خیس می کردم و روی صورتش میگذاشتم و ساعتها از آن مراقبت میکردم."
این پرستار باسابقه اصفهانی که در اولین سال آغاز به کارش درگیر بمباران و خاموشیهای اضطراری جنگ بوده است، عمدهترین سختیهای شغلیاش رادر دوران آغاز به کارش در بیمارستان امین میداند: "خاطرات خیلی خوبی در بیمارستان امین دارم، آن زمان این مرکز بیمارستان تخصصی زنان و زایمان و همچنین مرکز اورژانس زنان و مامایی اصفهان بود و تختهای اضطراری هم داشتیم، در شیفت صبح سه نفر نیرو و در شیفت عصر و شب دو نفر پرسنل پرستار فعالیت داشتند، در هر شیفت حدود ۱۰ الی ۱۵ بیمار مازاد بر ظرفیت پذیرش میشد و ما از این بیماران پرستاری میکردیم؛ در روزهای اول کاری ام بمباران خیابان فروغی را داشتیم؛ در بمباران اسپرین گل بخشی از کادر بیمارستان را جا به جا کرده بودند و زمانی که من برای شیفت به بیمارستان مراجعه کردم به من اطلاع دادند که باید ادامه خدمتم را در بیمارستان بهشتی سپری کنم، وضعیت قرمز بود، من هم باردار بودم، باید به بیمارستان بهشتی میرفتم، کسی نبود که مرا به بیمارستان ببرد، توی کوچههای تنگ و باریک کلاغ پر نمیزد، خودم را به چهار راه تختی رساندم، کنار خیابان ایستادم، خودرویی من را سوار کرد، نزدیک میدان انقلاب بمباران آغاز شد و تاکسی که من در آن بودم دو متر به هوا پرتاب و دوباره سرجایش برگشت؛ آن روز خاطره خیلی بدی بود."
او بر این باور است که پرستاران در خط مقدم جبهه کار کردند و ابر قهرمانهای گمنام هستند، اما امروز مورد بی توجهی قرار دارند و بخش اعظمی از آنها به فراموشی سپرده شده و آن طور که باید از آنها استفاده نشده است.
این پرستار معتقد است پرستاران در بُعد زمان و مکان تعریف نمیشوند و همه جا میتوانند کار کنند "پرستاران بیماران را همانند خانواده خودشان میدانند، من یک سال در بیمارستان بهشتی، هشت سال در بیمارستان امین و ۲۲ سال در بیمارستان الزهرا (س) فعالیت داشتم، همه موفقیتهای خودم را مدیون دعاهای بیماران میدانم، مرگ و زندگی را در بیمارستانها دیدهام، معجزههای زیادی را حس کردم هر روز حین کار الطاف الهی را می بینم و شیفته کارم شدهام."
پرستار زارعی در بخشهای مختلف مامایی، بیماران سرطانی و اورژانس فعالیت داشته و همواره با رویی گشاده بیمارانش را درمان میکرده است. او همواره از سوی بیمارانش مورد توجه بوده چرا که بر این باور است پرستاری هنری مذهبی است که همواره خدا را در نظر دارد، او بر این باور است که حقوق پرستاری در قبال خدماتی که ارایه میشود ناچیز است اما این شغل هنر آفرینی است که همتایی ندارد.
او همچنین به مهاجرت بالای پرستاران به خارج از کشور طی سالهای اخیر اشاره میکند: " تعداد زیادی از همکارانم پس از گذراندن طرحشان به کشورهای خارجی سفر کردند، تعدادی از آنها استخدام و تعدادی نیز برگشتند، همه بر این باورند آنچه در ایران آموزش می دهند چندین برابر بهتر و علمی تر از آموزشهای خارج از کشور است، اما به همه توصیه میکنم دین خود به مردم این مرز و بوم را ادا کنند و کار و خدمت رسانی هر چند با درآمد بیشتر خارج را به عشق به مردمانشان ترجیح ندهند."
او کمبود پرستار را از چالشهای پیش روی فعالان این عرصه میداند: " عوامل خطر آفرین زیادی سلامت پرستاران را تحت تاثیر قرار میدهد، عفونتهای موجود در محل کار، استفاده از وسایل تیز و برنده آلوده به بیماریها، انتقال بیماریهای واگیر دار و ... از جمله این تهدیدات هستند ضمن اینکه سختی کار و خستگی ناشی از فشار کار میزان این آسیبها را دو چندان میکند و این شرایط کمتر دیده می شود."
زارعی پرستاری را تیغ دولبهای میداند که باید با احتیاط روی آن حرکت کنند: " پرستاران از سویی باید دل به دل بیمارانشان دهند و از سوی دیگر پس از شیفت کاری خسته کننده رضایت خانوادههایشان را جلب کنند؛ جسم خستهای که باید پس از پایان کار در بیمارستان در مهمانیهای خانوادگی، خرید برای خانه، مشارکت در امور منزل، وقت گذاشتن برای آموزش و تربیت فرزندان و هزاران مسئولیت دیگر نیز روی پا بایستد که مبادا ذرهای از مسئولیتهایش خدشهدار شود و فردی از او ناراضی...."
نظر شما