به گزارش خبرنگار ایمنا، امروزه آب یک معضل وچالش بسیار جدی برای کشور و برخی از استانها از جمله استان اصفهان تبدیل شده است؛ معضلی که تنها زیست محیطی و اقتصادی نیست و ابعاد مختلف سیاسی و امنیتی نیز به خود گرفته است. شاهد این ادعا استعفای دسته جمعی یک ماه اخیر نمایندگان اصفهان در اعتراض به حذف ردیف بودجه طرح های انتقال آب به اصفهان است که هر چند توانست قول مساعد رییس جمهور برای تشکیل ستاد احیای زاینده رود را بگیرد، اما از سوی دیگر به واکنش تند نمایندگان برخی دیگر از استانها و مخالفت آنها با اقدامات نمایندگان اصفهان منجر شد؛ رویکردهایی که اگر تدابیری برای آنها اندیشیده نشود، می تواند در آینده ای نه چندان دور به افزایش تنشهای بین استانی و قومی در کشور دامن بزند. در همین راستا گفتوگویی داشتیم با محمد کیهانی، رییس حزب ندای ایرانیان شعبه اصفهان که در ادامه می خوانید:
ارزیابی شما از استعفای دسته جمعی نمایندگان استان اصفهان در اعتراض به حذف ردیف بودجه انتقال آب به اصفهان چیست؟
در بودجه بندی کل کشور باید به رفع معضلات و مشکلات اساسی هر استان توجه شود، بر این اساس در حالی که انتظار می رفت در ردیف بودجه استان اصفهان به آینده بحران آب و خشکی زایندهرود نگاه شود، چنین توجهی صورت نگرفت؛ در نتیجه به نظر می رسد نمایندگان استان می خواستند با استعفای خود از مسئولان درخواست کنند به این موضوع دقت بیشتری شود.
مشکل مردم در استان اصفهان آب شرب است و تصمیم گیری دراین راستا باید درسطح کلان اتخاذ شود؛ این موضوع یک مشکل حاد بوده و نباید احساسی به آن پرداخته شود.در واقع نمایندگان استان اصفهان به خاطر اینکه صدای اعتراض خود را در مورد آب به گوش همگان برسانند دست به یک حرکت جمعی اعتراضی زدند و رییس جمهور بعد از این حرکت اعتراضی دستوری صادر کرد، اما خود ما هم به وضوح می دانیم این دستور کارکرد خاصی ندارد، مردم اصفهان نمایندگانی را انتخاب کرده و به مجلس فرستادند تا مشکلشان را رفع کنند نه اینکه به طور جمعی استعفا بدهند، این استعفا میتواند چه منفعتی برای اصفهان داشته باشد؟ مشکل آب اصفهان با استعفا رفع نمی شود؛ حال بعد از این استعفا نمایندگان باید بگویندچه طرح و برنامه ای دارند و در اقدام بعدی می خواهند چه کاری انجام بدهند؟ و یا حرکت بعدی آنها که بتواند این مشکل را رفع کند، چیست؟
مشکل مردم در استان اصفهان آب شرب است و تصمیم گیری دراین راستا باید درسطح کلان اتخاذ شود؛ این موضوع یک مشکل حاد بوده و نباید احساسی به آن پرداخته شود؛ باید قبل از دیر شدن تمهیدی اندیشید چرا که در سال گذشته کمبود آب در استان به مرز هشدار رسید. بنابراین، استعفای نمایندگان استان در نوع خود اعتراض به وضعیت موجود است که مورد استقبال مردم استان هم قرار گرفت؛ در حالی که منتقدانی هم داشت.
آیا شما معتقد هستید که این استعفا منجر به ایجاد نوعی فضای «ضد اصفهان» شده است؟
بله کاملا اینطور است، این استعفا نه تنها اوضاع را بهتر نکرد، بلکه وخامت آن را بیشتر کرد؛ این در حالی است که آقای رییس جمهور به همه استانها قول داده بود مشکلات را رفع میکند، باید بپذیریم که مباحث آبی استان به حالت قبل برنمی گردد باید در مدیریت مصرف آب تجدید نظر اساسی شود. الگوی مصرف آب باید تغییر کند، این تصمیم کشور است که مدیران باید به آن توجه کنند.
ما باید این واقعیت را بپذیریم که دیگر آب برای خیلی از مصارف وجود ندارد، آب یک مسئله مهم حیاتی و همه جانبه است نه اینکه مسئلهای باشد که توسط عده ای از نمایندگان مجلس و استانداران و یاحتی رییس جمهور رفع شود. باید با نگاه حاکمیتی در مورد این مسئله تصمیم هایی گرفته شود و البته این تصمیمات باید ضمانت اجرایی داشته باشد.
اصفهان همیشه زیر سایه حرفهای بیمنطق بوده؛ همگان استان اصفهان را استانی برخوردار از نظر مالی، اقتصادی و صنعتی می دانند درحالی که این استان در حیاتیترین موضوع خود یعنی تامین آب شرب مشکل جدی و اساسی دارد.در حال حاضر به مسأله آب در استانها با نگاه ناسیونالیستی و قوم گرایانه پرداخته میشود که این خود دشواری و پیچیدگی این کلاف سردرگم را زیادتر کرده است؛ وقتی که هر استان نگاه خودش را به آب دارد، نمیتوان گفت کدام استان حق دارد و کدام ندارد، نمایندگان نمی توانند با این موضوع ساده برخورد کنند چون هر روز شکاف بین مردم استانها بیشتر میشود، کما اینکه در سال گذشته در تجمع برای آب در استان چهارمحال و بختیاری کشته دادهایم.
در حال حاضر آب یک مسئله حیثیتی شده است؛ پس موضوع بسیار با اهمیتی است و جنگ های آینده جنگ برای آب است. اگر هر چه زودتر به این معضل با دقت بیشتری در سطح کلان نگریسته نشود، در سالهای آینده حتما تعداد افرادی که برای آب کشته خواهندشد، بیشتر می شود؛ امروزه مسئله آب شوخی بردار نیست.
به نظر شما انتقاداتی که بعضا از سوی نمایندگان دیگر استانها به استعفای نمایندگان اصفهان وارد شد، از کجا ریشه می گیرد؟
اصفهان همیشه زیر سایه حرفهای بیمنطق بوده؛ همگان استان اصفهان را استانی برخوردار از نظر مالی، اقتصادی و صنعتی می دانند درحالی که این استان در حیاتیترین موضوع خود یعنی تامین آب شرب مشکل جدی و اساسی دارد؛ پس این ویژگی برخورداری باعث نشده که اصفهان بتواند به خواستههای خود برسد. اصفهان در حال حاضر حال خوشی ندارد؛ انگار پریشان حال و گم شده است و کسی به این پریشان حالی اصفهان توجه ندارد.
همیشه اصفهان را به خاطر صنایع ذوب آهن و فولاد مبارکه محکوم میکنند که آب زیادی را برای این صنایع مصرف می کند، اما باید گفت که در منطقه کویری میبد یزد هم صنعت فولاد داریم.
اعتراض کشاورزان اصفهانی به کمبود آب در بخش کشاورزی است. البته شکستن لوله انتقال آب به یزد باعث سیاه تر شدن فضا بین استانها شد.حتی استعفای نمایندگان اصفهان هم که حالتی اعتراضی برای جلب توجه سایرین داشت باعث تمسخر نمایندگان سایر استانها شد، بنابراین مشکل هنوز وجود دارد؛ زیرا خیلیها هنوز درک نکرده اند که استان اصفهان در مرز هشدار است. ما نتوانستیم در سطح کلان توجهات لازم را به استان اصفهان جلب کنیم چرا که این استان با همه برخورداری در مرز هشدار قرار گرفته و مسئولان هم درسطح کلان ضعیف عمل می کنند.
به نظر شما دلیل این بی توجهی به مشکل آب استان اصفهان چیست؟
اصفهان در زیر سایه سیاه نمایی های زیادی است؛ کمبود آب برای اصفهان یک واقعیت انکار ناپذیر است که باید حل شود چون مشکل پنهان اصفهان است؛ البته باید بگویم آب تنها مشکل و چالش جدی اصفهان نیست، بلکه سایر استانهای یزد، چهارمحال بختیاری و خوزستان هم درگیر مسئله کم آبی و بیآبی هستند و هر استانی از زاویه دید خود به این مشکل نگریسته و برخی رفتارهای اعتراض آمیز را نشان می دهد.
مشکل اصفهانیها این است که آبی که به سمت استان یزد می رود، صرفا برای شرب است، چرا این آب باید در بخش کشاورزی و صنعتی استفاده شود؟ اعتراض کشاورزان اصفهانی به کمبود آب در بخش کشاورزی است. البته شکستن لوله انتقال آب به یزد باعث سیاه تر شدن فضا بین استانها شد و مشکل و چالش آب را بیش از هر زمانی نشان داد، اما متأسفانه حاکمیت و دولت هنوز در سطح کلان این مسئله راجدی تلقی نکرده و راه حلی هم برای آن ارائه ندادهاند.
در موقعیت فعلی، جو و فضای حل مشکل آب در کشور غبارآلود است و هر استانی ازدیدگاه خود مسئله آب را تحلیل کرده و حرف می زند و هر استان آب را برای خودش می خواهد؛ به جای اینکه آب یک مسئله ملی با دیدگاه ملی باشد یک مسئله استانی شده است.
چرا مسئله آب اینگونه به سمت بحرانی شدن سوق پیدا کرده است؟
اشکال عمده کار این است که پرونده آب از دولتی به دولت دیگر و از نمایندگان این دوره به دورههای دیگر پاس داده می شود، پاس کاری دولتها و نمایندگان در مورد مسئله آب، مشکلی را رفع نمیکند، بلکه به شکل دلخراشی عاجز بودن و ناتوانی دولت و نمایندگان را نشان می دهد. نباید این مسئله را به آیندگان حواله کنند این دیدگاه و افق کوتاه مدت و ندیدن آینده، یک آسیب خطرناک برای بقای ما است و دشواریهای زیادی را درپی خواهد داشت.
البته بخشی از این تقصیر بر گردن دولت آقای احمدی نژاد است که به قول خودش در سفر تاریخی به چهارمحال و بختیاری نظم تقسیم آب را به هم زد، این مسأله بهانهای به دست خیلی از افراد داد که چهارمحالی ها را محکوم کنند، باید گفت خشکی زاینده رود تقصیر چهارمحال بختیاری نیست، چون زاینده رود خشک شده و اقلیم کشور ما به سمت خشک شدن پیش میرود. باید پذیرفت کشاورزی در استان اصفهان جوابگو ومنطقی نیست، باید راه حلی اندیشید تا قبل از اینکه دیر شود.
اشکال عمده کار این است که پرونده آب از دولتی به دولت دیگر و از نمایندگان این دوره به دورههای دیگر پاس داده می شود، پاس کاری دولتها و نمایندگان در مورد مسئله آب، مشکلی را رفع نمیکند، بلکه به شکل دلخراشی عاجز بودن و ناتوانی دولت و نمایندگان را نشان می دهد.یعنی به نظر شما شرایط به گونه ای است که می توان از «جنگ آب» بین استانهای کشور سخن گفت؟
متاسفانه باید گفت بله، بحران آب استان های همجوار را با هم درگیر کرده و حاکمیت و دولت نیز تا کنون نتوانستند به آب با دیدگاه ملی نگاه و این مشکل مهم را رفع کنند، مسئله این است که هر استانی با کوتاه نگری و بدون توجه به آینده درگیر مسأله آب شده است و آنچنان این مسئله و مشکل جدی است که قومیتها هم به این مسئله ورود کرده اند و این اوضاع خوبی نیست.
آیا در مسئله آب، در نهادهای بالادستی گرایش خاصی به سمت برخی استانها دیده می شود؟
بله و این مسأله تبعات زیادی دارد؛ وقتی افرادی که در نهادهای کلان تصمیم گیری به استان خاص گرایش داشته باشند، این رویکرد باعث، نگاه استانی به یک منطقه خاص می شود، با این توضیح نمی توان گفت که استان اصفهان مظلوم واقع شده است، اما باید خاطر نشان کرد در کشور سطح تعادل آب به هم خورده و وقتی که تعادل به هم بخورد، حرف حق هم شنیده نمی شود.
آب برای حیات بشر لازم است؛ آب آبادانی را به دنبال دارد پس باید موضوع اول حاکمیت باشد؛ چون این موضوع نمی تواند به دست استاندار و یا نمایندگان مجلس رفع شود، باید حاکمیت درسطح ملی به این موضوع ورود کرده و آن را حل کند. حاکمیت در مورد نفت تصمیم گیری میکند چون نفت برایش حیاتی و ضروری است، در شرایط کنونی، آب جدیتر از نفت است و هر دو برای بقای ما لازم است، پس انتظار می رود به آب هم به عنوان یک مسئله ملی و فرا استانی نگاه شود و حاکمیت باید خود مستقیم وارد عمل شده و این چالش را به استانها وا نگذارد؛ زیرا بسیار آسیب پذیر و تنش زا خواهدبود.
نظر شما