به گزارش خبرنگار ایمنا، از بدو تولد کوتاهی پای چپش و انحراف استخوان، او را دچار معلولیت کرد، معلولیتی که مادرزادی بود و راه رفتن را کمی مشکل میکرد اما روحیهای قوی داشت و این مسئله هیچگاه باعث نشد به ناامیدی روی خوش نشان دهد. چندین بار تحت عمل جراحی قرار گرفت و مشکل کوتاهی پایش تا حدودی برطرف شد به طوری که الان راحتتر از قبل راه میرود و از وضعیتش راضی است.
"معصومه شجراتی" شش سال است که حرفهای ورزش میکند و از ۱۸ سالگی با آن خو گرفت، هر چند ورودش به این عرصه با میل و علاقه نبود ولی پیشرفت فوقالعاده و ارادهای تحسین برانگیز داشت. او که والیبالنشسته را انتخاب کرد از فراز و نشیبها، راهی هموار ساخت تا رسیدن به افتخار برایش سهل و آسان شود. او امروز عضو تیم ملی والیبال نشسته جمهوری اسلامی ایران است و مدال نقره بازی های آسیایی ۲۰۱۸ جاکارتا را بر سینه دارد.
به مناسبت روز جهانی معلولان گفتوگویی ترتیب دادیم تا با این بانوی موفق بیشتر آشنا شویم، در ادامه گفتوگوی خبرنگار ایمنا را با معصومه شجراتی میخوانید:
چطور شد که به ورزش روی آوردید؟
از اول ورزش را در حد اینکه باشگاه بروم و ایروبیک و بدنسازی کار کنم، انجام میدادم و یا در مدرسه با دوستانم ورزش میکردیم. هیچ شناختی روی ورزش معلولان نداشتم و نمیدانستم که چنین ورزشهایی برای افراد معلول وجود دارد، تا آن موقع معلولی را از نزدیک ندیده بودم و با این محیط ورزش معلولان آشنایی نداشتم. وقتی به اصرار پدر و مادرم به سازمانی رفتیم که برای تشخیص اینکه افراد معلول وارد چه رشته ورزشی شوند استعدادیابی انجام می داد، اذیت میشدم و تأثیر بدی روی روحیهام داشت و دلم میخواست فرار کنم چون حس میکردم نمیتوانم با آن کنار بیایم و با روحیاتم سازگار نبود.
چرا این حس را داشتید؟
قبل از اینکه وارد دنیای ورزش حرفهای شوم، اگر یک نفر طور دیگری نگاهم میکرد سریع به گریه میافتادم. یک سال طول کشید که با معلولیتم کنار آمدم و پذیرفتم که در جمع این افراد قرار بگیرم، در حقیقت به اجبار پدر و مادرم وارد ورزش معلولان شدم اما بعد از یک مدت که در کنارشان تمرینات را انجام دادم و بیشتر با خلق و خو و روحیاتشان آشنا شدم نگاهم خیلی عوض شد و از آن موقع به بعد همه چیز تغییر کرد.
به نظر شما ورزش میتواند برای سلامتی معلولان خطر داشته باشد؟
اینکه در ورزش فرد دچار آسیبدیدگی میشود حتی برای اشخاص معمولی هم ممکن است پیش بیاید چه برسد به افرادی که معلولیت دارند و این آسیبهای بدنی برای سلامتیشان اصلا خوب نیست. این افراد حین ورزش نیاز به مراقبت بیشتری دارند اما از طرفی هم ورزش کردن برای سلامتی فرد معلول بسیار مفید است خودم را مثال میزنم که پزشکم مشوقم بود و من را به ورزش کردن تشویق کرد، با وجود اینکه به خاطر کوتاهی پا کمردرد زیاد سراغم میآید نظر پزشک این بود که ورزش خوب است و هیچ خطری برایم ندارد. حتی به بهبودیام بسیار کمک میکند اما اینکه فکر کنیم با ورزش کردن معلولیتمان بیشتر میشود خیر، اصلا اینطور نیست.
از همان اول علاقهمند به والیبالنشسته بودید یا رشتههای دیگری را هم کار میکردید؟
تا قبل از ۱۳ سالگی اصلا ورزشهای معلولان را ندیده بودم چون در خانواده و اطرافیان هیچ معلولی نبود و ما در این مورد هیچ چیز نمیدانستیم تا اینکه به سازمانی رفتیم که افراد معلول در رشتههای ورزشی مورد علاقهشان استعدادیابی میشدند و آنجا بود که من را راهنمایی کردند و پیشنهاد دادند که در این رشته فعالیتم را شروع کنم و معتقد بودند که والیبالنشسته برایم مناسب است.
چه ویژگیهایی در خودتان دیدید که نهایتا این رشته را انتخاب کردید؟
استعداد خوبی که داشتم، همچنین قد بالا تنهام کاملا مناسب این رشته است، دستهای بلند و کشیدهای دارم که برای والیبالنشسته فیزیک خوبی محسوب میشود.
وقتی وارد این رشته شدید به چه چیزی فکر میکردید، کسب مقام و شهرت یا صرفا حفظ سلامتی؟
شهرت که نه، اما بعد از سلامتی به سکو و طلایی شدن خیلی فکر میکردم.
به ملیپوش شدن هم فکر کرده بودید؟
مسابقات این رشته را دنبال میکردم، سالن میرفتم و از نزدیک بازیها را تماشا میکردم یا از طریق اینترنت پیگیر بودم. کلا وقتی هیجان و ذوق و شوق رقابت را در بازیکنان میدیدم با خودم میگفتم من هم میخواهم روزی یکی از ۱۲ بازیکن ملیپوش باشم و زمانی که برای اعزام به بازیهای پاراآسیایی اینچئون کره جنوبی به اردوی تیم ملی دعوت شدم در همه مراحل آن حضور داشتم تا اردوی آخر که اردوی متصل به اعزام بود و من از لیست خط خوردم. این اتفاق خیلی برایم سنگین بود به طوری که تا چند ماه حالم بد بود و اصلا نمیتوانستم بازی یا تمرین کنم. اما بعد از مدتی به خودم آمدم و عهد بستم، تلاش میکنم تا در دوره بعد این رقابتها حتما حضور داشته باشم که همین اتفاق هم افتاد و امسال در بازیهای پاراآسیایی جاکارتا به همراه تیم شرکت کردم.
با تیم ملی حضور در چه مسابقاتی را تجربه کردید؟
من امسال فیکس تیم ملی شدم و به همراه تیم در مسابقات جهانی هلند شرکت کردم که نهایتا در رتبه نهم جهان قرار گرفتیم و در بین آسیاییها دوم آسیا شدیم، حضورم در بازیهای پاراآسیایی جاکارتا ۲۰۱۸ تجربه دیگرم بود که به عنوان دوم و مدال نقره دست یافتیم.
مدال نقره بازیهای پاراآسیایی جاکارتا اولین مدال شما در رده ملی محسوب میشود، لحظه دریافت مدال چه حسی داشتید؟
وقتی مدال را در گردنم انداختند، پرچم ایران به اهتزاز درآمد و سرود ملی در سالن نواخته شد، آن لحظه فقط اشک شوق میریختم و از خوشحالی زیاد گریه میکردم. واقعا امید زیادی به مدال طلا داشتیم که نتوانستیم به آن برسیم اما مدال نقره هم دست کمی از مدال طلا برایمان نداشت چون با زحمت زیاد این مدال را به دست آوردیم. یک سال در اردوها بودیم که سختیهای خودش را داشت و واقعا تکتک بازیکنان، مربیان، کادر فنی و مسؤولان فدراسیون زحمت کشیدند و تلاش کردند. وقتی مدال نقره را در گردنم انداختند به خودم قول دادم که مدال بعدی باید طلا باشد.
همان نتیجه باعث شد که ادامه دهید؟
بیشتر همراهی همسرم باعث شده که با امیدواری بیشتری این مسیر را ادامه دهم و در این تصمیم قاطع باشم چون یک جاهایی واقعا کم میآوردم و خسته میشدم. صحبتهای همسرم دلگرمم میکرد و امید را به من برمیگرداند، حتی بیشتر اشتیاق پیدا میکردم که تلاشم را زیاد کنم و به هدفم برسم. از حالا به بعد هم که همسرم همراه و مشوق خوبی برایم است امیدوارانهتر ادامه میدهم.
لیگ برتر و عملکردتان در مسابقات قهرمانی کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟
امسال سال سومی است که در لیگ برتر با سپاهان حضور پیدا میکنیم و با همت بچهها در این دو سال عنواندار بودیم که ثمره تلاش تکتک همتیمیهایم بود. اما مربیان تأثیر زیادی در بردهایمان داشتند و توانستیم تیم برتر باشیم. در مورد مسابقات قهرمانی کشور هم باید بگویم تا چند سال پیش اصفهان قهرمان این رقابتها در کشور بود اما سال گذشته با توجه به اهمیت جوانگرایی و اینکه تیم، تیم جوانی شده بود در رده چهارم قرار گرفتیم.
روزی که والیبال شروع کردید فکر میکردید به این سطح برسید؟
اصلا فکرش را نمیکردم چون فقط دلم میخواست از این رشته فرار کنم و در چنین محیطی نباشم.
الان که بازیکن موفقی هستید با توجه به همه سختیهایی که پشت سر گذاشتهاید چه آرزویی دارید؟
بزرگترین آرزویم لژیونر شدن و سکوی پارالمپیک است که خیلی دوست دارم به هر دو آن برسم.
خانواده در موفقیتتان چه اندازه تأثیر داشته است؟
پدر و مادرم تأثیر زیادی در موفقیت های من داشتند، شاید اگر همان اجبار آنها نبود شاید هیچوقت به اینجا نمیرسیدم، آن زمان ۱۳ ساله بودم، خیلی با من تمرین میکردند و مشوق خوبی برایم بودند.
حرفی دارید که بخواهید با خانواده بزنید؟
پدرم چهار سال پیش از دنیا رفت، خیلی دلم میخواست این روزها را میدید و ناراحتم از اینکه وقتی بود نتوانستم او را به آرزویش برسانم. در جاکارتا که مقام کسب کردیم خیلی دوست داشتم وقتی میرسیم ایران پدرم باشد اما افسوس که نبود و موفقیت من را ندید. مادرم هم خیلی برایم زحمت کشیده و در موفقیتهایم نقش بسزایی داشته است؛ میخواهم از همین جا به او بگویم خیلی دوستش دارم، قدردان زحماتش هستم و امیدوارم سایهاش همیشه بالای سر ما باشد.
با توجه به اینکه تمرینات خودر را در اصفهان انجام می دهید، آیا از امکانات تمرینیتان در اصفهان راضی هستید؟
من ساکن شاهینشهر هستم، قبلا برای تمرین هر روز باید به مبارکه میرفتم و رفت و آمد خیلی سخت بود، اما خوشبختانه چند ماهی هست که مجموعه ورزشی مختص معلولان در اصفهان تأسیس شده است و ما از این بابت مشکلی نداریم و همه چیز خوب است.
انتظارتان از مسؤولان چیست؟
ورزش حرفهای هزینه زیادی دارد، از مسؤولان انتظار داریم که به مسئله بیمه، حقوق و تأمین شغل برای معلولان توجه بیشتری داشته باشند و به آن وعدههایی که به مقامآوران جاکارتا داده شده بود عمل شود.
برای افرادی که شرایطی شبیه خودتان دارند توصیهای دارید؟
معلولیت محدودیت نیست، اگر پشتکار داشته باشند به همه چیزهایی که میخواهند میتوانند برسند و در همه حال امیدوار زندگی کنند. فقط زمان خیلی مهم است وقت را نباید از دست دهند، باید زود تصمیم بگیرند و برایش تلاش کنند.
نظر شما