احمد بخشایش اردستانی، دکتری علوم سیاسی و استاد دانشگاه در یادداشتی برای ایمنا نوشت: کشور چین با ۱/۵ میلیارد جمعیت در حال حاضر دومین قدرت اقتصادی دنیاست. در این کشور در حدود ۵۴ سال پیش ۴۸ میلیون نفر از گرسنگی جان دادند. مردم این کشور که تازه از زیر بار استعمار ژاپن رها شده بودند، باانواع و اقسام چالشها از جمله جنگهای داخلی وجنگ تریاک مواجه بودند، اما آنها در یک مقطع زمانی تصمیم گرفتند خوشبخت شوند.
در مرحله اول چینیها یک نفر انسان شجاع و کاربلد به نام مائو را در جایگاه رهبری و مدیریت کلان قرار دادند. وی به اختلاس کنندگان ودزدان رحم نکرد و هر مدیری که ۱۰۰ هزار یوآن اختلاس یا دزدی می کرد، اعدام می شد، از این طریق مائو توانست دست دزدان را از عرصه اقتصادی کشورش قطع کند.
مائو در گام دوم تریاک را که آن روزها جزو سفره غذایی چینیها شده بود، از زندگی مردم کنار گذاشت و عده زیادی از معتادان را به دریا ریخت. وی در گام سوم پول کشور را مدیریت کرد و به خانواده ها سرمایه اولیه داد تا برای خود شغل درست کنند. اگر کسی پول دولت را می گرفت و شغل ایجاد نمیکرد به سختی تنبیه می شد. وی ابتدا صنایع کوچک و سپس صنایع بزرگ را راه اندازی کرد.
کشور چین از نعمت نفت و گاز و معدن بی بهره بود، از این رو مائو به عنوان رهبر چین خود را مسئول توسعه معرفی کرد و اجازه عرض اندام به احدی که قصد مزاحمت و ایجاد چالش را داشت، نداد. عدهای به دنبال مطامع و منافع فردی بودند و برای رسیدن به این هدف توطئه و خرابکاری می کردند، مائو آنها را نیز از سر راه برداشت. وی برای اداره کشور حزب تاسیس کرد تا بتواند برای دولت مدیر تربیت کند. این حزب با ۸۰ میلیون عضو مواظب بود کسی خیانت نکند. با روی کار آمدن دنگ شیائو پینگ و اتخاذ سیاست های انبساطی، چین با سرعت بیشتری راه پیشرفت و توسعه را طی کرد و در حال حاضر قدرت دوم اقتصادی جهان محسوب می شود.
تعامل گسترده با دنیا و استفاده درست و بهینه از فرصتها و ظرفیتهای بین المللی باعث شد چین برای نزدیک به ۳ دهه بزرگترین کشور جذب کننده سرمایه خارجی باشد و حال خود به یکی از بزرگترین کشورهای سرمایه گذار تبدیل شده است.چین از طریق نفوذ اقتصادی در بطن اقتصاد قدرتهای بزرگی مانند آمریکا؛ قدرت اقتصادی خود را تثبیت کرد و در حال حاضر چیزی حدود ۷۰ درصد ملزومات مورد استفاده خانوارهای امریکایی، چینی است؛ این یعنی قدرت و توسعه.
نظر شما