به گزارش ایمنا، پس میتوان کیارستمی را در قالب کودکی پرشور تصور کرد که درگیر تکرار و پوچی نشده است و با بیآلایشی و خلوصی دست نخورده با دنیای اطرافش روبهرو میشود و هر چیز کوچک و سادهای میتواند او را به اشتیاق بیاورد.
آن در نیمه باز در نمای نزدیک آغاز فیلم "خانه دوست کجاست؟" به مثابه راهی برای ورود به دنیاهای نرفته و ندیدهای است که در پس همین جریان ملالتبار زندگی نهفته است. پس زیاد عجیب نیست اگر بعد از مرگ او احساس میکنیم کیارستمی هست، فقط از آن در نیمه باز گذشته و به آن سوی بینهایت زندگی عزیمت کرده و به تماشای دنیایی دیگر نشسته است. حیف که دیگر ما نمیتوانیم از نگاه شفاف و پرشور او چیزی را نظاره کنیم و همراه با او اندوهناکی زیستن را پشت سر بگذاریم و جان پرآشوبمان آرام بگیرد به گل کوچک لای دفتر مشق محمدرضا نعمت زاده... .
هفتهنامه "تله راما" بعد از موفقیت جهانی فیلم "طعم گیلاس" درباره کیارستمی نوشت که "او ثابت کرد که حتی اگر زندگی متوقف هم شود، باز هم او راضی به گذاشتن کلمه پایان در آخر فیلمهایش نمی شود". در واقع هیچ چیزی نمیتواند آن جریان تپنده زندگی را که کیارستمی در فیلمهایش بهدست آورد، از نفس بیندازد و پایان بخشد، حتی مرگ خودش... لابد اکنون هم مانند آقای بدیعی در گور خویش در میان طبیعت زیبای لواسان دراز کشیده و از لابهلای ذرات خاک به شکوه آسمان چشم دوخته است، مگر مرگ میتواند جلوی نظاره کردن مردی را بگیرد که این همه زندگی را دوست می داشت... .
نظر شما