به گزارش ایمنا، به نظر میرسد در اصفهان و سایر کلانشهرهای ایران، مدیریت جمعیت شهری با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند. در اصفهان یک شهروند عادی هر ساله میتواند افزایش فشار رشد جمعیت را به خوبی احساس کند.
با توجه به اهمیت مقوله کنترل جمعیت و با توجه به پویندگی، بالندگی و جوانی جمعیت کنونی به عنوان یک فرصت و در جهت جبران کاهش نرخ رشد جمعیت و نرخ باروری در سال های گذشته، مقام معظم رهبری در تاریخ ۳۰ اریبهشت ۹۳ سیاستهای کلی جمعیت را ابلاغ فرمودند و با در نظر داشتن نقش ایجابی جمعیت در پیشرفت کشور، تاکید فرمودند که لازم است برنامه ریزی های جامع برای رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور متناسب با سیاستهای جمعیتی انجام گیرد. به همین منظور ۳۰ اردیبهشت به عنوان روز ملی جمعیت نامگذاری شده است.
به همین بهانه به منظور بررسی وضعیت جمعیتی اصفهان گفت و گوی مختصری با «مهری شاهزیدی- پژوهشگر جهاد دانشگاهی» انجام دادهایم تا دلایل معضل رشد فزاینده جمعیت شهری را جویا شویم. این پژوهشگر انواع انفجار جمعیتی، دلایل گسترش مهاجرتها و پیامدهای ناشی از آنها را در این مصاحبه بازگو میکند:
چرا طی سالهای اخیر روستاهای کشور خالی از سکنه و شهرها شاهد افزایش لجام گسیخته جمعیت شدهاند؟
بر مبنای آمارهای سرشماری جمعیت ۱۳۹۵ رشد جمعیت در بخش قابلتوجهی از روستاهای کشور منفی است. رشد جمعیت منفی به معنای آن است که سال به سال از جمعیت روستاها کم میشود، دلیل اصلی این کاهش جمعیت مهاجرت است. پدیده مهاجرت به طور معمول پیامدهای بسیاری را به همراه دارد؛ روستاها به عنوان جامعه مبدا در جریان مهاجرت بیشترین آسیب را میبینند. در واقع روستاها مهمترین رکن موجودیتشان، یعنی نیروی انسانی را از دست میدهند.
تحت تاثیر پدیده مهاجرت امروزه بسیاری از روستا خالی از سکنه شده است، برخی از روستاها حتی شرایط پیچیدهتری را تجربه میکنند به عنوان مثال در این روستاها فقط سالخوردگان باقی ماندهاند و روستا تبدیل به یک خانه سالمندان شده است.
خالی شدن روستاها ممکن است در نگاه اول موضوعی ساده به چشم بیاید؛ مثلا اینکه عدهای از مردم تصمیم گرفتهاند، محیط زندگیشان را تغییر دهند. ولی باید بگویم که این یک مسئله بغرنج است، زیرا خالی شدن روستاها به معنای از میان رفتن دانش بومی و فرهنگی است که طی صدها سال انباشته شده؛ علاوه بر این، روستاهای خالی از سکنه هر کدام میتواند تهدیدی علیه امنیت باشد و اگر بخواهم کمی دقیقتر صحبت کنم باید بگویم افرادی که به هر دلیل زادگاهشان را ترک کردهاند، متحمل شرایط روحی دشواری شدهاند. تک تک این افراد بخشی از وجودشان را در وطنهای روستاییشان جا گذاشتهاند و جامعه مسئول این تلخکامی روحی آنهاست.
این روند مهاجرت چه پیامدهایی را برای شهرها به همراه دارد؟
مهاجرت روستاییان به شهرها میتواند هم پیامدهای منفی و هم پیامدهای مثبت داشته باشد. روستاییان میتوانند تامین کننده نیروی انسانی در شهرها باشند و یا اینکه به غنای فرهنگی شهرها اضافه کنند.
تصور کنید در شهری زندگی میکنید که اقوام متعددی ساکن هستند و هر کدام سبک زندگی متفاوتی دارند، به تبع این سبکهای زندگی متعدد، پوششها، خوراکها و شیوههای گذران اوقات فراغت متعددی نیز وجود خواهد داشت و همین باعث میشود که زندگی شهری برای مردم آن شهر متنوعتر و دلپذیرتر شود.
این اتفاق در صورتی محتمل است که شهر زیرساختهای فیزیکی و فرهنگی مناسبی داشته باشد، اما متاسفانه اغلب شهرهای کشور ما آمادگی پذیرش جمعیت مهاجر را ندارند. معمولاً زیرساختهای شهری برای پذیرش جمعیت جدید کافی نیست و نمیتواند زندگی بهتری را برای آنها فراهم کند. در کنار این مسئله سختافزاری لازم است که به عدم آمادگی فرهنگی نیز اشاره کنم.
در نظر بگیرید که شهری قرار است پذیرای مردمانی از سایر فرهنگها باشد، مردمانی که نه تنها فرهنگ متفاوتی دارند، بلکه به دلیل ترک وطنشان از نظر روحی نیز آسیبپذیرتر هستند. اگر ساختارهای فرهنگی در شهر به نحوی سامان یافته باشد که این مردمان را سریع در خود جذب کند و در جهت توانمندسازی آنها پیش برود آن شهر، موفق خواهد بود و پیامدهای منفی مهاجرت را کمتر تجربه خواهد کرد، ولی اگر شهری که ما از آن صحبت میکنیم، شهری باشد که مهاجران را از خود طرد کند و منزلت اجتماعی پایینی برای آنها در نظر بگیرد، تا سالیان متمادی باید شاهد آسیبهای ناشی از وجود مهاجران باشد. در واقع اصل حرف من این است که آمادگی شهر مهاجرت را تبدیل به تهدید یا فرصت میکند.
در مورد شهر خودمان، اصفهان باید بگویم که اگر به افراد با لباسهای محلی با تعجب نگاه میکنیم، اگر افراد سعی میکنند ریشههای روستاییشان را پنهان کنند و اگر واژه «دهاتی» را به عنوان لفظ تحقیر به کار میبریم، متاسفانه ما آمادگی فرهنگی پذیرش مهاجر را نداریم.
پیامدهای عدم آمادگی فرهنگی چیست؟
ببینید، ابتداییترین مسئلهای که افزایش جمعیت ایجاد میکند، زیستن مسالمتآمیز در کنار یکدیگر است. مهاجرت باعث میشود که تعداد افراد در یک مساحت مشخص مکانی افزایش یابد و این به معنای آن است که هر فرد برای گذران زندگیاش نیاز دارد که با افراد بیشتری سر و کار داشته باشد.افرادی که آنها را نمیشناسد و حافظه تاریخی مشترکی نیز با آنها ندارد، در این وضعیت اگر روابط اجتماعی در شهر بر مبنای تساهل و تسامح سامان یافته باشد، زندگی در کنار چهرههای جدیدی مانند مهاجران چندان سخت نیست. ولی در صورتی که رویکرد ساکنان شهر نسبت به تازهواردها بدبینانه باشد و آنها را نه به عنوان انسان بلکه به عنوان رقیب قلمداد کند، روابط میان ساکنان قدیمی و جدید همراه با تضاد خواهد بود. در چنین شرایطی ساکنان قدیمیتر سعی میکنند مهاجران را از منابع موجود در شهر، اعم از اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، محروم کنند و مهاجران نیز البته به تلاش خود برای تصاحب این منابع ادامه میدهند. اتفاق معمول آن است که ساکنان قدیمی حداقل در ابتدای کار پیروز میشوند و مهاجران را به حاشیه میرانند؛ به حاشیه رانده شدن همانا و افزایش آسیبهای اجتماعی همانا. این آسیبهای اجتماعی نیز محدود به جامعه مهاجران نمیشود و شهر را در برمیگیرد.
برای ارتقاء این آمادگی فرهنگی پیشنهادی دارید؟
واقعیت این است که عبارت فرهنگسازی آنقدر مورد استفاده قرار گرفته که دیگر جدی گرفته نمیشود، اما باز هم فرهنگسازی یکی از راههای اصلی این مسئله است. در کنار این مسئله لازم است به موضوعی اشاره کنم که در مورد شهروندان اصفهانی میتواند مؤثر باشد.
همانطور که همه میدانیم کم آبی و خشکسالی مهمترین بحرانی است که با آن مواجه هستیم؛ پیشبینیها نشان میدهد که در طی ۵۰ سال آینده ساکنان مرکز ایران و از جمله اصفهان یکی از بزرگترین جریانهای مهاجرتی را رقم میزنند. در واقع، همه ما ساکنان، مهاجران بالقوه آینده هستیم، از این جهت بهتر است که آنچه را برای خود و فرزندانمان در آینده نمیپسندیم، برای مهاجران امروز شهرمان نیز نپسندیم.
تاثیرات افزایش جمعیت به واسطه مهاجرت در اصفهان چیست؟
ابتدا بحث تاریخی مسئله مطرح است؛ وقتی افزایش جمعیت داشته باشیم، خود به خود قیمت زمین افزایش پیدا میکند و این افزایش قیمت زمین باعث از دست دادن بافتهای تاریخی و ارزشمند شهر میشود. در واقع یکی از دلایل تخریب بسیاری از خانههای تاریخی، ارزش قیمت زمین آنها بوده است، به همین دلیل مالکان آنها ترجیح دادهاند خانهها را تخریب و تبدیل به ساختمان های بلند مرتبه و برجهای مسکونی کنند. از سوی دیگر وقتی در بافت تاریخی، قیمت زمین افزایش پیدا کند، با ساخت و سازهای بیشتری مواجه میشویم و همین موضوع باعث می شود چهره شهر تغییر کند.
در واقع همین دلیل باعث شده شهر اصفهان کمکم چهره و روایت تاریخی خود را از دست بدهد و در واقع تبدیل به روایتهای تکه تکه شدهای شود که هر کدام در یک سمت شهر قرار گرفته است، یک تکه میدان امام خمینی(ره)، یک تکه میدان امام علی(ع) و بخشی پل های تاریخی است.
در حال حاضر در شهر یزد به واسطه حفظ بافت تاریخی شهر میتوان مشاهده کرد که این شهر به لحاظ تاریخی بسیار با سابقه است، اما در شهر اصفهان این سیمای تاریخی را کمتر میتوان مشاهده کرد. شهر اصفهان یک موجودیت تاریخی با ارزش داشته که به واسطه افزایش جمعیت، زمینهای آن به سمت ساخت و سازهای بیشتر رفته و تبدیل به محیطهای مسکونی شده است، در واقع اصفهان شبیه شهری مدرن آن هم نه به معنای مثبت کلمه مدرن شده است.
از سوی دیگر بافتهای حاشیهای را در اطراف اصفهان شاهد هستیم از جمله محله حصه که در حاشیه شهر شکل گرفته است، یکی از دلایل شکلگیری بافت های حاشیه ای این است که اصفهان از لحاظ افقی در حال رشد است. البته برخی برنامهها برای محدود شدن رشد افقی شهر وجود دارد، اما رشد عمودی شهر در قالب ساختمان های چند طبقه ضررهای خاص خود را دارد.
یکی از دلایل آلودگی هوا افزایش جمعیت شهر است، افزایش جمعیت باعث میشود محیطهای اکولوژیک شهر از بین برود، همانگونه که بخش زیادی از اصفهان دیرزمانی کوچه باغ های زیبایی بود که امروزه با توجه به افزایش جمعیت از بین رفته و تبدیل به محیطهای مسکونی شده است.
نکته آخر اینکه زمانی که بارگذاری جمعیتی بر روی یک شهر صورت میگیرد و جریان مهاجرت را از سمت روستاها به سمت شهر اصفهان تجربه میکنیم، باعث افزایش مشکلات زیست محیطی نیز میشود، زیرا شهر با پتانسیلهای زیستمحیطی خود برای تعداد محدودی جمعیت جوابگو خواهد بود. به عنوان مثال بخشی از دلایل خشکی زاینده رود مدیریت نامطلوب یا تغییر اقلیم است، اما واقعیت این است که جمعیت شهر اصفهان به طور چشمگیری افزایش یافته است. به هر حال این رودخانه برای یک میلیون نفر جمعیت مطلوب بوده، اما در حال حاضر چند میلیون نفر از آب زاینده رود استفاده میکنند و همین باعث می شود رودخانه نتواند جوابگو باشد.
گفت و گو از: راضیه کشاورز- خبرنگار سرویس شهر خبرگزاری ایمنا
نظر شما