این کتاب شبیه به یک املت است

داستان کوتاه، از فرم‌های ادبیاتی است که در زندگی روزمره‌ انسان مدرن، توانسته جایی قرص و محکم باز کند. یکی از دلایل این مسئله، سرعت گرفتن زندگی مدرن، قابلیت خوانده شدن داستان کوتاه در یک نشست در بازه‌ای کوتاه از زمان و همچنین استقبال نکردن بسیاری از خوانندگان امروزی نسبت به قالب‌هایی مانند رمان است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، بااینکه سابقه‌ داستان کوتاه در ایران، نسبت به قالب‌های ادبیاتی دیگر مانند شعر، بسیار کوتاه است و اصطلاحاً این شاخه از ادبیات، نوپا و جوان شناخته می‌شود، نویسندگانی هستند که سال‌ها است در حال قلم‌زدن در این ژانر ادبی پرمخاطب هستند. یکی از این نویسندگان، علیرضا محمودی ایران‌مهر است که خوانندگان، برای نخستین بار در سال ۶۸ با مجموعه‌ داستان کوتاهی از او روبرو شدند. ایرانمهر که درزمینهٔ فیلم‌نامه‌نویسی نیز فعالیت می‌کند و تابه‌حال، هشت فیلم از آثار وی ساخته‌شده، با نوشتن «ابر صورتی» با استقبالی قابل‌توجه روبرو شد. از دیگر آثار این داستان‌نویس ایرانی، می‌توان به مجموعه داستان کوتاه «بریم خوشگذرونی»، انتشاریافته در سال ۸۴ و «فریدون، پسر فرانک» از نشر چشمه که روایتی مدرن از شاهنامه است، اشاره کرد. 

از نکات درخور تحسین فعالیت ایرانمهر، ترجمه شدن چند اثر از او به انگلیسی، فرانسوی و آلمانی است که این مسئله، قابلیت‌های بین‌المللی این نویسنده و قوت وی در این زمینه از هنر را خاطرنشان می‌سازد.
این نویسنده اخیراً، ضمن برگزاری کارگاهی پیرامون هنر داستان‌نویسی که به همت کانون داستان‌نویسی «بهانه روایت» با همکاری موسسه فرهنگی ادبی روایت کلک خورشید برگزار شد، از اثر اخیر خود، «بارون ساز» رونمایی کرد.

او به مناسبت رونمایی این مجموعه داستان، به گفت‌وگویی کوتاه، پیرامون اثر اخیرش و همچنین مسائل جهان ادبیات با خبرنگار ایمنا پرداخت.

در خصوص اثر اخیرتان، «بارون ساز» برای خوانندگان توضیح دهید.

مجموعه داستان «بارون ساز»، شکل‌گرفته از داستان‌هایی است که هیچ‌گونه ربط محوری به یکدیگر ندارند و درواقع، حاصل ده سال فعالیت من در حوزه‌ نویسندگی است. پس از انتشار یافتن مجموعه‌ «ابر صورتی»، تعداد زیادی داستان نوشتم که برگزیده‌ای از آن‌ها را در این مجموعه به چاپ رساندم. به‌طورکلی، هر داستان برای من، افقی تازه، تجربه‌ای نوین و پروژه‌ای جداگانه‌ است. به همین دلیل داستان‌های انتشاریافته عموماً خط محوری هماهنگی ندارند و در یک فضا سیر نمی‌کنند.

ازآنجایی‌که داستان‌ها یک محور موضوعی را دنبال نمی‌کنند، درباره فضایی که خلق می‌کنند و موضوعاتی که در آن‌ها پرداخته‌شده، شرح دهید.

درواقع این مجموعه شبیه به یک املت با اجزای مختلف است. همه‌چیز در آن هست، از روابط احساسی و عاشقانه گرفته تا مسائل اجتماعی و سیاسی، چراکه درواقع این افق‌ها بااینکه جداگانه به نظر می‌رسند، از یکدیگر منفک نیستند، همان‌طور که در زندگی روزمره نیز این جریانات بر یکدیگر و بالطبع، زندگی انسان تأثیر می‌گذارند. اگر در نظر بگیریم، همان‌طور که ارنست همینگوی، استاندال یا بسیاری از نویسنده‌های دیگر می‌گویند، داستان قرار است آیینه‌ای از زندگی انسان باشد. باید نتیجه گرفت که تمامی موضوعات ذکرشده در آن به چشم می‌خورد و این بسته به حال و هوای نویسنده در لحظه و همچنین فضایی است که داستان، در آن شکل می‌گیرد.

 به‌طورکلی چه محوریتی در خلق آثار برای شما اهمیت بیشتری دارد؟

چیزی که بیشتر برای من اهمیت دارد، روابط انسان‌ها با یکدیگر است، نتیجتاً اگر بخواهم خلاصه بیان کنم، من درباره‌ ارتباطات می‌نویسم، چراکه آنچه انسان بیش از هر چیز به آن احتیاج دارد و با آن مواجه است، کنش‌های انسانی متقابل و ارتباطات است. این ارتباطات بیشترین جنبه‌های زندگی فرد را می‌سازد و ممکن است بیشترین خسارات و آسیب‌ها را نیز به او وارد آورد. محوریت این ارتباطات می‌تواند هر چیز باشد، از روابط عاطفی گرفته تا مسائل اجتماعی و سیاسی.

با توجه به افت محتوایی رو به رشد ادبیات داستانی و کیفیت پایین آثار ارائه‌شده در این حوزه و به‌تبع آن، ذهنیت نامساعدی که از ادبیات داستانی فارسی برای خوانندگان امروزی شکل‌گرفته، به‌عنوان یک نویسنده‌ ایرانی، نوید مواجهه با چه چیز را به خوانندگان خود در برخورد با «بارون ساز» می‌دهید؟

به‌زعم من، ادبیات باید کارکردی داشته باشد. این کارکرد می‌تواند لذت، شناخت، درک دیگری از احساس خود نسبت به محیط و اطرافیان و همه قابلیت‌هایی باشد که در ادبیات وجود دارد. درواقع، نکته‌ای که مدنظر است، آن است که خواننده در مواجهه با اثر، نکته‌ای را دریابد که به او تلنگری بزند و منجر به‌نوعی همذات‌پنداری برای وی شود. این ‌همذات‌پنداری، خواننده را به کشف افق جدید و دیدگاهی بکر از زندگی سوق خواهد داد. ازنظر من دلایل بدبینی به ادبیات داستانی پارسی، چندگانه است و در این خصوص می‌توان به دلایل سیاسی، اجتماعی و علی‌الخصوص تاریخی اشاره کرد. یکی از مهم‌ترین تأثیرات مخربی که این عوامل بر جامعه گذاشته‌اند، انفکاک‌ها و گسست‌هایی است که در میان اقشار مختلف جامعه ایجادشده و درواقع اقشار و حتی افراد به جزیره‌های جدامانده‌ای از یکدیگر تبدیل‌شده‌اند. یکی از کارکردهایی که ادبیات داستانی می‌تواند داشته باشد، پیوست دوباره‌ این اقشار به یکدیگر و تلاش برای رسیدن به یک انسجام مجدد است که من در اثر خود تلاش کرده‌ام به این مهم دست پیدا کنم. در ثانی با توجه به همه‌ بدبینی‌ها به ادبیات داستانی فارسی در سال‌های اخیر، ازنظر من، نویسندگانی هستند که در حوزه‌ خود به‌خوبی فعالیت می‌کنند که ازاین‌دست افراد می‌توان به پیمان اسماعیلی، مهدی ربی، زویا پیرزاد و بسیاری دیگر از نویسنده‌های کنونی اشاره کرد.

کد خبر 344009

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.