به گزارش ایمنا، وی پس از اتمام نمایش، با ابراز خوشحالی از تماشای آن گفت که این اثر، نمایش بسیار زیبایی بود و همینکه عوامل، سعی بر شاد کردن دل مردم دارند، نکته حائز اهمیتی است و ابراز امیدواری کرد که بازهم در اصفهان، شاهد چنین نمایشهایی باشیم. کورش محمدی خطاب به کارگردان معلول این اثر نیز گفت: «ناتوان ما هستیم، نه شما. شما در این نمایش نشان دادید که ضعفها در افکار ما است. ما میتوانیم با دیدن نمایشهایی چون «اسد» عبرت بگیریم و به ضعفهای خود پی ببریم.»
محمدی درباره موضوع این نمایش هم به این اشاره کرد که اثر، به جامعه کنونی و مسائلی که باب شده، مانند اختلاس و زیادهخواهی برخی مدیران فرصتطلب، اشاره دارد که میتوان گفت تلنگری به آنها زده است.
به گزارش خبرنگار ایمنا، ریتم پایین اجرای این نمایش، بهصورت هنرمندانه و ظریف، با انتخاب آهنگهای شاد و متنوع پوشانده شده بود که میتوان با توجه به آن، به ذکاوت کارگردان اثر پی برد.
گفتگوی مفصل ما با کارگردان این اثر نمایشی را میخوانید.
نمایشنامه «اسد» چگونه انتخاب و فعالیت گروه از چه زمانی آغاز شد؟
از میان متنهای زیادی که خواندم، این نمایشنامه را انتخاب کردم و از نیمه دوم آبانماه سال گذشته، تمرینات را زیر نظر تالار هنر آغاز کردیم که به دلیل تعویض بازیگر و نوع تمرینات متفاوتی که در خلال آن ایجاد شد، تمرینهای ما شش ماه به طول انجامید.
نویسنده این اثر کیست و مهمترین ویژگی آن ازنظر شما در چیست؟
نویسنده این نمایشنامه، فهیمه سیاحیان است و مهمترین ویژگی این متن در ابتدا، همسویی ذهنیت من با نویسنده است و در اولویت بعدی، سبک رئالیسم جادویی اثر است که باعث ایجاد اتمسفری فانتزی در نمایش میشود و این سبک، ویژگی ثابتی در اجراهای من پیداکرده است. همینطور جنبههای روانشناسی قصه که همیشه در زیر لایههای یک متن برایم حائز اهمیت است، در این نمایشنامه توجهم را جلب کرد.
این متن تا چه میزان، مبتنی بر نگاه اجتماعی است و چه جاذبههایی در آن وجود دارد؟
در زیرمتن اثر، نگاهی روانشناسی وجود دارد، زیرا نویسنده، کشمکش درونی انسان با خویش را با توجه به وجه نمادین قصه به نمایش میگذارد، به این صورت که شخصیت اسد در این قصه دچار طمع زیادی شده و این طمع او تبدیل به جادوگرهایی میشود که در جنگل، او را پیدا میکنند و باعث دردسرهای زیادی برایش میشوند. این موضوع، نشان میدهد که طمع میتواند انسان را به دام بیندازد. با توجه به این توضیحات باید متذکر شوم که مضمون اصلی این نمایشنامه، نیز طمع است. دو دوره مختلف در نمایشنامه دیده میشود و در سه قسمت قرار دادهشده است. قسمت اول، در زمان حال میگذرد. قسمت دوم، زمانی خیالی است که در آن، وارد ذهنیت اسد میشویم و طمع را به شکل دو جادوگر میبینیم. قسمت سوم هم بازگشت به زمان حال است. غیرخطی بودن زمان به فانتزی بودن قصه که یکی از جاذبههای اساسی برای مخاطب کودک است، کمک بسیاری میکند، زیرا کودکان با توجه به فعال بودن تخیلاتشان، نیاز به بازگویی قصههایی دارند که موجب برانگیخته شدن تخیلشان میشود.
فضای ایجادشده در نمایش، چه فرصتهایی برای بیان دغدغههای شما دارد و درعینحال این فضا، کجای کار را برای شما سختتر کرده است؟
دغدغه من به فکر واداشتن مخاطب، مخصوصاً کودکان است، زیرا کودکان، ریشه اصلی بشر هستند و درصورتیکه محورهای آموزشی برایشان در سطح گستردهتری قوی شود که یکی از راههای آن، همین اجراهای تئاتر است، تأثیر بسزایی در فرآیند زندگی و دوران بزرگسالی و روابط اجتماعی آنها میتواند داشته باشد. در اینجا آنچه کار یک کارگردان تئاتر را برای اجرای نمایشی برای مخاطب کودک بسیار سخت میکند، این است که باید تمام جنبههای آموزشی بهدرستی در آن شکل بگیرد و ضربهای ازلحاظ فکری و روانی به کودک وارد نکند.
این نمایش در رقابت برای جذب مخاطب تا چه میزان میتواند موفق باشد؟
به دلیل حفظ تمام جنبههای ضروری در نوع بیان موضوع برای مخاطب کودک، این اثر میتواند شانس جذب مخاطب بالایی را داشته باشد، زیرا خانوادهها، کودکان خود را به اجرای نمایشی مینشانند که بازتاب بسیار خوب و مثبتی در زندگیشان داشته باشد.
در میان بازی بازیگران اثر، کدامیک را بیشتر دوست دارید و چرا؟
یک نمایش خوب از دید من، اثری است که در تمامی انتقال صحنهها، تمام بازیگران نقش بسزایی داشته باشند و در این قصه نیز به دلیل اهمیت داستان، تمام شخصیتها ویژگیهای خاصی دارند تا بتوانند رمزگشایی خوبی از ویژگیهای اساسی داستان داشته باشند؛ بنابراین بازی بازیگران هرکدام از نقشها، بهطور مجزایی برایم قابلتوجه است.
این نمایش، قابلیت این را دارد که مخاطبش بعد از کودکان، بزرگسال هم باشد تا در نحوه برخورد با آن، یاد بگیرد نتیجه هر رفتاری به خودش بازمیگردد. این نکته، بسیار حائز اهمیت است، از این لحاظ که کودکان، آینه پدر و مادر خود هستند و رفتارهای نادرست والدین، تأثیر نابهنجاری بر روی زندگی آنها میگذارد؛ بنابراین این اثر، تلنگری به رفتارهای بد انسانها یا والدین میزند.
عنوان اثر تا چه میزان، به هدف اصلی نزدیک است و تا چه اندازه مخاطب میتواند با این عنوان جذب تماشای اثر شود؟
«اسد» در لغت، به معنای شیر است که در وجه نمادین آن، غرندگی، ناآرامیها و دغدغههای گوناگون او را در درونش به تصویر میکشد، زیرا این شخصیت، فردی نابسامان است که اینگونه دچار طمع شده و همانطور که قبلاً توضیح داده شد، این طمع با توجه به جادوگرها که رفتار مرموز و دمدمیمزاجی دارند، نشان دادهشده است. همه اینها، تصویری از درون ناآرام او است.
نظر شما