نفت برای ایران فرصت ساز نبود و نیست

بیش از یکصد سال قبل زمانی که اولین چاه نفت ایران در منطقه مسجد سلیمان استان خوزستان توسط یک شرکت انگلیسی کشف شد، دولت وقت ایران هیچ آگاهی و درکی از این اتفاق مهم نداشت، اما کاشفان آن به خوبی می‌دانستند به چه ثروتی دست یافته‌اند بر همین اساس پایه‌های استعمار خود را در ایران بنا نهادند.

به گزارش ایمنا، سال ها پس از کشف نفت شرکت های خارجی سال ها سرمایه مردم ایران را به تاراج بردند و دولت های وقت ایران هیچ گونه تلاش و توجهی برای احقاق حقوق مردم انجام ندادند.

تا اینکه «محمد مصدق» بزرگمرد تاریخ سیاسی و اقتصادی ایران حرکت بزرگی را در کشور آغاز کرد که سنگ بنای تفکر اقتصاد «بدون نفت» بود. او که رهبری گروهی متشکل از ‎ ۱۶تن از نمایندگان مجلس چهاردهم را برعهده داشت، در خصوص واگذاری امتیاز نفت به خارجی ها گفت: «به بهانه اینکه به یک کشور نفت داده شده است، نباید به هیچ کشور دیگری امتیاز داد چرا که این دور باطل تمامی نخواهد داشت.»

مصدق در دوارن مبارزات خود برای ملی کردن صنعت نفت، بارها بر این نکته تاکید داشت که ایرانیان باید خود منابع نفتی کشورشان را اداره و بهره برداری کنند. سرانجام با تلاش های مصدق و همراهان وی، ماده واحده ملی شدن صنعت نفت در روز ۲۴ اسفند ماه سال ۱۳۲۹ در مجلس شورای ملی مطرح و در روز ۲۹ اسفندماه همان سال به تصویب رسید. بدین ترتیب، تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران نقطه عطفی در تاریخ سیاسی، اقتصادی و مبارزات مردم ایران برای نجات سرمایه های ملی این مرز و بوم از دست بیگانگان به شمار می رود.

هر چند ملی شدن صنعت نفت ایران بعد از این تاریخ بارها دچار فراز و نشیب شد، اما حال با گذشت ۶۷ سال از ملی شدن نفت ایران، دیگر هیچ کشوری بر منابع ملی ایران تسلط ندارد و این ذخایر خدادای در اختیار کامل دولت ایران است. با این وجود ایده مصدق برای ایجاد اقتصاد بدون نفت هنوز عملیاتی نشده و چالش های ملت ایران با این ذخایر غنی زیرزمینی همچنان به پایان نرسیده است.

 تحریم های نفتی بین المللی که به واسطه برنامه هسته ای گریبانگیر ایران شد و هنوز هم آثار آن باقی است و در کنار آن نوسات قیمت نفت که هر سال فرایند بودجه ریزی در ایران را با مشکل مواجه می کند، نشان از جایگاه اساسی نفت در اقتصاد ایران و آسیب پذیری کشورمان به دلیل وابستگی به درآمدهای این ماده خام دارد. بنابراین در آستانه سالگرد ملی شدن صنعت نفت، خبرگزاری ایمنا گفت و گویی با مهدی مطهرنیا، آینده پژوه و تحلیلگر مسائل سیاسی ترتیب داده و نظر وی را پیرامون تأثیرات نفت بر ساختار سیاسی  و اقتصادی ایران جویا شده است. 

با گذشت بیش از ۶۰ سال از ملی شدن صنعت نفت، وضعیت ایران در حوزه وابستگی به درآمدهای نفتی را چگونه ارزیابی می کنید؟

ملی شدن صنعت نفت تلاشی بسیار شایسته از سوی مرحوم مصدق بود و جنبش ملی شدن نفت برای رها شدن از  وابستگی ایران به بیگانگان و استفاده بهینه از نفت برای دستیابی به توسعه بیشتر ایران آینده صورت گرفت. با این حال این حرکت قابل تقدیر، بواسطه ضعف حکومت وقت در مسیر خود با چالش هایی مواجه و به جای فرصت سازی، به تهدیدی برای اقتصاد و سیاست ایران تبدیل شد و توانست وضعیت ایران را به شرایط بحرانی بکشاند. در چنین شرایطی انقلاب اسلامی رخ داد و جمهوری اسلامی نیز کوشید وابستگی به نفت را در قالب اقتصاد ملی از بین ببرد، اما در عمل چنین اتفاقی رخ نداد و بعد از چهار دهه همچنان شاهد وابستگی به دلارهای نفتی هستیم.

اقتصاد تک محصولی در جهان امروز اقتصادی لرزان است و به وِیژه در شرایطی که کشور دچار تعارض معنادار با اقتصاد جهانی باشد، این امر نمود بیشتری پیدا می کند. امروزه اقتصاد امری ملی نیست که بر مبنای کلاسیک، آن را به صورت کاملا مستقل یا وابسته تصور کنیم. در اقتصاد فرا ملی و جهانی امروز، کشورها باید با یک تعامل معنادار و به صورت پراگماتیستی یا عملگرا زمینه های دستیابی به امتیازات و توسعه اقتصادی خود را فراهم کنند. بنابراین در دنیای کنونی، بحث اصلی مثبت یا منفی بودن اقتصاد تک محصولی نیست؛ چرا که به هر تقدیر ایران دارای یک اقتصاد تک محصولی است و مهم این است که با وجود این امر تا چه اندازه توانسته ایم در بازی اقتصاد جهانی و رقابت شدید میان دیگر بازیگران در استفاده از روش ها و ابزارهای مشخص به موفقیت دست پیدا کنیم.

بنابراین تاکید می کنم که در این جا بحث اقتصاد تک محصولی مطرح نیست؛ مهم این است که مدیریت جامعه ملی ایران در ابعاد گوناگون حیات اقتصادی تا چه اندازه توانسته است در اقتصاد جهانی خود را بازیافته، جایگاه خود را تعریف کرده و بر اساس این جایگاه، نقشه راه توسعه خود را در باند پـُر پهنای آینده فراهم کند. تک محصولی بودن امر مثبتی نیست، اما مسئله ای پذیرفته شده است و ما باید بدانیم چه هستیم، کجا هستیم و کجا می خواهیم برویم، اگر این اتفاق بیفتد می توانیم به آینده امیدوار باشیم.

آیا می توان گفت با توجه به وابستگی فعلی دولت به درآمدهای نفتی دولت ایران در حال حاضر نیز یک دولت رانتیر است؟

به هر ترتیب دولت ایران درصد بالایی از درآمد خود را از فروش نفت به دست می آورد و این فروش نفت در چهارچوب معادلات تنظیم شده سیاسی صورت می پذیرد که در آن رانت به عنوان ستون فقرات قرار دارد. بنابراین دولت نه تنها رانتیر است، بلکه بافت متن حکومتی این رانتیر بودن را پذیرفته و تلاش می کند با کشف قواعد یک دولت رانتیر ادامه حیات دهد.

به نظر شما چنین وضعیتی چه تأثیری بر رابطه دولت با ملت گذارده است؟

 دولت و ملت بعد از انقلاب به سمت همگرایی سوق پیدا کردند و شکاف بین آن ها کاهش پیدا کرد، اما در حال حاضر این شکاف بار دیگر در حال فعال شدن است. در اعتراض های مدنی اخیر که بیشتر در حوزه اقتصادی ریشه داشت، شعارهایی مطرح شد که نشان می دهد ملت تا حدی احساس همگرایی خود را از دست داده و به دنبال باز تعریف رابطه ای جدید با حکومت است؛ این در حالی است که نفت به عنوان منبع اصلی قدرت اقتصادی نیز در دست ساختاری از قدرت قرار دارد که بدون آن نمی تواند به حیات خود ادامه دهد.

وضعیت دموکراسی در ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟

دموکراسی در جامعه ایران جوانه زده و در حال تبدیل به درختی تنومند است؛ به این معنا که ریشه های آن در زمین جامعه ملی ایران مستحکم شده و هر چند ساقه ای ظریف را از خود نشان می دهد، اما بواسطه ریشه محکم، می توانیم چشم انداز آینده آن را به صورت یک درخت تنومند ببینیم؛ هر چند ممکن است عملیاتی شدن این امر سال ها و حتی دهه ها طول بکشد.

به نظر شما کاهش قیمت نفت در سالهای اخیر می تواند پدیده ای مثبت باشد و سرعت دولت ایران برای فاصله گرفتن از اقتصاد نفتی را زیاد کند؟

کاهش قیمت نفت زمانی می تواند دریچه های امید را باز کند که ساختار قدرت و جامعه ملی ایران اراده خروج از اقتصاد بیمار تک محصولی را داشته باشند؛ نه اینکه پایین و بالا رفتن قیمت نفت سفره های مردم را تحت تأثیر قرار دهد و پیامدهای روانی و اجتماعی به دنبال داشته باشد. مسائلی همچون افزایش آمار طلاق، خودکشی و تبدیل مردم ایران به یکی از عصبانی ترین مردم جهان از پیامدهای این امر است. بنابراین آنچه در این رابطه باید به آن توجه شود، مسوولیت همه ساختارهای موجود متصدی اعمال قدرت در جامعه ملی است که لازم است پاسخگوی مردم باشند.

به نظر شما جایگاه مطلوب درآمدهای نفتی در ساختار حکومتی ایران چه باید باشد و روش درست استفاده از منابع زیر زمینی برای کشور نفت خیز و مستعدی همچون ایران چیست؟

این منابع زیر زمینی نه فقط برای نسل حاضر، که حق نسل های آینده نیز است و بنابراین باید باقی بماند و از آن ها محافظت شود. جایگاه این منابع به عنوان ذخایر گران‌سنگ قدرت اقتصادی ایران باید مورد توجه قرار بگیرد و مقامات کشور در بهره برداری از آن ها به بهینه‌ترین و عالمانه‌ترین الگوهای عملیاتی روی آورند.

این در حالی است که هم اکنون شاهد فضای مثبتی در این زمینه نیستیم؛ بگونه ای که سال ها منابع نفت و گاز ایران در خلیج فارس توسط کشورهای همسایه استخراج و استفاده شد و میلیاردها دلار پول ایران به دلیلی عملکرد نامناسب به جیب این کشورها رفت. اکنون نیز نمی خواهیم بپذیریم باید به برنامه سال‌های گذشته با رویکرد انتقادی نگاه کنیم و طرحی نو برای حرکت آینده ایران در اندازیم.

کد خبر 339755

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.