به گزارش خبرنگار ایمنا، پاتوق فیلم کوتاه اصفهان در چهل و یکمین نشست خود میزبان سیاوش گلشیری، نویسنده و منتقد سینما بود. پس از اکران پنج فیلم کوتاه "دوئت"، "اکتسابات انتسابی"، "۱۲۴"، "بیگانه و بومی" و "پادشاه جنگل" شهرام احمدزاده، مجری برنامه از این منتقد خواست تا به تفکیک آن ها را مورد بررسی قرار دهد. گلشیری، با این مقدمه که همۀ ما جزئی از خانوادۀ سینما هستیم، نقبی به رخدادهای مهم سی و ششمین جشنوارۀ فیلم فجر زد و گفت: مجموع فیلم هایی که در اصفهان اکران شد، به جز فیلم "به وقت شام" آنچه را که باید می دیدیم به ما نشان داد و باید این مسئله را هم بررسی کرد که چه می شود اثر سترگی مثل شاهنامه مورد استفادۀ ابزاری ما قرار می گیرد و یا احساس می کنیم که درگاه خداوند تنها از آن ماست؟ چه می شود کسانی که زمانی به عنوان الگو به آن ها نگاه می کردیم دگردیسی پیدا می کنند و برای دفاع از خود به هر چیزی چنگ می زنند؟
وی در خصوص فیلم "دوئت" اظهار کرد: "دوئت" قطعه ای از موسیقی است که در آن دو نفر با یکدیگر همنوازی می کنند، بنابراین دوتایی بودن در آن اهمیت دارد. نوید دانش، کارگردان این اثر از همین الگو برای روایتی نوستالژیک از عشق هایی که به هر ترتیب از دست رفته اند، اما حس و حال آن با انسان همراه است استفاده می کند. "دوئت" از جنس فیلم کوتاه است، به این سبب که کوشیده تا میان فرم، ساختار و مضمون تناسب ایجاد کند.
گلشیری ادامه داد: در این فیلم مضمون ابتدا خود را آشکار می کند و ایراداتی هم در بهانۀ جمع شدن آدم ها در مرکز فروش می توان به آن گرفت، که در نهایت می توانست فیلم کوتاه تری به ما ارائه کند. اگر "دوئت" را به سه تکه تقسیم کنیم، فرمی که فیلمساز از طریق آن نوعی قرارداد را پی ریزی می کند این است که در صحنۀ ابتدایی، هنگامی که زن در حال رانندگی است دوربین تمام مدت روی "مینو" قرار می گیرد و بعد از پارک کردن ماشین کات می خورد و با مرد همراه می شود. در تکۀ دوم فیلم، سراسر فروشگاه را با همۀ آدم هایی که در آن جمع اند می بینیم و در تکه پایانی و سوم با "سپیده" همراه می شویم که سوار بر ماشین می شود. فیلم در تکۀ سوم با موسیقی ای به پایان می رسد که در تکۀ اول با آن آغاز شده بود و این نشان دهندۀ قراردادی است که فیلمساز از آن استفاده می کند.
وی افزود: این قرارداد با نوع درونمایۀ فیلم همگام و هم آن شده و با نام فیلم نیز همخوانی دارد. تکه ها به درستی در کنار هم قرار گرفته اند تا روایتی از عشق از دست رفتۀ آدم ها باشند، عشقی که با شنیدن یک موسیقی موقعیت قدیم را برای آن ها تداعی می کند. در طول فیلم متوجه قصه های ناگفتۀ شخصیت ها هسیتم و "دوئت" در خدمت این نوستالژی است، به همین سبب برای رسیدن به این فرم، تسلسلی از موقعیت ها و خاطرات را ایجاد می کند و بهرۀ درستی از استعاره های موجود در آن می برد.
این منتقد در خصوص فیلم "بیگانه و بومی" اظهار کرد: محمدعلی قاسمی، کارگردان این فیلم که اکنون یکی از باتجربه ترین فیلمبرداران سینماست "بیگانه و بومی" را در سال ۱۳۷۹ ساخته و فیلم در همان سال ها مورد استقبال قرار گرفته است. بعد از تیتراژ فیلم او با متنی به این مضمون روبهرو هستیم که می نویسد "حکایت شکاربانی که خود روزی شکارچی بود" و اگر این توضیح حذف شود چیزی به درستی برای بینندۀ فیلم تداعی نمی شود، چرا که فیلم پر است از تصاویر عکاسانه و عناصری که فیلمساز قصد داشته از مولفه های سینمای مستند بهره بگیرد و در عین حال می توان گفت که فیلم خالی از قصه است.
وی افزود: "بیگانه و بومی" مضمونی ندارد و در نهایت پس از دیدن آن به همان عنوانی که در ابتدای فیلم بیان شده می رسیم و فراتر از آن حرکت نمی کنیم. باید توجه داشت هر جایی که قصه پیش نمی رود، فیلمساز با شکست روبرو شده است. در بیان این مسئله بر فرم و مضمون تاکید نمی شود، بلکه بحث بر سر این است که به کارگیری مولفه هایی که آن ها را جزء شاخص فیلم های کوتاه و بلند نمی دانیم چگونه در جهت مانا شدن یک فیلم حرکت می کنند. برای درک بهتر این موضوع باید نگاهی به تاریخ سینمای کوتاه ایران و جهان داشت و ویژگی هایی که به مانا بودن یک اثر کمک کرده را بررسی کرد.
منتقد این نشست با اشاره به فیلم "بمب، یک عاشقانه"، تازه ترین ساختۀ پیمان معادی گفت: شناخت فیلمساز از جهان خود، عامل ماندگاری اثر اوست و چیزی که در فرم و ساختار تناسب ایجاد می کند روح زمانه است. این همان شناختی است که پیمان معادی در "بمب، یک عاشقانه" به آن نرسیده و نمایانگر این است که این کارگردان شناخت و آگاهی لازم را برای بیان داستان خود ندارد. "بمب، یک عاشقانه" در نهایت تکۀ ضعیفی از "وضعیت سفید" حمید نعمت الله است و شخصیت های آن نیز با هم همگامی ندارند.
گلشیری ادامه داد: در "بیگانه و بومی" فراتر از تصاویر زیبا چیزی نمی بینیم و موقعیت هایی که ایجاد می شود در سطح باقی می مانند. شاید ضبط قوی تصاویر همین فیلم موجب شده که کارگردان آن بعدها به سمت حرفۀ فیلمبرداری سوق داده شود.
گلشیری در خصوص استفاده از متن در توضیح فیلم گفت: نمی توان استفاده از متن را به کلی خطا دانست، اما در شرایطی که فیلمساز با تکیه بر متن بخواهد ضعف فیلم خود را بپوشاند و خللی را که در محتوا و مضمون وجود دارد با آن رفع کند و وجوهی نمادین را پیش ببرد، خطاست. فیلم های مهمی در تاریخ سینمای ایران و جهان از متن استفاده کردهاند اما اطلاعاتی که به مخاطب ارائه می دهند پیش زمینه ای برای شروع یک موقعیت است نه همۀ آن.
گلشیری با برشمردن ویژگی هایی که یک فیلم کوتاه را از نظر هیئت داوران برجسته و متمایز می کند اظهار کرد: طی سال هایی که شاهد فیلم های منتخب جشنواره های فیلم کوتاه تهران و حسنات و ... بوده ام، متوجه شدم که برای هیئت داوران هم خلاقیت اهمیت دارد و هم اینکه فیلمساز بتواند برشی از روزمره ترین مسائل انسانی را که یک شخصیت میتواند با آن مواجه شود به تصویر بکشد. به خاطر داشته باشیم که قرار نیست در فیلم کوتاه، فشرده ای از یک داستان بلند را به تصویر بکشیم و از نقطه ای به نقطۀ دیگر حرکت کنیم.
فیلم "۱۲۴" سومین فیلمی بود که گلشیری آن را مورد نقد قرار داد و گفت: این مستند شبیه به مستندهایی است که هنرجویان برای پایان دورۀ خود ارایه می دهند و انتظار زیادی از آن نمی رود. فیلمساز سراغ موقعیت غریبی رفته است، اما نتوانسته به درستی از تازه بودن موضوع استفاده کند و به لایه های اجتماعی آن بپردازد. فیلم "عروسک های کاموایی" ساختۀ عزت الله پروازه تقریبا موضوعی مشابه این فیلم دارد، اما داستان خود را به شکلی اجتماعی تر پیش می برد و در سطح باقی نمی ماند.
انیمیشن "اکتسابات انتسابی" و "پادشاه جنگل" دو فیلم دیگری بود که در این پاتوق به نمایش درآمد و گلشیری با بیان این که در این زمینه تخصص ندارد از نقد آن ها صرف نظر کرد.
نظر شما