به گزارش ایمنا، تصویر مشهدی حسن مرد میان سال روستایی که در غم از دست دادن گاوش به گاو تبدیل شد را در کتاب های درسی دبیرستان هم خوانده بودیم، یادتان هست؟ اگر نیست، تصویر آقای بازیگر سینمای ایران(عزت اله انتظامی) را در فیلم «گاو» که حتما یادتان هست؟ همان وقتی که در طویله اش نشسته بود و صدای گاو در می آورد را می گویم!
فیلم «گاو» داریوش مهرجویی یکی از بهترین فیلم های سینمای موج نو ایران است. اما شاید برجسته ترین وجه آن اقتباسی بودنش باشد. آن هم نه اقتباس از یک داستان و یا افسانه خارجی بلکه اقتباس از یکی از داستان نویس های هم عصر خودش، و این برای سینمای ما نقطه عطف مهمی است زیرا با وجود این میراث غنی فرهنگی و ادبی ایران زمین از این دست اتفاق ها در سینمای ما کمتر می افتد. نه که اقتباس نداشته باشیم ها، داریم اما بیشترشان را از روی دست غربی ها برداشته ایم...شاید مثال دقیق همان ضرب المثل «مرغ همسایه غاز است» باشد..
روایت اول /گاو از زبان غلام حسین ساعدی
مشهدی حسن و مشدی طوبا، کدخدا، اصلان، مشدی بابا و مشدی جبار آدم های قصه آقای گوهر مراد (گوهر مراد تخلص ساعدی است) هستند که خود آقای نویسنده و از بالای سرشان به دیدن قصه زندگی شان نشسته و برای ما تعریف کرده است. راوی قصه ساعدی دانای کل و یا سوم شخص مفرد است و قصه را از زبان او و نه از زبان مشهدی های روستا می شنویم.
خلاصه داستان این است که مشهدی حسن در یک روستای بیابانی در یکی از مناطق ایران زندگی می کند و گاوی دارد که عاشق اوست، بیشتر از یک انسان معمولی دوستش دارد و همه اهالی ده از علاقه وافر او به گاوش باخبرند.
روزی مشهدی حسن به شهر می رود و در غیاب او گاوش به دلایل نامعلومی می میرد. گاو را به خاطر ندیدن و ناراحت نشدن (در اصل شوکه نشدن) مشهدی حسن به چاه می اندازند. بعد از برگشت، او به طریقی می فهمد که گاوش مرده، اما از فرط علاقه اش به گاو، مرگ و نیستی او را باور نمی کند. آرام آرام خودش را به جای گاو می پندارد و به همه می گوید «من گاو مشدی حسنم نه مشد حسن». از این روان پریشی مشهدی حسن اهالی ده به فکر درمان او می افتند و روشهای سنتی از قبیل نذر و دعا و ... کارساز نشده به ناچار برای مداوا او را به شهر می برند. اما در وسط راه از دست اهالی ده فرار کرده و در دره ای سقوط می کند و به سرنوشت گاو دچار می شود.
روایت دوم / گاو از پشت دوربین داریوش مهرجویی
داریوش مهرجویی به آدم های بی زبان قصه ساعدی که فقط زندگی می کردند و داستانشان را کس دیگری که از همه داناتر است (دانای کل) برای ما تعریف میکرد، قدرت تکلم و تصمیم گیری و اراده داد و روانه دنیای تصویرشان کرد.
داستان فیلم «گاو» همان داستان ساعدی است، بی هیچ تغییر و تصحیح و بزک و دوزک، اما این بار آن را در دنیای تصویر و از زبان خود آدم های قصه می شنویم.
گاو از فیلمهای موج نوی سینمای ایران به کارگردانی داریوش مهرجویی است که در سال ۱۳۴۸ ساخته شد.
علی نصیریان، عزت الله انتظامی، جمشید مشایخی و پرویز فنیزاده بازیگران اصلی فیلم هستند. گاو جز اولین فیلمهای ایرانی بود که در غرب و اروپا مورد توجه و تحسین قرار گرفت. گاو جایزه فیپرشی جشنواره فیلم ونیز ۱۹۷۱ را به دست آورد. این فیلم برای نخستین بار در سال ۱۹۷۱ در جشنواره فیلم ونیز، بدون زیرنویس انگلیسی روی پرده رفت و همچنین در جشنوارههای کن، برلین، مسکو، لندن، لسآنجلس و دیگر جشنوارهها به نمایش درآمدهاست. در سالهای بعد نیز گاو با نسخه ترمیم شده در جشنواره ایل چینما ریترواتو ایتالیا، موزه فیلم اتریش و سینما رُفله فرانسه به نمایش گذاشته شد.
در رأیگیری منتقدان سینمای ایران در سالهای ۱۳۵۱ و ۱۳۶۷ و ۱۳۷۸ گاو، به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران برگزیده شد./
نظر شما