تحمل عقیده مخالف، از صفات بارز امام موسی کاظم(ع) بود

به استناد روایات بسیاری که از روایان موثق (همچون مـفـضّل بن عمر جُعفی ، معاذ بن کثیر، عبدالرّحمان بن حجّاج ، فیض بن مختار) نقل شده به اذن و اراده خداوند پس از شهادت امام جعفر صادق(ع)، ردای امامت بر دوش مبارک فرزند ایشان، موسی بن جعفر(ع) قرار گرفت.

به گزارش ایمنا، ایشان که همچون همه پدران خویش از تمامی فضایل و کمالات قابل تصور برای یک انسان برخوردار بود، در دوران عمر سراسر مبارک خود با تحمل رنج ها و مصائب فراوان، ضمن تربیت شاگردان بسیار، به ترویج و نشر دین مبین اسلام در اذهان و قلوب مردم پرداخت.

مادر بزرگوار ایشان، حمیده از اهالی آندلس (اسپانیای فعلی) است. حمیده از بانوان باتقوا و آگاه به معارف اهل بیت به شمار می‌رود. امام صادق (ع) در تعریف و تجلیل از او می‌فرمایند: «حمیده همچون طلای ناب، از ناخالصی‌ها پاک است».

اخلاق و رفتار و کرامت امام(ع)

امام موسی کاظم (ع)، ضمن برخورداری از کمال فضل و دانش و معنویت، دارای شخصیتی متین، شجاع و بخشنده بوده‌اند، به طوری که سخاوت ایشان، زبانزد خاص و عام بوده است. آن حضرت به صله ارحام و دید و بازدید از خویشان اهتمام جدی داشته‌اند و با معاشرین و اطرافیانش بسیار خوش اخلاق و خوش رفتار و نزد مردم از احترام و کرامت و حرمت فوق‌العاده برخوردار بوده‌اند.

بردباری و تحمل مخالف

در تاریخ آمده است: مردی امام موسی کاظم (ع) را می‌آزرد و به امام علی ابن ابیطالب (ع) توهین می‌کرد. عده‌ای از یاران حضرت، اجازه خواستند تا آن فرد را بکشند. امام (ع) به شدت با تصمیم آن‌ها مخالفت کرد و خود با رویی گشاده به سراغ آن مرد رفت و به گفت‌وگوی دوستانه با او پرداخت و به وی کمک مالی کرد. آن شخص از رفتار خود و برخورد کریمانه امام در شگفت ماند و از کرده خود اظهار پشیمانی کرد. امام را بوسید و به جرگه دوستان آن حضرت (ع) پیوست. امام (ع) پس از این واقعه به یاران خود فرمود: «حال به نظر شما، کدام روش بهتر بود؟ کشتن وی، یا رفتار صمیمانه با او»؟

علم و دانش منحصر به فرد

خاندان عصمت و طهارت از پایه‌گذاران علوم و دانش‌های حقیقی بشر به شمار می‌آیند که با روشنگری‌ها و راهنمایی‌های خود ـ که همه از روی علم و حکمت و جهان بینی عمیق معنوی و فکری بوده است ـ تاریکی‌ها و اوهام را از میان برده‌اند و اجتماع را به سوی حقیقت معارف و مکارم واقعیت و درستی‌ها و مفاهیم اصیل معاریف بشری رهنمون گشته‌اند. عصر زندگی امام از نقطه نظر علم و دانش، یکی از درخشان‌ترین اعصار اسلامی بوده است، دانش و هنرهای گوناگون در آن عصر پا بر پلکان اعتلا نهاده بود.

عصر طلایی دانش‌ها و هنرهای ظریف در دنیای اسلام آغاز گشته بود در یک چنین عصری مشعشع که دیوان‌ها و کتابهای دانشمندان ایران، یونان و هند ترجمه می‌شد و فلسفه و ادبیات و دیگر شاخه‌های علوم آن روزی در اوج اعتلای نسبی خود بود پیشوای هفتم ما را در محافل علمی دانشمندان و مجامع بحث و گفتگو و مناظره عالم و دانشمند می‌نامیدند تا آنجا که این عنوان در شمار القاب آنحضرت در آمده بود و این موضوع خود می‌رساند که وجهه علمی و تبرز فکری او در میان ناباوران امامت نیز پذیرفته شده بود.

یادگارهای علمی و فکری امام موسی بن جعفر (ع) که در محتویات کتاب‌های حدیث و فقه و کلام و تفسیر ثبت شده، یکی از بهترین و غنی‌ترین میراث‌های علمی است که اصول زندگی و روش‌های تربیتی و معارف ماوراء الطبیعه را با محکم‌ترین و استوارترین بیان‌ها در اختیار پویندگان آن معارف قرار می‌دهد و اسرار آفرینش را با عالی‌ترین بیانات توضیح می‌دهد که امروز علم با آن همه پیشرفت و ترقی فراتر از آن گام ننهاده است.

صدر المتألهین در شرح و تقریط حدیث شریف عقل که امام (ع) به یکی از یاران خود به نام «هشام بن حکم» القا فرموده است، چنین می‌نویسد: «این حدیث عقل در برگیرنده بزرگ‌ترین مشخصات و ویژگی‌های عقل است که در محتویات خود معارف عالیه‌ای از قرآن مجید را دارد.این حدیث شریف محتوی معارف پر ارج الهی است که همانند آن را در چندین مجلد از کتاب‌های عرفا و دانشمندان صاحب نظر نمی‌توان پیدا نمود جامعیت حدیث از آن نظر است که اشاراتی به علم ماوراء الطبیعت فلکیات، روان‌شناسی، اخلاق، سیاست مدنی، تربیتی و و دارد و از نظر مواعظ و پند و اندرز و توجیه به نشاءة آخرت سرشار و غنی است».

رهبر فکری و معنوی

امام موسی بن جعفر (ع) بعد از رحلت پدر عالیقدرش اداره کننده فکری و علمی دانشگاه وسیع و بزرگی بود که از پدر به میراث ‌مانده بود. دانشگاهی که مدیریت علمی آن به عهده امام واگذار شد، در حال توسعه و گسترش و دربرگیرنده هزاران دانشجو و استاد بود که در کلاس‌های مختلف آن از مکتب پر فیض امام صادق (ع) دانش آموخته و اکنون در طی مدارج عالیتری از دانش و فضیلت بودند.

گروه‌های متعددی از متکلمین و فقها، و فلاسفه و محدثین و مفسرین و ریاضیون و مورخین، و رجالیون و ادبا و شعرا و دیگر طبقات مختلف علمی اکنون متوجه مقام علمی الهی امام موسی بن جعفر شده‌اند و از کمالات و فضائل و دانش بی‌پایان او استفاضه می‌نمایند و گرد شمع وجود او را فرا گرفته‌اند تا مبانی مکتب فکری و علمی اسلامی را غنی‌تر و پربارتر سازند و نور درخشان اسلامی را روشن‌تر و تابان‌تر نمایند.

امام موسی بن جعفر (ع) دانشمندترین و با فضیلت‌ترین مردم عصر خود بود و علم و دانش او همانند انبیا و رجال الهی از منبع پر فیض الهام و کرامت الهی سرچشمه گرفته بود و در مکتب تربیتی خاندان رسالت و طهارت تکمیل و سرشار شده بود.

امام صادق (ع) در تصدیق دانش و آگاهی‌های علمی او می‌فرماید: «فرزندم موسی به حدی آمادگی علمی دارد که اگر از تمام محتویات قرآن از او پرسش نمائی با دانش و علم کافی که دارد به تو پاسخ قانع کننده‌ای می‌دهد. او کانون حکمت، فهم، معرفت و اندیشه است‌».

در وسعت و تبحر علمی او کافی است ‌در نظر آوریم که دانشمندان و محدثین در فنون مختلف اسلامی از وی حقایقی نقل کرده‌اند که کتب‌ها و دفاتر خود را با آن‌ها پر ساخته‌اند، به حدی که آن حضرت با لقب «عالم» شهرت یافته است.

در کتاب «فضایل و سیره چهارده معصوم در آثار علامه حسن زاده آملی» چنین نقل شده است:

«در سنه هزار دویست و ده که حقیر به عزم زیارت بیت الله الحرام وارد بغداد شدم، چند یومی در بقعه متبرکه کاظمین علیه السلام به جهت اجتماع، توقف اتفاق افتاد. در شب جمعه در روضه متبرکه امامین همامین بودم با جمعی از احباء و همسفران و بعد از آنکه از تعقیب نماز عشاء فارغ شدم و ازدحام مردم کم شد برخاستم به بالای سر مبارک آمدم، که دعای کمیل را در آن موضع کامل با حضور قلب تلاوت نمایم.
آواز جمعی از زنان و مردان عرب را بر در روضه مقدسه شنیدم به نحوی که مانع از حضور قلب شد و صدا بسیار بلند شد. به یکی از رفیقان گفتم: سوء ادب اعراب را ببینید که در چنین موضعی در چنین صدا بلند می کنند. چون صدای ایشان طول کشید، من با بعضی از رفقا برخاسته که به پایین پای مقدس او آئیم تا ملاحظه کنیم سبب غوغاء چیست. دیدم شیخ محمد کلیددار بر در روضه مقدسه ایستاده و چند زن از اعراب داخل روضه مقدسه شدند و یکی از آنها گریبان سه زن دیگر را دارد و می گوید کیسه پول مرا یکی از شما دزدیده اند، و ایشان منکر بودند.
گفت: در همین موضع متبرک قفل ضریح را گرفته، قسم با این دو بزرگوار به یاد کنید تا من از شما مطمئن شوم و گریبان شما را رها کنم.
من و رفقا ایستادیم که ببینیم مقدمه ایشان به کجا می رسد. پس یکی از زنان در نهایت اطمینان قدم پیش نهاده و قفل را گرفته و گفت: یا ابا الجوادین! انت تعلم انی بیئه؛ ای پدر دو جواد! تو می دانی که من از این تهمت بری هستم.


آن زن صاحب پول گفت: برو که من از تو مطمئن شدم، پس دیگری نیز قدم پیش گذارده به نحو اول تکلم نموده و برفت، سیم آمد و قفل را گرفته همین که گفت: یا ابا الجوادین! انت تعلم انی بریئه؛ دیدیم از زمین به نحوی بلند شد که گویا از سر ضریح مقدس گذشته و بر زمین خورد و دفعه رنگ او مانند خون بسته و چشم های او نیز چنین شد و زبان او بند آمد.
پس شیخ محمد صدا را به تکبیر بلند کرده و سائر اهل روضه نیز تکبیر گفتند، پس شیخ امر کرد که او را کشیده در یکی از صفه های رواق مقدس ‍ گذاردند و ما نیز ماندیم که ببینیم امر به کجا منتهی می شود.
آن زن چنین بیهوش بود تا حوالی سحر این قدر به هوش آمد که به اشاره فهمانید که کیسه پول آن زن را کجا گذارده ام بیاورید و بدهید و کسان او چند گوسفند به جهت کفاره عمل او ذبح کرده تصدیق کردند که آن زن مستخلص شود و چنان بود تا صبح و رد همان روز وفات یافت!

کد خبر 318627

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.